گلشن مهر در کوران راه رنج و دشواري


یادداشت |

تقديم به دکتر احسان مکتبي

 

سيد حسين مير کاظمي

 به سبب سوگ ناخواسته، نگارنده  اين سطور نتوانست شاهد برنايي گلشن مهر در جشن باليدن در ربع قرن باشد،  اما اين قلمزني خستگي ناپذير چگونه مي تواند جبران مافات غيبتي را کند. گلشن مهر خود حکايت گويايي است که آيا در روزگار سخت هم  مي توان ترانه اي ساخت، آري مي توان در وصف روزگار دشوار و اين چنين بود. نويسنده توانا و مدير کاردان احسان مکتبي، ساقه ي گلشن مهر را به جان اش کشت، کاسه، کاسه به درازاي بيت و پنج سال آبياري اش کرد، بادهاي سموم مگر مي گذاشتند  برگ و شاخه هاي نورس اش آسيب نبيند . در برهه ربع قرن  چگونه شد با عبور از کوره راهها و تنگناهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، تاب بياورد و خميده وار نشکند. تکانه هاي غافلگيرانه جامعه، عسرت ها و سايه هاي بلند دل آزار زندگي، انگاري گلشن مهر، مدير و دست اندرکاران اش را آب ديده کرد و بارها ققنوس واري از خاکستر آتش کشته، برکشيد و راه را طرح انداخت. اينک اگر گفته شود بابت اين پايداري در بي نفسي و نفس روزمرگي ،باريکه شادي هم به ذهن و عاطفه اي ظاهر شود، خود غنيمت بزرگي است. گاهي مي بايد با ايامي که دست به گريبان چنگ مي زند، قدري خوشي کرد و با همين جرعه مي خوشي سرشار از انرژي زندگي و بايستگي شد. پر تهنيت باد گلشن مهر که با سر بلندي اش، اسباب تبريکي را فراهم آورد که سينه خيز، سينه خيز هم شده راه به آفاق سپرد.