چله آغاز مرگ شب
یاددداشت اول |
■ با مسووليت سردبير
شب سي ام آذر ماه و بنا بر سنت ايرانيان شب چله است. ايرانيان باستان آيين ها و رسم هاي پندآموزي داشته اند که هر يک فلسفه ي خاص خود را داشت. چله نيز از آن زمره است که در کنار همه ي آيين هايي که بعنوان يک جشن بر آن مترتب است و آن عبارت است از ديد و بازديد و صله رحم با نزديکان و بزرگان اقوام بايد به شاهنامه خواني و حافظ خواني و آدابي از اين دست نيز اشاره کرد. در مجموع ايرانيان بر آن بوده اند که روزان و شبان را از رخوت و سستي بدر آورند و بر آن جامه ي فضيلت و دانايي بپوشانند و يکي از آن شبها که شب چله اول زمستان و آغاز انحطاط و شکست شب و ميلاد و زايش نور است را جشن مي گرفته اند و آن را فرخنده مي داشته اند. چله براي ايرانيان اعتقاد بر اين باور بوده و هست که تاريکي در نهايت آبستن صبح روشن است و شب هرچه پر توان و سهمگين، باز هم در برابر روشنايي خورشيد تاب مقاومت نخواهد داشت و در هم خواهد شکست. از جانب ديگر بايد گفت، چله براي شهروندان گلستان مي تواند نماد وحدت و پيوند هميشگي باشد فراتر از همه ي تعلقاتي که مي تواند ايرانيان را از هم بگسلاند، چله مي تواند براي گلستاني ها از هر قوم و آيين نماد همراهي و يکرنگي باشد. شب چله براي ما يادآور آن است که ما زاده ملتي هستيم که در بطن خود تاريخ، فرهنگ و هنر را حمل کرده است. جغرافيا تنها يکي از هويتهاي ماست. شب چله براي ما يادآور بزرگان ايران زمين است که با تلاش و خردورزي آن را براي ما به ارث گذاشته اند. پس اميد که شاد باشيد و در اين وانفساي فقدان تدبير توانسته باشيد خرک لنگ زندگي را از جوي معيشت بجهانيد