نقد های من مثل کارد صبحانه خوریست


یادداشت |

   انسیه روشنی - طنز یکی از مهم ترین و کارامد ترین قالب های بیان هنری است. و به علت شیرینی و جاذبه ی خاصی که دارد بیش ترین مخاطب را به خود اختصاص می دهد. طنز به علت خنده و انبساط روحی که در مخاطب پدید می آورد، به راحتی، احساسات و عواطفش را در اختیار گرفته، پیام خود را از راه غیر مستقیم بر عمق دل و جان مخاطب می نشاند.

طنز هميشه رابطه مستقيمي با شرايط اجتماعی و سیاسی جامعه دارد و بیش از هر روش دیگری می تواند  برمخاطب در خصوص مشکلات و معضلات اجتماعی تاثیربگذارد. طنز می‌تواند خواننده یا شنونده را شاد کرده و همزمان به تفکر وادارد.

 

بیو گرافی مختصری از خودتان بفرمایید و اینکه در کجا به دنیا آمدید و تحصیلات و دانشگاه محل تحصیل و.... توضیح دهید؟

من مهرداد صدقی هستم متولد بجنورد . تحصیلاتم دکترای صنایع چوب و‌کاغذ دوره لیسانس ، فوق لیسانس و دکترای خودم را در دانشگاه علوم کشاورزی گرگان گذراندم .در حال حاضر استاد دانشگاه هستم و رشته دانشگاهی ام، همانطور که عرض کردم‌، ارتباطی با ادبیات ندارد . این بی ارتباطی یک جورایی خوب است و‌یک جورایی بد . خوبی آن از جهت است که خواندن آثار علمی در کنار آثار ادبی مانند انتراک ذهنی می ماند . و‌باعث می‌شود وقت هایی که آوار ادبی زیادی می خوانم‌، بعدش که مقاله های علمی می خونم مغزم استراحت می کنه یا برعکس ..آثار علمی که میخونم بعدش  گریزی به آثار ادبی میزنم . عیبش هم اینست که آدم نمیتونه تمام وقت ذهن خودش رو  وقف و صرف یکی از آین دو ، کنه و مجبوره  ذهن ‌و انرژیش رو تقسیم کنه .

 

  از آثارتان بفرمایید چند تا به چاپ رسیده وآیا فقط در حوزه ی طنز کار می کنید؟

تا بحال حدود ۱۱ اثر منتشر شده دارم ، ۱۲ ام‌ین کارم  انشالله تا آخر تابستان وارد بازار میشه و اثری است  کاملا جدی . در مجموع تیراژ کل کتاب هام از صد هزار بیشتره و بعضی هاشون بارها و بارها تجدید چاپ شدند که از استقبال خوب مخاطبانم تشکر میکنم . از اینکه بمن و قلم من اعتماد کردند .امیدوارم که این تجدید چاپ‌ کتاب ها برای تمام نویسندگان اتفاق بیفته ‌و میزان سرانه مطالعه اونقدر بالا بره که چاپ های هزار تایی و پانصد تایی تبدیل به چاپ های ده هزار تا و پنجاه هزار تا شه ...

کتاب های من همه شون در ژانرهای مختلف طنز  بودند یا داستان طنز بوده یا نثر کوتاه طنز بوده یا رمان طنز بوده ، طنز تلخ بوده .

اما کتاب دوازدهمی داستان کاملا جدی است که حتی یک شوخی هم داخلش نیست.

 

چرا طنز را انتخاب کردید و چطور طنز نویس شدید؟

 طنز را انتخاب کردم چون فکر میکردم اندک استعدادی در این زمینه داشته باشم . در عین حال یادمه یه بار جشنواره ای بود در دانشگاه علوم کشاورزی ‌منابع طبیعی گرگان ، خدا خیر بده به دکتر عادل سپهری ( معاون دانشجویی وقت) از من هم داستان جدی خوانده بود هم داستان طنز امیز .ایشون وقتی داستان جدی منو خوندند بمن گفتند جز ارتش نیک بختی باش به این خاطر که تو میتونی داستان های طنز امیزی بنویسی که روح مردم شاد بشه و لحظات خوبی رو سپری کنند . همونطور که میتونی داستان جدی بنویسی اما چون در داستان طنز میتونی موفق تر باشی من بهتون پیشنهاد میکنم  این مسیر رو بری که مخاطبانتون هم لحظات خوبی با آثارت داشته باشند . این یکی از دلایلی بود که تشویق شدم بیشتر به آثار طنز امیز رغبت پیدا کنم .

البته تشویق مرحوم ابوالفضل زرویی نصر آباد هم بی تاثیر نبود . ایشون یکی از کارهای من رو در جشنواره دانشجویی خوندند و من رو به طهران دعوت کردند . باز لازمه ذکر خیری کنم از جناب آقای احسان مکتبی ، صاحب امتیاز  روزنامه گلشن مهر ، ایشون زمانی که در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان مدیر فرهنگی بودند بمن پیشنهاد کردند که یک نشریه دانشجویی راه بندازم . ضمن اینکه مطالبی که گه گداری به شکل طنز امیز می نوشتم را می خواندند و علاوه بر تشویق از من خواستند به شکل جدی تری در این عرصه گام بردارم و تشویق ها و حمایت های ایشون باعث شد که کلا نوشتن رو در الویت هام بزارم . این سه نفر خیلی در نوع نگاه و نوشتن من تاثیر داشتند .

