مظلومیت یا مظلوم نمایی روشنفکران


گزارش |

 دکتر حسین میقانی

 

 

دوکتاب " نگاهی کوتاه به تاریخچه روشنفکری در ایران " و کتابی از شهید آوینی  " حلزونهای خانه به دوش " در ارتباط با روشنفکران غربی و ایرانی نشان دهنده دیدگاهی به شدت منفی نسبت به  روشنفکران بطور کل می باشد کپی قسمتی از کتاب موید این تفکر است

 در این باره باید گفت  آیا مطالبی که در مورد روشنفکران چه غربی و چه ایرانی گفته میشود تا چه حد واقعیت داشته که تا امروز و کماکان در این زمینه سخنها میرود و اکثرا از افرادی به نام تقی زاده و ملکم خان و جمله معروف " باید از فرق سر تا نوک پا غربی شد " بسیار سخنها گفته و نوشته میشود در اینجا با طرح چند سوال بحث را ادامه میدهیم و در پایان نتیجه گیری را به عهده خوانندگان واگذار و سوالات زیر را مطرح میکنم

1 – آیا روشنفکران غرب هیچ عمل مثبتی نداشته و تمامی افکار آنها منفی بوده و نقطه مثبتی نداشته اند ؟

2 – آیا تمامی روشنفکران ایران وابسته بوده و یا از نظر فکری مستقل نبوده و بطور تمام و کمال به افکار روشنفکران غربی وابسته بوده اند ؟

جفا در حق روشنفکران صدر مشروطه ؟

آنچه که من و امثال من از سخنرانیها و مخصوصا از روی منابر در مورد روشنفکران صدر مشروطه شنیده ایم بطور خلاصه این است که انها به کاملا غربی شدن معتقد بوده و در جهت دین و منافع ملی حرکت نکرده اند تکرار و تکرار جملاتی از انها مبنی بر اینکه ما باید از نوک پا تا فرق سر غربی شویم و یا اینکه حال که ما نمی توانیم افتابه بسازیم چگونه قرار است لولهنگ بسازیم و بنا بر این باید تمامی احتیاجاتمان را از غرب وارد کنیم و جملاتی از این قبیل هر فرد منصفی به این نتیجه گیری خواهد اندیشید که انها را نفی و حتی لعن و نفرین نماید ولی سوال بزرگ این است که ایا تمامی ماجرا بدین صورت بوده است و یا اینکه در حق آن روشنفکران جفا شده است و اینکه این گونه نقل قولها ایا واقعیت دارند و یا اینکه نقل انها از جای دیگری اب می خورد ؟

چند نکته دربارۀ حسن تقیزاده

۱. تقی‌زاده  دربارۀ زبان فارسی نظر روشنی دارد. او مخالف سره‌گرایی بود. مخالف طرد و اخراج لغات عربی از زبان فارسی بود. مخالف استعمال بی‌رویه لغات فرنگی در زبان فارسی بود. مخالف آموزش زبان‌های فرنگی به کودکان در دبستان‌ها بود. چون عقاید او دربارۀ زبان فارسی با تمایلات حکومت رضاشاه مخالف بود مرارت‌ها کشید. صادق هدایت که از ایران باستان‌زده نبودن تقی‌زاده  در موضوع زبان فارسی٬ دل خوشی نداشت، از او سخت انتقادکرد و او را آخوندمسلک لقب داد. این مطالب را در کتاب ای زبان پارسی گردآورده‌ام.

۲.تقی‌زاده  هواخواه و حامی متعصب و سرسخت اقتصاد مستقل و خودکفا بود. از واردات بسیار بیزار بود. حتی می‌توان گفت در بیزاری از واردات٬ افراطی بود. استاد ایرج افشار نامه‌ای خصوصی از تقی‌زاده به مهذب‌الدوله کاظمی چاپ کرده (نگاه نو، ش۴۱) که در آن می‌توان عقاید تند و تیز تقی‌زاده را دربارۀ ضرورت صرفه‌جویی و پرهیز از واردات و تلاش برای افزایش تولید ملّی خواند. عقیده داشت که مبنای اصلاحات اقتصادی قناعت و اجتناب اکید از واردات است. حیف که الان آن شمارۀ نگاه نو در دسترسم نیست که متن آن نامه را در کانال نقل کنم. تقی‌زاده از تجمّل و ریخت‌وپاش منابع دولتی متنفر بود. سیره‌اش در زندگی شخصی و مدیریت پاک‌دستی و قناعت و حداکثر بهره‌وری از امکانات محدود بود. با انباشته‌شدن ثروت ملّی در پایتخت و شهرهای برخوردار مخالف بود و طرفدار سرسخت اصلاحات اجتماعی و اقتصادی به نفع طبقات فقیر بود. معتقد بود ثروت ملّی باید صرف امور اساسی بشود؛ یعنی برای امنیت و بهداشت و تعلیم عمومی خرج شود.

