دادگري و خردمندي در کلام فردوسي حکيم
یاددداشت اول |
■ احسان مکتبي
شاهنامه سترگ و جاويدان حکيم فردوسي را به درستي خردنامه مي خوانند و اين تنها صفت درست آن نيست بلکه علاوه بر خردنامه بايد آن را دادنامه و هم چنين نامه راستي يا راستي نامه ناميد. براي نمونه در داستان زال و روداوه وقتي زال گوش به پند هاي پدر سپرده است جناب فردوسي به نقل از سام نريمان مي فرمايد:
چنين گفت مر زال را اي پسر
نگر تا نباشي جز از دادگر
به فرمان شاهان دل آراسته
خرد را گزين کرده بر خواسته
همه ساله بسته دو دست از بدي
همه روز جسته ره ايزدي
چنان دان که بر کس نماند جهان
يکي بايدت آشکار و نهان
بر اين پند من باش و مگذر از اين
جز از بر ره راست مسپر زمين ( ابيات 1574 به بعد)
در اين چند بيت سام نريمان از فرزندش خواسته است تا به چند اصل بنيادين در زندگي توجه کند، دادگر باشد و همواره دادگري يا به تعبير امروزي آن عدالت را در چشم داشته باشد و در ادامه خواسته است تا خردمند باشد و هيچگاه در پي بدي و پلشتي نباشد و در مسيري که ايزد رهنمون شده است گام بردارد و دل به دنيا نبندد. اما نکته جالب آن است که در کلام جناب فردوسي، دادگري رابطه معنا داري با آسايش و توليد ثروت دارد؛ شاهنامه بنياد توليد ثروت، آسايش و آرامش و حتي بارش و سر سبزي را از نتايج دادگري و عدالت در جامعه مي داند. جناب فردوسي در پايان داستان جنگ مازندران مي فرمايد:
بشد رستم زال و بنشست شاه
جهان کرد روشن به آيين و راه
بزد گردن غم به شمشير داد
نيامد همي بر دل از مرگ ياد
زمين گشت پر سبزه و آب و نم
بياراست گيتي چو باغ ارم
توانگر شد از داد و از ايمني
زبد بسته شد دست آهرمني ....
جهان چون بهشتي شد آراسته
پر از داد وآگنده از خواسته
بر اين اساس بر اساس آنچه حکيم فردوسي مي فرمايد هيچ جامعه اي بدون دادگري روي خوش به خود نخواهد ديد و عدالت و دادگري بنياد همه نيکي ها و خوشي هاست.
صاحب امتياز