صفحه ادبیات کودک و نوجوان


کودک و نوجوان |

يادداشت دبير صفحه

آزاده حسيني

عقل سالم در کدام بدن سالم است؟ در احاديث اشاره شده که: «به فرزندان خود شنا، اسب سواري و تير اندازي بياموزيد». اين ورزش ها جزو پر هزينه ترين ها و تا حدودي براي بيشتر مردم دست نيافتني هستند. حتي بيشتر دانش آموزان هنوز يک مسابقه اسب سواري را از نزديک تماشا نکرده اند. آيا نمي شود فضاي آموزش اسب سواري براي دانش آموزان در سطح استان فراهم کرد؟ استاني که اسب هاي اصيل ترکمن دارد. استاني با درياي خزر، در حالي که هيچ دانش آموزي در مدرسه شنا نمي آموزد. آموزش و پرورش مي تواند با استخرها قرارداد ببندد و مدرسه ها در زنگ ورزش از آن بهره ببرند. يا حداقل تدابيري فراهم شود که دبستاني ها معلم ورزش داشته باشند.

 

 

فايز دشتي

آزاده حسيني

تو دوري از برم دل در برم نيست

هواي ديگري هم در سرم نيست

به جان دلبرم کز هر دو عالم

تمناي دگر جز دلبرم نيست

دوبيتي ديگر از شاعر فولکلوريک، زاير محمدعلي دشتي، مشهور به فايز دشتي (دشتستاني) که بهتر است با صداي استاد شجريان بشنويم. همانطور که مي بينيد هجاي اول هر مصراع کوتاه است: «تُ. هَ. بِ. تَ». با اين روش مي توانيد دوبيتي را از رباعي تشخيص دهيد. اما راحت ترين روش براي تشخيص دوبيتي مطالعه و شنيدن آن است. مثلا شما اگر مدت ها در مورد رفتار و چهره کسي بشنويد و مقاله بخوانيد، بهتر او را مي شناسيد يا اگر با او از نزديک آشنا شويد و صحبت کنيد؟! مدتي شعرهاي فايز دشتي را بخوانيد تا بهتر با دوبيتي آشنا شويد. هنگام خواندن شعرهاي فايز، اين ريتم را بخوانيد و تکرار کنيد: «مفاعيلن مفاعيلن مفاعيل».

 

 

 

 

النا جعفري

ورزش براي سلامتي انسان ها مفيد است. بعضي ورزش ها فردي و بعضي از ورزش ها گروهي هستند. من در ورزش گروهي شرکت مي کنم. واليبال ورزش حرفه اي من است. ما اول در واليبال گرم مي کنيم بعد از گرم کردن حرکات با مانع را انجام مي دهيم سپس با توپ تمرينمان شروع مي شود. نام حرکات در واليبال: «پنجه، اسپک، سرويس، ساعد» با ورزش کردن بدنم سرحال و با نشاط مي شود. براي پاکيزگي و نظافت به حمام مي روم. چون ورزش براي سلامتي بدن خوب است. بايد نظافت را هم رعايت کنيم. در ورزش بايد بدني مناسب داشته باشيم. پس بايد تغذيه خوبي داشته باشيم. اميدوارم در آينده در تيم ملي واليبال بدرخشم.

 

 

 

ماهور نظري

من وقتي ورزش کردنم تمام ميشود، بدنم حس خوبي پيدا ميکند و شاداب و سرحال ميشوم. بعدش به حمام ميروم و هيچ وقت از ورزش کردن خسته نميشم. بعد ورزش من غذاي مفيد مثل سبزيجات و لبنيات ميخورم. و من از ورزش کردن لذت ميبرم.

 

 

 

رميصا بابايي

من شش سال هست که به باشگاه ميرم. وقتي به خانه مي آيم و زماني که به باشگاه ميروم حس خوبي دارم. من از زماني که به باشگاه رفتم داراي اندامي متناسب و قوي شده ام و هنگام برگشت از باشگاه احساس خوشنودي همراه با کمي خستگي دارم. ولي ميدانم که اين خستگي ها در نهايت باعث ميشود چند نشان رنگارنگ کسب کنم. من ورزش تکواندو را خيلي دوست دارم.

