وفاق ملي


یاددداشت اول |

■  با مسووليت سردبير

 

اگر بخواهيم درباره ادبيات سياسي در ايران امروز واژه نامه اي بنويسيم، احتمالا واژه نامه اي بسيار قطورتر از فرهنگ لغت هاي کشورهاي ديگر خواهد بود، علت آن همه مبهم بودن و چند پهلو بودن واژگان از سويي و چند رنگي کاربران آن واژه ها از جانب ديگر است، به همين خاطر در ادبيات سياسي جامعه امروز ايران بايد همه کلمات و اصطلاحات را دقيق تبيين و تعريف کرد تا هم سوءظن ها کمتر شود و هم راهي براي گفت و گو پيدا شود و الا دقيقا داستان معروف انگور جناب مولانا  هر روز مکرر مي شود و همه دلخوش به کلمات و واژه ها، به سراب مي رسند، براي نمونه در تاريخ انقلاب مشروطه، مشروطه طلبان بر سر آزادي و قانون و مشروطه اتفاق نظر داشتند اما فاصله بسياري بين آزادي، قانون و مشروطه اي که  شهيد آزادي ميرزا جهانگير خان صور اسرافيل مي گفت با آنچه  علامه ميرزا حسين ناييني آن را طرح مي کرد، وجود داشت. ميرزا جهانگيرخان و روزنامه نويسان آزادي را در چارچوب حقوق بشر و قانون عرفي تبيين مي کردند در حالي که ناييني و روحانيون مشروطه طلب همان واژه ها را در مباني شرعي و براساس قواعد مذهب، نتيجه آن شد که بعد از دلخوشي هاي اوليه همه چيز به بن بست رسيد، اين مشکل هم چنان در ادبيات سياسي ايرانيان وجود دارد. براي نمونه برخي  خواسته اند تا کابينه دکتر پزشکيان  مظهر وفاق ملي باشد اما ظاهرا تعريف شفاف و جامع و مانعي از وفاق و مليت وجود ندارد، اصولگرايان وفاق را در آشتي و همکاري دو جناح حاضر در انتخابات ميدانند که در نهايت خوش بيني و بالحاظ آمار مرحله دوم حدود 48 درصد جمعيت صاحب حق راي  کشور را تشکيل داده اند، اما در سمت مقابل، اصلاح طلبان از وفاق و گسترده ي اين وفاق، تمام شهروندان صاحب حق راي در جغرافياي ايران را لحاظ مي کنند و همه شهروندان را در اين تعريف جاي داده اند. کمي تامل درباره همين اصطلاح  در اين روزها نشان مي دهد که جامعه ايران چقدر نياز به گفت و گو و تبيين ديدگاهها  و نقد آنها دارد.

تصور کنيد اگر کابينه پزشکيان با تعريف اصول گرايان کابينه وفاق ملي باشد چه دستاوردي خواهد داشت و يا همين کابينه بخواهد مظهر وفاق ملي مبتني بر اراي اصلاح طلبان باشد  و تمام پنجاه درصد ناراضي از حکمراني را تحت پوشش قرار دهد. هر دو را مي توانيد به نام  وفاق ملي بناميد اما اين کجا و آن کجا.