سکوت نخبگان و سرنوشت گلستان؛ آيندهاي در گرو جسارت انديشه...
یادداشت |
علي کيان
در جهاني که روزگاري انديشه و تفکر ارزشمندترين دارايي انسانها بود، اکنون شرايطي رقم خورده که هوشمندي به يک تهديد تبديل شده است. فيودور داستايفسکي هشدار داده بود که «دنيا به جايي خواهد رسيد که افراد باهوش از حرف زدن منع ميشوند تا باعث رنجش احمقها نشوند.» اگرچه اين جمله توصيفي کلي از وضعيت بشر است، اما براي استان گلستان معناي عميقتري دارد. گلستان، با تمام ظرفيتهاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعياش، سالهاست که از فقدان نقدهاي جسورانه، تصميمگيريهاي مدبرانه و شنيده شدن صداي نخبگان رنج ميبرد. بسياري از روشنفکران، فعالان اجتماعي و حتي مديران توانمند، در فضاي سياستزده و تعصبآلود استان، يا به حاشيه رانده شدهاند يا خود ترجيح دادهاند سکوت کنند. چرا؟ چون هر سخن انتقادي، به جاي آن که فرصتي براي اصلاح باشد، به تهديدي عليه صاحب سخن تبديل شده است. اين فضا موجب شده که مسائل کليدي استان، از توسعه زيرساختها گرفته تا عدالت در توزيع منابع، در ميان هياهوي پوپوليسم و مصلحتسنجيهاي کوتاهمدت گم شود. فرقي نميکند که موضوع، کشاورزي بحرانزده منطقه باشد يا توسعهنيافتگي شهرهاي ترکمننشين و غير برخوردار؛ تا زماني که نخبگان از ترس برچسبخوردن، ناديده گرفتهشدن يا حتي حذفشدن، جرئت ورود به بحثهاي اساسي را نداشته باشند، وضعيت گلستان تغيير نخواهد کرد. اما اين سکوت تا کي بايد ادامه داشته باشد؟ آيا نبايد از تاريخ درس گرفت و اجازه نداد که استان درگير يک چرخه معيوب از سوءمديريت، تبعيضهاي نانوشته و فرصتسوزيهاي مداوم شود؟ آينده گلستان، نيازمند بازگشت به گفتمان آزاد، شفافيت و شنيدن صداهاي متفاوت است. اگر امروز نخبگان اين ديار خاموش بمانند، فردا ديگر چيزي براي گفتن نخواهد ماند، زيرا آينده را هميشه کساني ميسازند که جرئت سخن گفتن دارند، نه آنهايي که سکوت را برميگزينند.
فعال رسانه