 

 

 

دلنيا رسولي

پيامبر مي فرمايد: «تفريح و بازي کنيد زيرا دوست ندارم در دين شما خشونتي باشد». من يک ورزشکار هستم و در رشته ي نيوکنوگ فو به مدت يک سال تمرين و تلاش مي‌کنم. اين رشته يک ورزش رزمي هست و مسابقاتي که انجام مي‌دهند در سطح جهاني هست و در المپيک نيست. من از روزي که به اين ورزش رفتم فقط سلامتي جسم و روح برايم مهم بود و در کنارش از نظر يادگيري درس قدرت تمرکزم نيز بالا رفته است. چون هميشه مادرم مي‌گويد دخترها نبايد خود را مشغول هرکاري کنند جز سلامتي خودشان چون خداوند به ما بدن سالم را بصورت امانت داده و يک روز اين امانت را سالم از ما مي‌خواهد پس ما بايد در حفظ ونگهداري آن کوشا باشيم. پيامبر هم ميفرمايد سه رشته ورزشي را سعي کنيد ياد بگيريد: سوارکاري، تيراندازي و شناکردن. پس ايشان نيز هم در هزاروچهارصد سال پيش اهميت ورزش کردن را مي دانستند. اميدوارم روزي شود همه مردم براي جسم خود ارزش قائل شوند و ورزش کنند.

 

 

 

اليسا معتمد

يکي از بهترين تفريح هاي انسان ورزش کردن است. ورزش باعث تقويت بدن مي شود. رشته مورد علاقه من اسکيت است که هفته اي دو روز، براي تمرين به باشگاه مي روم حس خستگي زياد دارم؛ ولي نشاط آور است. بعد از ورزش براي پاکيزه بودن به حمام مي‌روم و خيلي سرحال هستم. من غذاهاي مقوي مانند ماهي، گوشت، تخم مرغ، ميوه و سبزيجات ميخورم تا سالم بمانم. با ورزش کردن شاداب تر هستيم.

 

 

 

فاطمه زهرا سنچولي

ورزش کردن خيلي مهم است چون باعث سلامتي بدن ما مي شود و خيلي از بيماري ها را درمان مي کند. مثلا کساني که چاق هستند ممکن است به خاطر اضافه وزن به بيماري هاي مختلف مثل مشکلات کمر، ديابت يا بيماري هاي قلبي مبتلا شوند. در حالي که ورزش باعث کاهش وزن مي شود. ورزش کردن روي روحيه ما تاثير خوبي هم دارد و باعث مي شود شاد باشيم. ما بايد حداقل يک ساعت در روز ورزش منظم داشته باشيم همچنين در کنار ورزش بايد تغذيه سالم هم داشته باشيم.

 

 

 

فاطمه سادات بني کريم

فاطمه سادات بني کريم هستم. امسال به کلاس چهارم ميروم. بيشتر از  دوسال است که ورزشي را انجام ميدهم. ورزش مورد علاقه من اسکيت است. اسکيت يک ورزش فردي است که عضلات پا را تقويت ميکند. اين رشته به چند سبک تقسيم ميشود: آماتور، حرفه اي يا سرعتي، نمايشي. وقتي به اسکيت ميروم حس خيلي خوبي دارم که بتوانم خوب تمرين کنم. من بعد از اسکيت بسيار خسته هستم. وقتي به خانه ميروم استراحت ميکنم و براي اينکه پاکيزه باشم به حمام ميروم.