 

نوشته های کدام طنز نویس ها را دنبال می کنید ؟من هم آثار دوستان طنز پرداز رو میخونم هم نویسندگان جدی نویس رو البته ستون طنز روزنامه ها ، اون هایی که در مورد مسائل روز می نویسن رو خیلی نمیخونم مگر اینکه نویسنده خیلی خاص یا فراجناحی نوشته باشه در قالب تکنیک های طنز پردازی را رعایت کرده باشه . ولی چندان علاقه ای به مسائل روز ندارم .چون زود گذرند ، چون خیلی از دوستان طنز پرداز نگاهی که به مسائل روز دارند نگاهی توریستی ، نگاهی برآمده از واقعیت ‌‌مشکلات نیست انگار برای چند لایک بیشتر یا مخاطب بیشتر داشتن، این تلاش را می کنند . تا اینکه بخواهند اثری ماندگار داشته باشند . اما آثارشون در کتاب هاشون رو‌من حتما پیگیری می کنم ، چه آثار طنز پردازان داخلی چه آثار طنز پردازان خارجی ، چه جدی نویسان‌مطرح داخلی و خارجی .

 

از نظر شما طنز چیست و از بین طنز و هزل و هجو و فکاهی و در کدام بخش بیشتر کار کرده اید و بیشتر می پسندید؟

یک تعریفی از طرف  ابوالفضل  زرویی نصر آباد برای طنز ارائه شده که همان اول  سرلوحه خیلی از ما نویسندگان جوان‌تر قرار گرفت که طنز عبارت است از  بیان انتقادات یا وقایع تلخ یا جدی با نگاهی شیرین ، عفیف ، کنایی ‌و منصفانه به آن شرط که اثر طنز امیز همه این شروط را داشته باشد . مثلا اگر هر کدام از این ها را نداشته باشد اثر طنز امیز به سمت یکی دیگر از زیر مجموعه های طنز سوق پیدا می کند به عنوان مثال اگر منصفانه نباشد هجو‌ و اگر عفیف نباشه هزل و اگر جدی نباشد به سمت فکاهه‌.. من فکاهه را هم دوست دارم ، طنز را هم دوست دارم گاهی اوقات تفکیک این ها کمی مشکل است در مجموع آثار بزرگانی را دوست دارم که یه مقدار هوش مخاطب رو هم به‌ چالش بکشد .. و لقمه ی راحتی را به مخاطب ندهد ...وقتی یک‌ نفر معادله ریاضی را حل می کنه لبخند میزنه به همون نسبت گاهی اوقات در حد همون لبخند در یک مطلب طنز امیز ، وقتی رندی نویسنده رو می بینید بهتون اون لذت رو میده مثل بعضی از اشعار حافظ که در واقع بعنوان ابیات رمز امیز حافظ مطرح شده  است .

 

هدف از طنز چیست؟- آیا هر نوشته ی خندهآوری را میتوان طنز گفت؟

هدف از طنز میتونه مثل همون هدف از نوشتن باشه حالا برای تهذیب نفس، تهذیب جامعه ، برای اصلاح جامعه راجع به نقش طنز خیلی نباید اغراق کرد شاید الان یک عکس جدی تاثیر بیشتری از یک کتاب طنز امیز داشته باشه، بخصوص تاثیر آنی ...ولی زمانی بوده که خیلی از حرف ها رو نمی شد به شکل جدی گفت ، آنوقت نویسنده طنز پردازی بوده که با رندی مطلبی رو بیان میکرده که با زبان جدی نمیشد ... این یک هدف آرمانی از طنز بوده،طنز به هر حال با اصلاح امور در هر سطحی رابطه مستقیمی دارد ودر عین حال اون طنزی که بخواد مخاطب خودش رو آزرده کنه یکی از شروط طنز رو نداره و‌ممکنه که به سمت هجو یا غیر منصفانه بودن بره .

یک نکته دیگه که باید در مورد ویژگی هام طنز بیان کنم ، ممکنه خنده نداشته باشه اما اثر طنز امیز محسوب بشه من اخیرا کتابی میخوندم به اسم بند محکومین اصلا این داستان طنز نیست ولی بنظر من بسیار رگه های طنز در لا به لای خطوط داستان دیده میشه و همینطور که گفته بودم بسیاری از اشعار حافظ ممکنه اشعار طنزامیزی باشن ولی ما با خوندن اونا نمیخندیم پس بنابراین هر اثر طنزی خنده دار نیست هر اثر خنده داری هم طنز نیست ولی ممکنه حالا یه اثر طنز امیز خنده هم داشته باشه و اگه بخواهییم خط کش اولیه مون  را  بگذاریم به سمت خنده هم رفته باشه که خب هیچ اشکالی نداره اما اگر اثر طنز یا طنز امیزی خنده هم نداشت اونم ایرادی براش نیست.

