شرايط عمومي گلستان


یاددداشت اول |

 با مسووليت سردبير

شرايط عمومي گلستان نشان از وخامت اوضاع  آن دارد، از هر طرف که نگاه مي کنيد مساله هاي بزرگي پيش روي گلستان است، علاوه بر پايين بودن درآمد سرانه استان که نزديک به نيمي از استان هاي ديگر است، فرو نشست زمين يکي از مهمترين مسايل گلستان است که احتمالا تا چند سال آينده دامن گير شهرها هم خواهد شد، در کنار اينها فقدان منابع آبي و پايين افتادن آبهاي زيرزميني و عقب رفتن آب درياي خزر که حتي با لايروبي هم به نظر مي رسد بايد با شرايط خاص آن کنار بياييم. در کنار همه اينها وضعيت خاکي که از مواد آلي تهي شده است و هزينه هاي کشاورزي را تا چند برابر افزايش داده است و بهره وري پايين از زمين هاي کشاورزي و از همه تلختر ضعف عمومي مديران و کم توان که با شايسته سالاري کيلومترها فاصله دارند و دور افتادگي از استانداردهاي علمي براي اداره امور، همه و همه نشانگر آن است که مديران بعدي در صورت توانمندي و لياقت بعيد است بتوانند با اين گسستگي در ساخت قدرت  راه به جايي ببرند. شايد پرسش آن باشد که چه بايد کرد و از کجا بايد آغاز کرد؟ براي پاسخ به اين پرسش بايد گفت، بخش  بزرگ اين مشکلات  معلول حذف  تدريجي شهروندان از چرخه حکمراني است. نگاهي به  سير نزولي آرا نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و اعضاي شوراي اسلامي شهر گرگان به وضوح به هر مخاطب بي طرفي مي گويد که شهروندان در چرخه تصميم گيري حضور جدي ندارند و  آنها در اکثر مواقع براي تاييد سياستها و يا عملکردها بهره برداري مي شود و نه بيشتر، نتيجه آن نيز کاملا آشکار شده است. نگاهي به اتفاقات شوراي اسلامي گرگان و گنبد  در دوره اخير و يا فقدان پايگاه اجتماعي نمايندگان مجلس شاهدي بر اين مثال است. در چنين فضايي  لابي هاي ضد توسعه  فراواني بدور از خير عمومي در گلستان شکل گرفته است که حرکت در مسير منافع ملت را دشوار کرده است.  نکته اساسي آنکه  با شعار و سخنراني هم آن لابي ها حذف نمي شوند  و تنها راه تدريجي  اصلاح امور، نيز سپردن امورات به شهروندان به دور نظارت هاي خلاف قانون اساسي است. شهروندان صاحب اول و آخر اين ديارند و بايد حکمرانان رضايت آنها را به دست  آورند و با استمرار اين فرايندها رضايت آنها جلب نمي شود. به فرمايش استاد سخن سعدي شيراز:

 من آنچه شرط بلاغ است با تو مي گويم

 تو خواه از سخنم پند گير خواه ملال