 

 

 

طنين رستماني

من طنين رستماني هستم و در کلاس فوتسال شرکت ميکنم و از بچگي اين ورزش را دوست داشتم و خيلي خوشحالم که به اين ورزش ادامه ميدم. من بعد از بازگشت از باشگاه حس خستگي ميکنم. وقتي به خانه آمدم به حموم ميروم تا خستگي باشگاه را از بدنم بيرون کنم و هميشه تميز و پاکيزه باشم. برنامه غذايي خودم را تغيير ميدهم. چون نميتوانم با وزن زياد ورزش کنم و بدوم. ورزش راز سلامتي ما است و من خيلي اين ورزش را دوست دارم.

 

 

 

مه نيا بابايي

من در رشته هاي ورزشي ژيمناستيک و واليبال فعاليت ميکنم. رشته ژيمناستيک براي انعطاف پذيري و نرمي عضلات بدن است، باعث ميشود بهتر بتوانيم حرکت کنيم و از خشکي بدن جلوگيري ميکند. به خاطر همين قبل شروع، حرکات کششي انجام مي دهيم و بعد از پايان و آمدن به خانه فورا زير دوش آب گرم ميرويم تا بخاطر کشش که انجام داديم گرفتار گرفتگي عضلات نشويم. واليبال هم همينطور است قبل بازي حرکات کششي و بعد آن خنک کردن بدن و رفتن زير دوش آب گرم است. ورزش باعث نشاط و شادي ميشود چون جريان خون را در بدن افزايش ميدهد و بدن را سبک و چابک ميکند. عملکرد مغز را بيشتر ميکند بخاطر همين يادگيري بهتر ميشود. خلق و خوي را بهتر ميکند. من خيلي روحيه خوبي دارم چون ورزش اتحاد و کار گروهي را به خوبي آموزش ميدهد و ميتوانم با آرامش کنار دوستانم بازي کنم و از آن لذت ببرم.

 

 

 

 

                     

ترنم منوچهر

  از وقتي که رشته ي واليبال ميروم خيلي خوشحالم که اين رشته را انتخاب کردم. چون هميشه شاد و پر نشاط هستم. رشته واليبال به من حال خوب وحس قوي بودن مي دهد. روحيه ي من را خيلي خوب مي کند. توي باشگاه خيلي چيزها ياد ميگيرم. ياد ميگيرم که با هم مهربان باشيم، به نظر همديگر احترام بگذاريم، به همديگر کمک کنيم. از باشگاه که برميگردم، بايدحمام بروم چون پاکيزگي خيلي مهم است و باعث ميشود سرحال شوم. از ورزشگاه که مي آيم غذاي سبک مي خورم چون بايد مراقب سلامتي خودم باشم. پس نتيجه ميگيرم که ورزش براي سلامتي ما خوب است. ورزش در زندگي ما خيلي مهم است.

 

 

ماتيسا حسيني

من دوست دارم زنگ ورزش لباس ورزشي بپوشم و در يک سالن ورزشي بزرگ با دوستانم ورزش کنيم.

ما روزهاي دوشنبه و چهارشنبه ورزش داريم، متاسفانه معلم ورزش جدا نداريم و با معلم خودمون ورزش ميکنيم. ولي کلاس ششمي هاي خوش شانس معلم ورزش دارند. من دوست دارم يک بار هم که شده به بچه ها نرمش بدم چون معلم ما هميشه اسم بقيه رو ميگه و هيچ وقت نوبت من نشده. در زنگ ورزش بچه ها اجازه ندارند خوراکي بخورند و يا به سمت آب خوري بروند. اي کاش ميشد با لباس مناسب در مدرسه ورزش کنيم.

 

 

 

 

