آنچه گرگان مي خواهد


یاددداشت اول |

با مسووليت سردبير

 

نگاهي به رشد و حرکت توسعه مدارانه در گلستان در طول دوران استقلال گلستان از مازندران و حضور استاندارهاي متفاوت در استان در دوره هاي مختلف اقتصادي نشانگر آن است که در نهايت استانداران موفق هم نتوانسته اند اتفاق بزرگي در گلستان رقم بزنند. فقدان  وجود زير ساختها و اوضاع فاجعه بار اقتصادي کشور در حدود سه دهه گذشته و فشار تحريمها اجازه تحول را از گلستان گرفته است، به اين خاطر  بايد بپذيريم گلستان از همه سو گرفتار است. از جانبي بحرانهاي متعدد آب، خاک، انرژي، از سوي ديگر حضور مديران نمايشي و ناکار آمد که به لطايف الحيل در دولتهاي مختلف خود را جانمايي مي کنند  و کار را بر خير خواهان مشکل مي کنند و هم راه توسعه را نا هموارتر کرده اند، خود يکي از دلايل عقب ماندگي گلستان است. در اين ميان شهر گرگان  به عنوان مرکز استان  داراي مشکلات متعددي است، فقدان سرانه آموزشي کافي، ترافيک کشنده، حاشيه نشيني هاي پر آسيب، فقدان فضاي سبز کافي  تنها بخشي از مشکلات گرگان بوده و هست. از ديگر سو حجم وسيع مهاجرت از استان ها و شهرهاي مختلف به برخي محلات حاشيه شهر،  ابتکار عمل را از دست مديران خارج کرده است، از سويي فقدان منابع مالي امکان تهور را از بين برده است، از جانب ديگر در چند سال گذشته اختلافات شوراي شهر و شهرداري و دو دستگي و چند دستگي باعث شده است عملا اتفاق درخوري در شهرگرگان نيفتد، ضمن آنکه  علاوه بر شهر، نيمي از جمعيت گرگان در روستاها زندگي مي کنند که آنها هم با مشکلات آب، خاک و انرژي روبرويند و نيازمند ممارست و توجه بيشتري هستند. بنابراين بايد گفت مسوولان شهري گرگان خصوصا فرماندار نو آمده، کار سختي را در مسير رضايت شهروندان پيش رو دارند اما نبايد نا اميد شد و دست از تلاش برداشت. بهره گيري از نخبگان و استفاده از مشاوره هاي ذي نفوذان و همراهي با نهادهاي مدني مي تواند بخشي از امورات را تسهيل کند و البته بايد دانست تنها  با کمک و همراهي  شهروندان است که  مي توان گام هاي بلند و بزرگي در جهت رشد و ارتقاي گرگان برداشت.