پنجم آذر و بي اعتنايي صداو سيما و ديگر محافل فرهنگي به ادبيات داستاني
یادداشت |
سيدمحمد ميرموسوي
5 آذر نقطهي عطفي در تاريخ مبارزات مردم گرگان در انقلاب اسلامي سال
1357 است و خوشبختانه بسياري از مبارزان آن هنوز در قيد حيات هستند و نياز نيست تاريخ نگاري از لابلاي اسناد آن ماجراها را بيرون بکشد و يا از کساني که شنيده اند پرس و جو نمايد. کسي نمي تواند مدعي شود اين ماجرايي که تعريف مي کند طرح و تاليف اوست و بيان آن از طرف ثالث رونويسي محسوب و نياز به مجوز دارد. اين ماجرايي است که اتفاق افتاده. سالهاست که صداو سيما و ديگر محافل فرهنگي استان براي گراميداشت اين ايام برنامه هايي توليد مي کنند و متاسفانه هيچ وقت به آثار ادبي و داستاني که در مورد انقلاب اسلامي اين منطقه نگاشته شده توجه نشد و با بي اعتنايي عبور شده. معلوم نيست چرا؟! اگر گفته شود که مقوله ي ادبيات و در راس آن داستان و رمان کم ارزش است و کهنه شده. اما ديده مي شود که در اين زمينه رونمايي کشوري و حتي تقريظ صورت مي گيرد و اين نشان دهنده اهميت اين موضوع و جايگاه آن است. در اين مورد دو گمانه مد نظر است. شايد صداوسيما و اين محافل اطلاع ندارند که در اين سالهاي متمادي نويسنده يا نويسندگاني در سطح استان وجود دارند در سطح ملي آثاري منتشر مي کنند و در مورد انقلاب در منطقه گرگان آثار فاخري نگاشته و توسط ناشران معتبر و در سطح ملي منتشر شده اند و در جشنواره هاي کشوري درخشيدند. مثل رمان روايتي ساده از ماجرايي پيچيده از ابراهيم حسن بيگي، لحظه ها جا مي مانند از يوسف قوجق و سايه هاي بهار از سيدمحمد ميرموسوي که همگي برگزيده جشنواره ي سراسري داستان انقلاب هستند. سيدحسين ميرکاظمي هم اولين داستان انقلاب با موضوع 5آذر را به نام کشتار در فصل نامه گرگان و حوالي سال 1360منتشر نموده بود. گمان دوم اين است که کم و بيش مي دانند اما بر اساس ملاحظاتي مايل نيستند به آثار اين نويسندگان که از نظر آنها مهم نيستند اعتنايي حاصل شود. البته مشکلي نيست و اين جزو اختيارات آنهاست و به کسي هم مربوط نيست. سوال اين است، افرادي که مدعي هستند انقلاب را دوست دارند و مدير و مدبر آن هستند و براي بزرگداشت آن تلاش مي کنند و هزينه مي دهند. حالا چه جايي بالاتر از آيينه ي هنر و ادبيات مي توان اين مقوله را پاس داشت؟ چگونه مي توان اين حماسه ي بزرگ را ثبت و ضبط نمود و جاودان ساخت؟
گاهي اتفاقي به راديو گلستان گوش مي دهم، شنيده مي شود کتابهايي را از نويسندگان خارج از استان و يا آثاري در حد محلي منتشر شده اند معرفي مي کنند. اما به آثار نويسندگان مطرح استان که در سطح ملي منتشر مي شوند و موضوع آن مربوط به استان است توجه نمي شود. چرا؟!
روزي که در تقويم رسمي به روز مشروطه ناميده شده است، داخل ماشين عبوري نشسته بودم و راديو گلستان داشت در مورد نهضت مشروطه صحبت مي کرد. در اين بحث اصلا به موضوع مشروطه در گلستان اشاره نشده و انگار کارشناس محترم هيچ اطلاعي در اين مورد نداشت! فکر مي کردم در اين بحث به کتابهاي مشروطه در استرآباد، سمفوني استرآباد و.... که مختص اين موضوع است اشاره خواهد شد. اما نه.
گراميان، هيچ نويسنده اي از شما توقع ندارد اما شما تقويم هستيد و نويسندگان تاريخ. شما مي رويد اما جاي پاي شما مي ماند. نويسندگان زحمت خود را کشيدند. بگذاريد اين هم بماند.