توهین مدیر بانک دی به جانباز شیمیایی


اجتماعی |

  مریم شجاعی

 

 بیش از سی سال است جنگ تمام شده است ، چه کسی بیاد می اورد که برخی چگونه رفتند و چگونه برگشتند؟ چه کسی به خاطر دارد که مادران در عزای فرزندان رشیدشان چه کشیدند؟ مردمانی ساده ، انسانهایی عاضشق رفتند ، برخی شهید شده اند و برخی مانده اند ، در میان آنها که مانده اند زندگی جانبازان شهادت هر روزه است جانبازان شیمیایی که با کپسول اکسیژن روز خود را طی می کنند و شباهنگام هیچکس را امکان خواب و استراحت نیست چرا که صدای سرفه های پیاپی مجال خواب را از چشمها می گیرد ، تلختر آنکه در این خانه های قوطی کبریتی صدای سرفه های مدام از همسایگان نیز استراحت را سلب می کند و من و تو چه میفهمیم که چه دردی بر جان و روح این جانبازان قطره قطره می چکد  تا روزگاربگذرانند .در این معرکه حالا ببینی یک مدیر در حد رییس یک بانک هم حرمت جانبازی را که جان برای این مملکت گذاشته را رعایت نمی کند ، و تازه پس از انکه به او اعتراض می شود بازهم از پس دلجویی بر نمیاید و بدتر آنکه فرادستان او نیز بخاطر ندارند روزگاری برای ان میز دو روزه اشان برخی جان داده اند و این سرفه های جانکاه اگر هست بخاطر حفظ جان آنها بوده است  اما ماجرا را همسر این جانباز شیمیایی به گلشن مهر گفته است او می گوید : روز دوشنبه مورخه ۲۰ مرداد ماه جانباز شیمیایی به همراه همسر خود برای انجام کارهای بانکی به بانک دی گرگان"بانکی منتسب به جانبازان" است مراجعه کردیم  او ادامه میدهد:همسرم به دلیل وخامت شرایط و سرفه های شدید از خانه خارج نمی شود اما آن کار بانکی را  حتما خودش باید انجام می داد،هنگامی که در بانک بودیم نیز سرفه های شدیدی داشت که دوتن از کارمندان بانک متقاضی آن شدند  وکار مارا بدون نوبت انجام دادند.وی اضافه  می کند:وقتی که متوجه شدم کار رو به پایان است به بیرون بانک رفتم تا ماشین را بیاورم تا همسرم کمتر اذیت شود و هنگامی که به بانک رسیدم دیدم همسرم در گرما بیرون بانک ایستاده است،از او پرسیدم چرا به بیرون آمدی؟!او درپاسخ گفت:"متوجه شدم مدیر بانک با اشاره به من به نگهبان بانک گفته است:این آقا را به بیرون بانک بفرست ،سرفه هایش باعث اذیت مشتریان می شود. او گفت:نگهبان شرم داشت که به من چیزی بگوید اما خودم متوجه قضیه شدم و به همگان اعلام کردم که بنده کرونا ندارم و جانباز شیمیایی هستم و پس از آن از بانک خارج شدم."همسر ایشان با ناراحتی از این رفتار می گوید:توقع بنده بر این بود هنگامی که مدیر بانک متوجه شیمیایی بودن همسرم شد مانع خروجش از بانک می شد ،مگر نه اینکه بانک دی متعلق به جانبازان و ایثارگران می باشد؟! حالا اصلا نباشد با جانباز شیمیایی باید اینگونه رفتار کرد ؟او اضافه کرد که به دلیل دو هوا شدن همسرش حال وی بد شد و هنگامی که به منزل رسیدند قریب به چند ساعت  دچار حالت تهوع و استفراغ شد.پس از شنیدن این خبر به سراغ  کاظم نژادمدیر بانک دی رفتم؛ وی در ابتدا خبر را دروغ خواند و گفت:"اگر همکاران بنده بدون نوبت کار آنها را انجام دادند به دستور بنده بود و پس از آن ایشان را به جلوی بانک که خنک‌تر است راهنمایی کردم تا کمتر اذیت شوند.اما پس از تاکید من و وقتی دیند که امکان تکذیب نیست، آن ابراز ندامت کردند و گفتند اگر خبری با این مضمون به شما رسیده بنده از ایشان و خانواده شان معذرت خواهی میکنم و فقط خبر را رسانه ایی نکنید."پس از این جریان ما به مدت چند روز منتظر پیگیری و یا معذرت خواهی جناب کاظم نژاد مدیریت بانک دی گرگان از جانباز شیمیایی بودیم اما از آن جهت که اتفاقی نیفتاد تصمیمی به انتشار خبر گرفتیم و شاید وقت آن شده باشد که در ازای هر کار اشتباهی راهی برای جبران آن بیندیشیم. جالب آنکه این خانواده به حراست بانک نیز رجوع کرده اند اما آنها هم تنها یک عذر خواهی معمولی کرده اند و .... انتظار آن است که وقتی توهینی این چنین به شهروندان می شود شخص سرژرست بانک و بالاترین مقام استانی از شهروندان دلجویی کند این حداقل وظیفه مدیران در این روزگار عسرت است آن هم به چنین شهروندی.