خاطرات نيم روزي

ورزش از ديدگاه کفش

سيده فاطيما عقيلي

آخرين بار که چشمم به ساعت عقربه اي بزرگ خانه افتاده بود، عقربه ها هفت و ده دقيقه را نشان مي دادند. مثل هميشه ماهلي يا همان صاحب عزيزم مرا مي پوشد: «سلام جوراب زرافه اي»! جوراب زرافه اي چشم غره اي مي رود و مي گويد: «ساق بلند ما هم شد گردن. عجب»! همزمان که ماهلي از جا برخاست تک تک به تمام موزائيک ها سلام مي کردم. فکر کنم بالاي هزار موزائيک کف زمين را پوشانده بود. سوار ماشين مي شويم و به طرف مدرسه راه مي افتيم. ذوق اينکه دوباره دوستانم را ببينم به من اشتياق دوباره مي بخشد. آخر مي دانيد، مدرسه اي که ماهلي در آن درس مي خواند زنگ هاي ورزش کفش هاي مخصوص مي پوشند و به طور حرفه اي «دو» را آموزش مي دهند. تازه بنا بر هفته تربيت بدني برنامه المپياد ورزشي هم در راه بود. شايد برايتان سوال شود که چقدر يک کفش خوب صحبت مي کند، خب اينقدر سر کلاس فارسي بوديم که خودمان هم استاد شديم. اوه! رسيديم. چقدر زود! از ماشين پياده مي شويم و ماهلي از پدرش خداحافظي مي کند. خب خب ديگه رسيديم مدرسه! تک تک دوستانم را مي بينم. بنفش مايل به سرخابي، شيري مايل به طلايي، طوسي مايل به مشکي و بسياري رنگ هاي ديگر. زنگ ها پي در پي مي گذشتند و من منتظر زنگ ورزش. بالاخره معلم ورزش وارد کلاس شد. همه ي بچه ها لباس ورزشي صورتي يکدست خود را پوشيده بودند. معلم ورزش طبق دفتر نمره سرپرستي انتخاب کرد و به اتفاق دوستان به سمت حياط راه افتاديم. سپس چند گروه دو نفره شديم و با هم مسابقه داديم و در آخر من و صاحبم برنده شديم! گفتم که من کفشي بسيار حرفه اي هستم و مخصوص «دو»ام! ميدانيد بهترين لحظه براي ما کفش ها چيست؟ زماني که صاحبانمان دمي بايستند تا ما بتوانيم يک دل سير با هم گفت ‌وگو کنيم. هم کمي استراحت مي کنيم و حداقل لحظه اي طول و عرض زمين را متر نمي کنيم؛ هم صاحبانمان به پاهايشان استراحت مي دهند. گفتم اين نکته را بدانيد که وقتي در مسابقات «دو» برنده شديد جايزه اي هم به کفش هايتان بدهيد!

 

 

 

 

ويانا روح افزايي

در شهري دوردست دختري عاشق ورزش بود و بازي تنيس را خيلي دوست داشت. اما در آن شهر اصلا کلاس تنيس وجود نداشت. دختر با خودش فکر کرد که الان در شهر ما کلاس تنيس ندارند من بايد يک رشته ورزشي ديگر انتخاب کنم، رفت و تحقيق کرد. در مورد تمام ورزش ها خواند. به اين نتيجه رسيد که برود واليبال چون  واليبال فوايد: آمادگي جسماني، کاهش استرس، سلامت قلب و عروق، چابکي ذهني و تمرکز و بلندي قد دارد. در مورد تصميمش به مادرش گفت مادرش گفت: «دخترم به نظر من انتخاب خوبي کردي». دختر گفت: مامان جون من با اين که در اينترنت درباره ي رشته ي واليبال خوندم دوست دارم شما هم برام توضيح بديد». مادر گفت: «دخترم ميدوني من بچه بودم واليبال مي رفتم»؟! دختر با تعجب گفت: «واقعا» مادر گفت: «من بچه که بودم خيلي تنها بودم و اصلاً هيچ دوستي نداشتم و ديگه افسرده شده بودم که مادرم ديد که من خيلي بد جور شده بودم و منو فرستاد واليبال. من کم کم رفتم که ديگه دوست پيدا کردم و اعتماد بنفس رو دوباره به دست آوردم». دختر گفت: «مامان جون دستت درد نکنه که منو براي کارهاي خوب راهنمايي ميکنيد». و سالها گذشت و اون دختر کوچولو الان شد يک مربي واليبال.