۳. تقی‌زاده در شمارۀ اول دورۀ جدید کاوه با خط نستعلیق نوشت: « ایران باید ظاهراً و باطناً و جسماً و روحاً فرنگی‌مآب شود و بس». این سخن هیاهوها برانگیخت که هنوز ادامه دارد. تقی‌زاده سال‌ها بعد نظر جنجالی خود را در نامه‌ای که به ابوالحسن ابتهاج نوشته و در سال ۱۳۲۸ منتشر شده، توضیح داده است. این نامه را استاد افشار بازنشر کرده است. حتما هنگام ارزیابی نسبت تقی‌زاده با تمدّن و فرهنگ غرب  این توضیحات را هم باید مدّ نظر قرارداد:

«اگرمن مردم را در ۲۷ سال قبل به اخذ «تمدّن فرنگی» از ظاهر و باطن و جسمانی و روحانی تشویق کرده‌ام هیچ‌وقت قصد این‌گونه تقلید مجنونانه و سفيهانه تجملّی نبوده بلکه قصد از «تمدّن ظاهری» فرنگ، پاکیزگی لباس و مسکن و امور صحّی [= بهداشت] و تمیزی معابر و آب توی لوله و آداب پسندیدۀ ظاهری و ترک فحش قبیح در معابر و تف‌انداختن به زمین و تقیّد به آمدن‌سروقت و اجتناب از پرحرفی بی‌معنی و بی‌قیمتی وقت و هزاران اصول و آداب که می‌توانم ده صفحه در شرح آنها بنویسم، بوده است و مراد از «تمدّن روحانی» میل به علوم و مطالعه و بنای دارالعلوم‌ها و طبع کتب و اصلاح حال زنان و احتراز از تعدّد زوجات و طلاق بی‌جهت و زناشویی ده‌ساله و پاکی زبان و قلم و احترام و درستکاری و دفع فساد و رشوه و مداخل و باز هزاران (به معنی حقیقی کلمه) امور معنوی و حقوقی و اخلاقی و آدابی دیگر بوده که تعداد آنها هم ده صفحه دیگر می‌شود.

و اگر جوانان ما مخيّر باشند در اخذ ظواهر بی‌معنی یا کم‌معنی «تمدّن فرنگی» و یا اخذ معنویات و ترک ظواهر، من بدون یک ثانیه تردید، ترجیح می‌دهم که وکلای مجلس قبای قدک و لباس گشاد هفتاد سال قبل را بپوشند و ریش داشته باشند ولی اگر جلسه ساعت سه‌ونیم اعلان می‌شود، ساعت پنج نیایند و شش‌ونیم رئیس به تالار جلسه نرود که نیم‌ساعت دیگر برای حصول اکثریت منتظر شود و بیست‌دقیقه پس از حصول اکثریت باز جمعی برای سیگار و چایی و صحبت بیرون بروند و باز جلسه از اکثریت بیفتد تا آنکه همه ریش و سبیل را بتراشند و یقه‌آهاری تازه‌زده، شیک و شنگول، بركلّ آداب اجتماعی پسندیدۀ فرنگی پشت پا بزنند.

بدبختانه ما نه تمدّن ظاهری فرنگستان را گرفتیم و نه تمدّن معنوی آن را. از تمدّن ظاهری جز فحشاء و قمار و لباس میمون‌صفت و خودآرایی با وسایل وارده از خارجه و از تمدّن باطنی آنها نیز هیچ نیاموختیم جز آنکه انکار ادیان را بدون ایمان به یک اصل و یک عقیدۀ معنوی دیگر، فرنگی‌مآبان ما آموختند. در این باب سخن آن‌قدر زیاد است که در پنجاه صفحه هم نگنجد» (زندگی طوفانی؛ خاطرات سیدحسن تقی‌زاده، صص۶۷۲-۶۷۳).

تطورات فکری مرحوم تقی زاده  را می توان در سه دوره خلاصه کرد. دوره ی اول که متاثر از تحصیل او بود و آشنایی های اولیه با غرب. دوره ی دوم که کاملا شیفته ی آن قرار گرفت و به نوعی مسحور آن شدن (گفته هایی که از او نقل شد در بالا که سر تا پا باید غربی شد مربوط به این دوره است) و دوره ی سوم  که به نوعی دوره ی اعتدال او است و در تفکرات خود تجدید نظر کرد. تفی زاده مردی بسیار دانشمند و از پیشگامان نواندیشی در ایران است. همچنین از پیشگامان تحقیق علمی به معنای نوین. برای مثالی از آخرین موضع گیری های او می توان به متن زیر نگاه کرد که از سخرانی های او در اواخر عمرش است. صداقت و حقیقت طلبی او مثال زدنی است.

«اینجانب ... چنان‌که اغلب می‌دانند اولین نارنجک تسلیم به تمدن فرنگی را ۴۰ سال قبل بی‌پروا انداختم که با مقتضیات و اوضاع آن زمان شاید تندروی شمرده می‌شد و به جای تعبیر اخذ تمدن غربی پوست‌کنده فرنگی‌مآب شدن مطلق ظاهری و باطنی و جسمانی و روحانی را واجب شمردم و ... این در تاریخ زندگی من مانده ... من باید اقرار کنم که فتوای تند و انقلابی من در این امر در ۴۰ سال پیش در روزنامه‌ی کاوه ... متضمن مقداری از این نوع افراط بوده ... [البته نباید این را هم] داعی بر تفریط تلقی شود یا حمل بر جایز بودن سستی ... در راه وصول به غایت تمدن مطلوب شمرده شود.         

 عضو هیات علمی دانشگاه گلستان