گزين گويه هايي از مهدي فاضل


شعر و ادب |

1

بگذار دروغ بگويد، بگذار با کردار خود، تو را شگفتزده کند و در فکر فرو برد، پنهانکاري کند و ناشناخته‌‌هاي درونيِ خود را داشته باشد؛ با اصرار ورزيدن بر شفاف شدنِ تمام ابعاد روحِ او، زمينهساز ايجاد عيوب و گناهاني بزرگتر در او خواهي شد.

 

2

 براي خواهش کردن از او بايد بتواني بهراستي به خود ببالي، اگر نياموزي چگونه ميتوان به پاي کسي افتاد بيآنکه خدشهاي به غرور ناب آدمي وارد شود، هرگز او را بهدست نخواهي آورد.

 

3

هيچ کلامي به ما چيزي چندان نميآموزد، اگر درنيابيم که هنرِ آموختنِ بشر، خود مسئلهاي قابل بررسي در ساحت زبان است.

 

4

هنوز چيزي شبيه به تو، هرچه شبيه به مرا در من طرد ميکند.

 

5

نياز به جايي در وجود تو دارم براي حس کردنِ وجود نداشتنِ بسيار

 

6

«مودي بودن» در حقيقت مسئلهي اثبات در-زمان-جاري-بودنِ خويشتن است، به همين سبب ميتواند به سانِ پديدهاي اخلاقي تفسير شود.