 

 

شوق زنگ ورزش

سيده زهرا علوي نژاد

صداي زنگ مي آيد

شور و ذوق بچه ها

زنگ ورزش است

به اين خوش است دل هاي ما

ورزش و زنگ آزادي

بچه ها خوشحالند

ورزش و شروع حس شادي

بچه ها ذوق دارند

بچه ها با ذوق

به حياط مي دوند

و حس شور و نشاط را

در قلب خود مي کارند

با خوشحالي جمع مي کنند دفتر و کتاب را

پايين مي روند از پله ها با شور و شادي

معلم ورزش را مي بينند در حياط و

در دل خود حس مي کنند آزادي

گرماي صميميت در دل بچه ها

به آن آفتاب سوزان نمي رسيد

بچه ها يکدست به صف شده بودند و

هر فردي حرکات مربي را مي ديد

با شور و اشتياق به معلم نگاه مي کردند

دوست داشتند ياد بگيرند ورزش

ورزش در قلب آن بچه ها

زيادي بود برايشان با ارزش

به هم ياد مي دادند هر تمرين تازه را

تمام دغدغه شان انجام حرکات بود

از هم سوال مي کردند روش هاي تمرين را

حرکات سخت را ياد مي گرفتند زود

حس شادي و ذوق و شوق کودکانه

براي بچه ها همه چيز شيرين بود

تمام حس هايشان بود واقعي

کاش اين لحظات تمام نشوند زود

 

 ورزش و خصوصياتش

نازنين زهرا خانقلي

مدرسه ما چهار معلم دارد. پايه دوم و سوم با هم، اول تک، چهارم و پنجم با هم و ششم تک. من کلاس ششم هستم و معلم ما مدير مدرسه است. ما سه روز در هفته ورزش داريم «شنبه، دوشنبه، چهارشنبه». کل دوستان من واليبال بازي ميکنند. معلم ما مدير ما هم ميشود و معلم جدا براي ورزش نداريم. من دوست دارم اگر شورا شوم، بچه ها را در سالن ورزشي بالاجاده ببرم. چون آنجا واليبال ياد ميدهند. ما ميتوانيم در زنگ ورزش راحت باشيم. من يک روز با لباس ورزشي رفتم اما دوست دارم روزي مثل واليباليست ها لباس بپوشم. ما در روزهاي باراني در کلاس ميمانيم و داستان ميخوانيم. من چون داستان مينويسم براي همين داستان هايم را براي دوستانم ميخوانم. ما يک تور و دو توپ واليبال داريم. من خيلي دوست دارم که به کلاس واليبال بروم و يکي از واليباليست هاي معروف ايراني را ببينم مثل آقاي سعيد معروف. من يکي از آرزوهاي بزرگم اين هست که به کلاس واليبال بروم. بيست و هشت مرداد سال هزارو چهارصد و دو به همراه دوست عزيزم مژگان به کلاس رفتم بچه ها خيلي حرفه اي بودند. دبير واليبال خانم يزدي خيلي مهربون بود. اول گفت که بايد گرم کنم بعد براي گرفتن ساعد دو تا دست ها به صورت قلاب جمع شده و براي پنجه توپ را به صورت بالا ميگيريم. اون روز مرا به زمين واليبال آورد و خب راستش يکم استرس و ترس داشتم. ترس از توپ! بعضي از بچه ها مثل من تازه وارد بودند و بعضي ها از بچگي مي اومدن. بعضي از بچه ها يکم بد حرف ميزدند و به بچه ها زور ميگفتند. يک روز يکي از اون ها دوستم رو زد. دوستم هم به معلمش گفت. خانم يزدي اون رو دعوا کرد. من بعد از اينکه به خونه رفتم دوش گرفتم و خوابيدم و اون آرزوم بر آورده شد. اما دوست دارم وقتي که بزرگ شدم بچه هايي که دوست دارند واليباليست بشن رو به آرزو شون برسونم. راستي خط قرمز من اينه که نبايد توپ واليبال رو با پا شوت کنيم.

