حکمراني يک امر جدي است
یاددداشت اول |
■ با مسووليت سردبير
بسياري از شهروندان و حتي نخبگان مدعي،تصور دقيقي از حکمراني ندارند. آنها گمان مي کنند با تغيير دولتها هر کس با هر شکل و شمايلي، اگر از دوستان يا به عبارت ديگر از همراهان سياسي بود بايد جاي قبلي ها را بگيرد. تجربه شکست خورده اي که مدام در حال تکرار است و در کشور بدون حزبي مانند ايران مداوم در حال توليد هزينه است و عجيب است که هيچ برنامه اي براي ارتقا و اصلاح اين سيستم معيوب هم پيشنهاد نمي شود. سالهاست، با تغيير روساي جمهور بدنه اجرايي کشور متزلزل مي شود و مديران مختلفي بدون هيچ پاسخگويي جاي خود را به ديگران مي دهند و اين دور تسلسل هم چنان ادامه دارد و خواهد داشت. نمونه اي واضح براي مديريت هاي اين چنيني عزل و نصب هاي اين روزها در استان گلستان است. هر شخصيت تاثيرگذاري از نماينده مجلس، مسوول سابق، مدير پيشين يا .... همه در حال پيگيري براي انتصاب شخصيت يا به تعبير دقيقتر آدم مورد اعتماد خويشند. مسوولان اقتصادي، سياسي و اجتماعي بدون تحصيل و تجربه مرتبط مي روند و مديراني همان گونه - اندکي مطلوب يا نامطلوب تر- مي آيند و هر چه خردمندان و دلسوزان فرياد مي زنند که حکمراني قاعده خاص خود را دارد و نيازمند تخصص در جهانداري و حکمراني است انگار با گوش هاي ناشنوا طرف گفت و گويند و البته ما به خوبي مي دانيم زماني گوش ها براي شنيدن حرف حق نا شنوا مي شوند که باندهاي فاسد قدرت مشغول تنظيم امورند، ترجيح آنها اين است که در سکوت و آرامش و بدون شفافيت کار خود را به انجام برسانند مثلا به يکباره يک نفر از ستاد رقيب يا يک مدير ناتوان را با لابي و زد و بند به منصبي برسانند و همان زمان هر دخالتي را تکذيب کنند، قول ها را فراموش کنند و وعده هاي تو خالي ديگري بدهند تا روز ديگر. جالب آن است که همه اينها در برابر چشمان تيز بين شهرونداني انجام مي شود که مدام در حال تماشايند. آقايان خوب است کمي حکمراني را جدي بگيرند و در آن از شوخي هاي خنده دار بپرهيزند