گزين گويه هاي مهدي فاضل


شعر و ادب |

1

 دچار احساس ملال شدن، هنگامي که «ديگري» براي گفت‌و‌گو به سراغ ما مي‌آيد، مي‌تواند از روي چيزي فراتر از کسل‌کنندگيِ محتواي کلام او باشد؛ اگر يک انسانِ - بيزار از خود - ناخودآگاه متوجه شباهتي ميانِ خود و ديگري بشود، به اشکالِ گوناگوني واکنش نشان خواهد داد، چه‌بسا يکي از آن اشکال، ملال باشد.

 

2

 مسئله، تراشيدنِ معنايي نو براي «دويدن» نيست، بلکه متفاوت نگريستن به ماهيت عملي‌ست که نام دويدن بر آن نهاده‌ايم.

 

3

 نارضايتي‌اي در ميان نيست، پشيماني‌اي در کار نيست؛ با از ميان بردنِ گزينه‌هاي نامطلوب، دردهاي بي‌حاصل جاي خود را به رنج‌هاي بامعنايي مي‌دهند که حاصل‌اش حقِ انتخابي بي‌سابقه است.

 

4

 او گاهي مي‌کوشد به‌جاي آنکه خود را از آنچه هست فراتر ببرد، به راه‌هاي سنجشگري‌ دست يابد که بتواند به‌وسيله‌ي آن‌ها فراتر نرفتنِ خود را توجيه کند؛ مسئوليت‌ام در برابر او، خفه کردنِ اين رويکرد، در نطفه است.

 

5

 ناتوانيِ در نوشتن، به بيان ديگر همان بي‌سوادي، گاهي عاملي‌ست اثرگذار و نيک در جهت انديشمندي.

 

6

آنکه پيوسته خود را زير سوال مي‌برد، پاسخي مضحک براي ديگران خواهد بود.