 

 

آندريا کيا

من آندريا هستم. من خيلي ورزش کردن را دوست دارم ولي تا همين چند وقت پيش نميدانستم کدام رشته ورزشي را انتخاب کنم. رفتم پيش مادرم به او گفتم: «من به کاراته، تکواندو، فوتبال، واليبال و شنا علاقه مندم. چگونه بايد بين اينها انتخاب کنم»؟! با راهنمايي مادرم رشته شنا را انتخاب کردم و با او به کلاس شنا رفتيم. خيلي زود در اين رشته مهارت پيدا کردم و به گفته ي مربي شنا، من شناگر ماهري هستم. از زماني که ورزش را شروع کردم احساس ميکنم خيلي سرحال تر هستم و بدن من قدرتمندتر شده است و همچنين باعث شده که دختر شادتري باشم. من در اين رشته واقعا استعداد دارم و با تلاش بيشتر اميدوارم بتوانم مقامي در مسابقات بدست بياورم. مادرم ميگويد که به تو خيلي افتخار ميکنم اين يکي از حرف هاي مورد علاقه ي من است که از زبان مادرم مي شنوم.

 

 

حلما رسولي

روزهاي يکشنبه و سه شنبه ورزش داريم. يک سه شنبه که ورزش داشتيم طبق معمول وسطي بازي کرديم. هميشه برام سوال بود چرا ما معلم ورزش نداريم. کلي وسيله ورزشي هست ولي کسي نيست به ما آموزش بده. چرا ما رو به باشگاه نميبرن؟  مشغول بازي بوديم که مديرمون اومد ما رو صدا زد گفت: «همه جمع بشيد ميخوام باهاتون صحبت کنم. اَزمون پرسيد: «کيا ورزش ميکنن و چه رشته اي»؟! بچه ها رشته هاي ورزشي خودشونو گفتن. من هم گفتم بچه تر که بود ژيمناستيک ميرفتم بعد که چشمامو عمل کردم دکترا اجازه ورزش ندادند. بهم گفتن فقط مراقبت کن که به چشمات آسيب نرسه. اما من دلم ميخواد ورزش کنم. هم به فوتبال علاقه دارم. هم واليبال. موندم کدومشو انتخاب کنم. مامانم ميگه بايد ببيني تو کدوم رشته علاقه منديت بيشتر و استعداد داري! خلاصه که من فعلا موندم تو انتخابش. در تصورات خودم مي بينيم که: مديرمون گفت: «قراره يه ورزشکار که تيم ملي بوده و جزء معروفترين هاست مهمون مدرسه ما باشه، حدس بزنيد کيه؟ راهنماييتون ميکنم. قد بلند داره، ورزشش با توپ و تور هست. بچه ها خيلي حدس زدند ولي درست نبود. جالب بود برامون؛ کيه که ما نميشناسيمش. مدير گفت: يه راهنمايي ديگه، فوتبالست معروفيه، الانم مربيه، همه ي مردم دوسش دارن، يهو همه گفتن علي دايي. هوورااا. چقدر هيجان انگيزه که يه آدم معروف رو ازنزديک ببينيد. بالاخره روز ديدار رسيد و آقاي دايي اومد. ما با خوشحالي به استقبالش رفتيم. کلي باهاش حرف زديم. ازمون پرسيد از زنگ ورزشتون راضي هستين؟ گفتم: نه. گفت: چرا؟ ما هم براش توضيح داديم که بجز بازي وسطي، ورزش خاصي نمي کنيم. تازه بارون بياد ميريم تو نماز خونه و همديگرو دنبال ميکنيم. يا تو کلاس از تخته استفاده ميکنيم و بازي ميکنيم. ناراحت شدن که چرا به ورزش اهميت داده نميشه. با مدير صحبت کردند که معلم ورزش بيارن و حداقل هفته اي يکبار ما رو باشگاه ببرن. اون روز آقاي دايي برامون از تجربياتش گفت. روز قشنگي برامون ساخت. منم تصميم گرفتم که حتما دنبال رشته ورزشي مورد علاقه خودم برم.