شبي براي بانوان --- کنش هنري با واکنش اجتماعي


اجتماعی |

حسين ضميري

 اما قلب، حافظه خودش را دارد. کامو

 زيبايي و انتشار آن، هميشه ارزشمند بوده و هست. زيبايي از عناصر: نژاد، محيط و زمان بهره مي‌برد و مي‌توان آن را از لحاظ ريخت شناسي در منظر زيبايي شناسي جامعه شناسانه بررسي کرد. موقعيت و تداوم يک موضوع جامعه شناسي در حوزه تاريخ هنر يا در اين مورد خاص، تاريخ هنر موسيقي، باعث مي‌شود تا بار ديگر ذره بيني به نام مواجهه را در دست بگيريم. در تقابل بين دو موضوع زيبايي شناسي و جامعه شناسي، در مي‌يابيم که موسيقي همواره يک ژانر مفصل در زيبايي شناسي تلقي مي‌شود نه جامعه شناسي، اما مي‌تواند تاثيرات مثبت يا منفي بسياري بر روي آحاد جامعه داشته باشد. جريان آفرينش هنري از يک طرف و تکامل آن بر پايه ميزان و نوع شرايط اجتماعي تاريخي در جامعه ي موجود، از جمله ملزوماتي است که ما را به درک صحيح‌تري از زندگي مي‌رسانند. ادراک وجود و خاص بين شاعر، آهنگساز، نوازندگان و خواننده از سويي و ارتباط بين اثر نهايي و مخاطب به عنوان يک خواست اجتماعي از سويي ديگر، مواردي قابل تامل هستند. يک اثر در نهايت خود بايد به يک جريان فکري قابل درک و يک موقعيت اجتماعي قابل لمس برسد. بررسي کنش‌هاي اثر هنري و واکنش‌هاي موثر آن از سوي مخاطب، درجه اهميت آن را به ما گوشزد مي‌کند. جامعه شناسي هنري، تمرکز خود را بر روي شيئي معين که متاثر از يک اثر هنري است متمرکز مي‌کند. در واقع نقش هنر - که در اين ميان هميشه به عنوان جايگاهي براي انعکاس احساسات و عواطف شخصي يا گروهي معرفي مي‌شود - را بسيار سيال در روح و جان مخاطبان مي‌توان به تماشا نشست. واقعه هنري مي‌تواند يک حوزه عمل فرهنگي ايجاد کند و قاطع و اجتماعي باشد و در نهايت مي‌تواند به عنوان يک ضرورت اقدام اجتماعي، نقطه عزيمت و محور و مرکز کنکاش در حوزه جامعه شناسي هنري باشد. در هر امر اجتماعي به طور يقين شاهد موضع‌گيري هوشمندانه‌اي هستيم که تفکر يا رفتاري را به ظهور مي‌نشاند. کنسرت ويژه بانوان آواي مهرباني هيرکان نيز از اين منظر قابل مکاشفه است. اين رويداد قبل از آنکه يک اثر هنري باشد يک ضرورت اجتماعي بود. ضرورتي که مي‌بايست از ابعاد مختلف به آن پرداخت :

 

1- آموزش

 آموزشگاه‌هاي بسياري در سطح کشور به آموزش هنرجويان پسر و دختر اهتمام مي‌ورزند. شاگرداني که خود مي‌توانند در سال‌هاي بعد، به عنوان مدرس يا نوازندگاني چيره دست مطرح باشند. در خصوص آقايان هنرمند و تداوم فعاليت آنها که بحثي نيست. اما در خصوص بانوان هنرمند مي‌بايست صحنه‌اي براي اجرا، ديده شدن و انتشار دانايي در حوزه موسيقي به آنها عطا کرد. عدم در اختيار گذاشتن اين صحنه، خط طولي آموزش را در نطفه خفه مي‌کند و گويا آن بانوان هنرمند نيز فقط افرادي هستند که يک سري آموزش‌ها را ديده و در نهايت آنها را منتقل مي‌کنند، بي هيچ نام و تاثير ويژه‌اي در جامعه پيراموني خود.

2 - جريانسازي

اجراي اين کنسرت ويژه بانوان به بانوان جامعه به صورت هوشمندانه اي يادآوري مي‌کند که آنها اولاً مي‌توانند در کنار هم مطالبه‌گري خاص خود را داشته باشند و ثانيا آن را به نتيجه برسانند. اجراي يک کنسرت ويژه بانوان در شرايط فعلي کشور نشان مي‌دهد که جريان‌سازي فرهنگي با استفاده از ظرفيت‌هاي هنري به چه اندازه اي مي‌تواند گره گشا باشد.

 

3- انتشار زيبايي

انجام يک اثر هنري موسيقيايي در نهايت خود يک انتشار زيبايي است، اما اين انتشار کارکردهاي بسياري دارد. از سويي بار رواني موجود در جامعه را تعديل مي‌کند و از سويي ديگر تلنگري عامدانه به مخاطب خود مي‌زند که شما لايق چه پاساژ‌هاي روحي ويژه‌اي هستيد؟ يادآوري و مطالبه‌گري در لواي انتشار زيبايي سبب مي‌گردد تا اين درخواست اجتماعي، بارها و بارها تکرار شود و تداوم يابد. تداوم مطالبه و در نهايت رسيدن به آن، عطش مضاعفي را ايجاد مي‌کند که همان عشق است؛ يعني رسيدن به نرسيدن. پس اين دوره ناتمام هي تکرار مي‌شود و زيبايي در تاريخ‌ها و مکان‌هاي گوناگون انتشار مي‌يابد.

