چالش هاي نظام سلامت


یادداشت |

حيدر حسين نژاد

 

کشور ما به لحاظ رتبه علمي پزشکي و پزشکان متخصص و فوق تخصص جايگاه خوبي در جهان دارد. دوري نبود تا دهه شصت تکنسين هاي بنگلادشي پاکستاني و هندي جا پاي پزشک گذاشته و به درمان بيماران در شهرهاي مختلف کشور مي‌پرداختند. طي فقط دو دهه کشور ما به تربيت دانشجويان پزشکي در سطوح مختلف تحصيل پرداخت وجايگاه خوبي در خاورميانه وحتي جهان پيدا کرد. و امروز ايران کشور مقصد براي دريافت انواع خدمات درماني تخصصي وفوق تخصصي قلب، کبد، کليه و مغز ميباشد و مردم ما هم براي درمان خود نياز به رفتن به کشورهاي خارجي ندارند. ايران امروز در عمل هاي جراحي فوق پيشرفته قلب مغز و کليه و پيوند اعضاي مختلف و درمان  انواع سرطان ها وجراحي هاي گوارش وتشخيصي آزمايشگاهي وتصويربرداري جايگاه خوبي را در دنيا داراست. اما واقعيت آنست که اين جايگاه در باطن خود با مشکلات فراواني دست و پنجه نرم مي‌کند. و اگر به حل اين مشکلات توجه نشود به بحران هايي برخواهيم خورد. از مهم ترين چالش هاي همراه حوزه نظام سلامت مي‌توان به اين موارد اشاره کرد:

*پزشک خانواده ونظام ارجاع

*عدم بهره گيري از فناوري هاي روز ديجيتال وهوش مصنوعي در سلامت

*نگاه درمان محور بجاي پيشگيري محور

*ناپايداري منابع تامين ارائه خدمات درماني و پاراکلينيکي

*مشکلات بيمه اي پايه و پيشرفته و تعهد آنها به پرداخت هزينه هاي مختلف جاري حوزه سلامت

*عدم وجود راهنما محورها واستانداردها در بکارگيري اصول تشخيصي آزمايشگاهي وتصوير برداري

*مهاجرت پزشکان با دلايل مالي وغير مالي وحفظ کرامت آنها

*افزايش ظرفيت هاي پزشکي بدون توجه به ظرفيت تربيت آموزشي مناسب آنها

*رشد بدون استاندارد طب سنتي و انجام آنها توسط غيرپزشکان

*مشکلات حوزه زيبايي و ارائه خدمات توسط غيرپزشکان بخصوص آرايشگران

*تعرفه دستوري ساليانه که از ميزان تورم هرساله کمتر مصوب مي‌شود

*حفظ کرامت دستياران تخصصي پزشکي مالي و غير مالي

*نسخه الکترونيک

*خالي ماندن صندلي هاي دستياران تخصصي در رشته هاي مادر بيهوشي، داخلي، اطفال و طب اورژانس

*هزينه هاي وارده به حوزه سلامت از ناحيه بيماران ترومايي

وجود اين  مشکلات را همه ما مي‌دانيم اما آنچه که مهم است اينست که برنامه هايي عملياتي مبتني بر علم وپژوهش ودانايي محوري و خرد وعقلانيت اگر تدوين و اجرا نکنيم اين مشکلات روز به روز بزرگتر خواهند شد و بسان تومور بدخيمي خواهد بود  که به همه جاي بدن متاستاز داده و راهي براي درمان آن قابل ترسيم نيست. البته به آن مرحله رسيده ايم و دردناک تر آنست که آن عزم و اراده جدي و دغدغه مند و هدفمند مبتني بر علم روز مديريت دنيا وجود ندارد يعني به فهم و درک لازم نرسيده ايم ونهايتا در دانش يا ما قبل ان مانده ايم . ما در همه حوزه ها مانندکشاورزي، اب، محيط زيست انرژي و الودگي هوا وترافيک که با حوزه سلامت ارتباط نزديکي دارند با بحران مواجه هستيم. حتي کارکنان درحوزه سلامت در لايه مديران نگاه کل نگر ريشه اي جامع وحل مساله محور ندارند و نگاه خطي براي حل چالش ها دارند. شما نمي‌توانيد گردوغبار داشته باشيد سلامتي را به مردم هديه کنيد وهزينه هاي درماني را کاهش دهيد. نمي‌توانيد از سموم ارگانو فسفره وکودهاي شيميايي در کشاورزي استفاده کنيد بعد سلامت را حفظ کنيد. نمي‌توانيد غربالگري بيماري هاي بدخيمي نداشته باشيد آنوقت حيف وميل وکمبود منابع نداشته باشيد

نمي‌توانيد در تروما وحوادث رانندگي صاحب رتبه جهاني باشيد انهم مرگ افراد زير 40 سال و بيمارستان هايتان درگير هزينه هاي درماني و ورشکستگي منابع نباشند و مواليد هم از مرگ ومير کمتر نشود . نمي‌توانيد هدف مشخص نداشته باشيد و پيشرفت کنيد. مشکل کجاست ؟نبود مديريت روز جهاني

 

متخصص بيهوشي درد ومراقبتهاي ويژه