براي گلشن مهر --- جامعه ادبي، نيروگاه روشنفکري ست


یادداشت |

شعبان بزرگي

اين گزاره با شدت بسيار بالا در منطقه گرگان و دشت - که به نظر بنده مرکزيت ادبي ايران است - توسط نشريه "گلشن مهر" قابل درک و البته تفهيم است. جغرافياي غيوري که اين امکان فرهنگي را ديده؛ با حضور شاه سازه هايي بزرگراه پر معناي "گلشن مهر" را پايدارتر کرده است. بيست و پنج سالگي براي يک نشريه، سن مناسبي ست که ابعادي از بلوغ فرهنگي و سياسي را ديده يا دويده باشد. همزمان تندرستي ها و دردهاي جامعه را از بدو آمدن اين نشريه در صفحاتِ سال ها مي توان جستجو کرد. شاه سازه ها، منتقدين و نويسندگان سرآمدي نظير حبيب موسوي بي بالاني، نيما صفار سفلايي و .....که تجدد ادبي را در تکمله مقدمات فرهنگي و سياسي با توجه به مسووليت هايي که در اين نشريه داشتند، گرامي شمردند. دروازه اي که اين متجددين با خردمندي بانيِ با مرامش به خرج داده اند؛ زيور تنومندي و زينت بلوغ اين نشريه را رقم زد و امکان استمرارِ استقلال جغرافيايي "گرگان و دشت" را در "گلستان" ما قوت بيشتري بخشيد. نشريه اي جامع که با بهبود و بازگشايي پنجره هاي ادبي در جامعه، اغلب حوزه هاي محيط زيستي، سياسي و اجتماعي را از زندان هاي سنتي سن و جنسيت بيرون آورد. برابريِ دانستن در زنان و مردان بالاترين دستاورد گلشن بود تا گلستان از نو بپايد.

بادا به اين همه دقت!

 

شاعر مقيم فرانسه- دانشجويان سالهاي دور دانشگاه کشاورزي و خوانندگان گلشن مهر