 

4-آينه اي تميز براي مسئولين

مسئولين نيز در اين ريل گذاري مي‌بايست تا با درک واقعي درخواست‌هاي اجتماعي به عنوان نيازهاي اوليه و ضروري، سهم خود را در اين ميان به خوبي دانسته و ايفا کنند. با اندکي دقت به خوبي در مي‌يابيم که برگزاري اين گونه رويدادها به چه ميزاني بار منفي جامعه را در حوزه بانوان و خانواده کاهش داده و بار ديگر ، باعث به وجود آمدن اعتماد اجتماعي مي‌گردد. برقراري تعادل در روان جامعه در هر حد و اندازه آسيب‌هاي اجتماعي آن را کاهش مي‌دهد و اين يعني دستاورد مهم براي مسئولين آگاه و همراه. هرچه اين بسترها افزايش يابد و روان جامعه پالايش شود، ما بيشتر شاهد جامعه اي آرام، هوشمند، فرهيخته و فرهنگ مدار خواهيم بود.

 

5-تداوم

گروه‌هاي هنري بسياري را سراغ داريم که سال‌هاي زيادي را به اجرا پرداختند و گروه‌هاي بسيار زيادي ديگري را نيز مي‌شناسيم که پس از اولين اجرا، به کار خود خاتمه دادند. نيچه مي‌گويد: آنچه آدمي را والا مي‌کند، مدت احساس‌هاي والا در اوست، نه شدت آن احساسات. در تداوم درک صحيح اجراي يک اثر هنري - در قالب موسيقي - مي‌شود طراوت، شهود شعري و موسيقيايي، جريان‌سازي هنري آموزش، جلوگيري از آسيب‌هاي فردي و اجتماعي و هزاران نکته مثبت ديگر را به تماشا نشست.

نمي‌خواهم در پايان نتيجه‌گيري خاصي کنم، اما برگزاري اين کنسرت نشان داد که بانوان جامعه - چه هنرمندان حاضر در روي صحنه ، چه مخاطبين حاضر در هر سن و سالي و حتي چه افرادي که در اطلاع رساني خبر اين رويداد خود را سهيم کردند- خواهان چه نيازهايي هستند؟ اين کنسرت نتيجه روشني براي يک نظرسنجي بود. بسيار شفاف از جامعه پرسيده شد که آيا هنرمندان موسيقي بومي شهرستاني مي‌توانند يک رخنمون فرهنگي ويژه و عالي را ايجاد کنند؟ آيا مي‌توانند به ذهن و قلب جامعه ورود کرده و آرامشي نسبي را به آنها اهدا کنند؟ آيا مي‌توانند تداوم داشته باشند؟ آيا آيا آيا...؟ فروش بليط‌ها در کمتر از 6 ساعت - بر روي سايت - فقط و فقط بيانگر يک پاسخ واضح و روشن بود: بله. و لبخند و نشاط دختران و بانوان مخاطب پس از خروج از سالن نيز همان پاسخ را تکرار مي‌کرد. به عنوان يک فعال اجتماعي ضمن تشکر از مسئولين فرهنگي، امنيتي و اجتماعي گرگان و استان گلستان تقاضا دارم تا بنا به خروجي نظرسنجي فوق، احساس و لمس ضرورت‌هاي اجتماعي در اجرا و انجام اين گونه رخدادها، خودشان قبل از مردم مطالبه داشته باشند. آنها مي‌بايست گروه‌ها را نهال کاري کرده و با همراهي خود به بالندگي آنها کمک نموده و عرصه‌هايي را براي نمايش آنها تدارک ببيندپ اين درک و همراهي متعهدانه و هوشمندانه، اسباب رضايت خاطر جامعه هنري موسيقي و جامعه مخاطبان را به بار مي‌نشاند و در نهايت اين روان تمام جامعه است که به سوي يک تعادل زيبا و انتشار زيبايي مي‌رود.

به قول شاعر بزرگ عرب غاده السمان: به گمانم ما موسيقي و عطر را اصلاً براي اين دوست داريم که فضاهاي قبلي زندگي مان را تداعي مي‌کنند. اين هم راهي است که با مرگ لحظه لحظه بجنگيم و آن را به زندگي برگردانيم و آن لحظات را زنده‌اش بکنيم. هرچند موقت.

به بهانه اجراي کنسرت ويژه بانوان - که در چهار دهه گذشته نخستين کنسرت موسيقي ايراني با حضور هنرمندان بومي گلستان در تاريخ هاي 4 و 5 بهمن ماه در تالار فخرالدين اسعد گرگاني برگزار شد - از استاد عاصمه فندرسکي به عنوان پيشکسوت آواز و فرشته احمدي به عنوان خواننده و مدير اجرايي اين کنسرت و همچنين تمامي دست‌اندرکاران و هنرمندان گروه موسيقي آواي مهماني هيرکان صميمانه سپاسگزارم که اين رويداد هنري را با عشقي بسيار و شوري زيبا به نمايش گذاشتند.

به اميد تکرار و تداوم اين عاشقانه هاي روح افزا.

فعال اجتماعي