گویه


یادداشت |

گويه

 

مهدي فاضل

چشمانِ ما هنگام مشاهده‌ «خود» ما بسيار سياست‌مدارانه انجام وظيفه مي‌کنند. شوربختانه در سنجيدنِ ديگران نيز همين آش و همين کاسه است؛ به بيانِ ديگر «جانبداري»، ويژگيِ مشترکي در ميان همه ماست. شايد در برخي از ما از شدت آن قدري کاسته شود، اما اساساً اين ابتذال، امري فراگير و گريزناپذير است. اين سوگيري‌ها، اقتضاي ساز و کار دفاعيِ روانِ بشرند. انسان، آنچه ناخودآگاه «هجوم به خود» مي‌شمارد را باژگونه تفسير مي‌کند و اين‌چنين ناعادلانه و پيچيده به دفاع از خود برمي‌خيزد. زيرکي، عدالت و حساسيت در سنجشگري‌ بايد از نو براي ما تعريف شوند. اينک گفت‌و‌گو در باب «اصالتِ شناخت» يکي از نيازهاي حياتيِ ماست. يکي از نيازهاي بي‌شمارِ «ما»ي محاصره شده توسط آسيب‌ها و طرح‌واره‌ها و دردها و اخبار بد و اقتصادِ در ضرر و اشتباهات مکرر و تنهايي و تنهايي و تنهايي.

با اين‌همه اميد هست! دست روي دست نبايد گذاشت! به‌ قولي:«از خطايي به خطاي ديگر، آدمي به کشف حقيقت مي‌رسد.»* انسانِ خردمند، پا در منجلاب مي‌گذارد اما در آن فرو نمي‌رود؛ اگر فرو برود نيز از جاي برمي‌خيزد و از نو آغاز مي‌کند. فروماندن، سبک زندگيِ فرومايگان است. هرچه خودآگاهيِ ما بيشتر باشد، نگاه ما انتقادي‌تر باشد و در يک کلام، هوشياريِ ما پوياتر باشد، درک اين نکات ساده‌تر است. در ما تمايلي‌ست به ابتذال و نيز گرايشي‌ست به ستيز با آن. البته، البته، بماند که فرهنگ ما خاستگاه سوگيري‌هاي بي‌رحمانه است؛ بماند که جغرافياي ما منشاء بدگماني‌ست.