 

  آیا با تمرین میتوان طنزنویس شد؟ ببینید با تمرین میشه طنز پرداز خوبی شد به شرطی که بدون تمرین هم ادم اون قریحه و استعداد یا ویژگی های لازم  یا اون نوع نگاه خاص خودشو به دنیا داشته باشه اگر داشته باشه خب صد درصد اگر تکنیک هارو یاد بگیره بهتر خواهد نوشت اما کسی که در واقع ذاتا اینکاره نیست یا جوهر این کارو نداره هرچقدر هم تکنیک هارو بدونه بهش کمک نمیکنه من در مصاحبه دیگه  ای هم عرض کردم نویسندگی یا طنز پردازی مثل رانندگیه شما دو بخش داری یک بخش مربوط به آئین نامه و یک بخش عملیه آئین نامه مثل دانستن تکنیک های طنزپردازی شما باید بدونی ولی اگه صد دور هم آئین نامه رو بخونی راننده نمیشی از طرف دیگه شما ممکنه بدون گذراندن آئین نامه پشت فرمان نشسته باشی ولی اگر آئین نامه رو ندونی سر اولین چهار راه تصادف میکنی پس بنابراین تمرین و ممارست و مطالعه به ادم کمک میکنه که تکنیک هارو بهتر بشناسه و طنز پرداز خوبی بشه اگر اون جوهره اصلی رو هم داشته باشه

 

برای کسانی که می خواهند داستان و نوشته یا شعر طنز بنویسند مطالعه ی چه کتابهایی را پیشنهاد می کنید؟پیشنهاد میکنم دوستان برای نوشتن داستان طنز یا اثار طنزامیز اثار طنزامیز نوشته شده توسط نویسندگان سر شناس کشور رو مطالعه کنن و همینطور اثار خارجی البته تو اثار خارجی خیلی از اثار فانتزی به اسم اثار طنز مطرح شدن اون ها کمک چندانی به نویسنده شدن دوستان نمیکنه اثار بزرگان رو در حوزه طنز مطالعه کنند در کنار اون اثار جدی ام بخونن شعر جدی ام بخونن چون همینطور که گفتم اثر طنزامیز به هرحال در حوزه ادبیات مطرح میشود اگر اثر از لحاظ ادبی ضعیف باشه هر چقدم بخواد در حوزه فکاهه هجو یا طنز اثر موفقی باشه ولی از لحاظ ادبی ضعیف باشه اثر چندان شاخصی نخواهد بود.

 

طنز بهترین انتخاب هنرمند برای انتقاد نسبت به وضعیت سیاسی و فرهنگی جامعه است. نظر شما چیست و ایا شما در آثارتان این هدف را دنبال می کنید؟

من هم  در اثارم در واقع نقد رو وارد میکنم نقد به شیوه زندگی نقد به مسائل اجتماعی نقد به مسائل سیاسی و همینطور که عرض کردم به هر حال نقد و طنز خیلی نزدیک به هم هستند گفتم طنز برای اصلاح اما در عین حال تیزی اون نقدی که در آثار من هست خب شاید یک مقدار نرم تر باشه ممکنه یک نفر با تیغ جراحی بخواد چیزی رو درست کنه تیزی نقد های من مثل کارد صبحانه خوریه خیلی تیز نیست اونم تعمد دارم به این خاطر که مخاطب های بیشتری رو با خودم بتونم همراه کنم اونم نه از بابت فروش از بابت اینکه دوست ندارم مخاطبی رو آزرده کنم دوست ندارم رو بخش هایی که باعث ناراحتی یا درواقع تعصب افراد میشه دست بزارم دوست دارم همراهی بیشتر جامعه رو داشته باشم. معتقدم که بعضی از رفتارهای ما در حوزه های عمومی شکل دهنده رفتار های حاکمیت است  بعضی از ویژگی های حاکمیت خودش شکل دهنده رفتار های عمومی نادرسته روی اونا بیشتر تاکید میکنم با زبان بسیار نرم معمولا هم داستان هایم در گذشته تعریف میکنم تا خیلی مثلا مخاطب دنبال مصداق های امروز خاص خودش نگرده که از نگاه جنایی بخواد اینارو قضاوت کنه.

به نظر میرسد که امروزه علاقه و اشتیاق اقشار مختلف جامعه به مطالعه آثار طنز، روز به روز در حال فزونی است و همین میل فزاینده موجب شده است تا بر شمار نوشته های طنز در رسانه‌‌ها افزوده شود. . نظر شما درباره طنز ژورنالیستی چیست؟طنز ژورنالیستی برای من چندان جذاب نیست ولی رد نمیکنم نیاز جامعه است  بالاخره بخشی از مردم با این طنز ها تخلیه میشن به لحاظ روانی ولی مورد علاقه من نیست اونم به این خاطر که حس میکنم بيشتر برای لايک گرفتنه و نگاه توریستی داره به واقعیت ها و نقد نیست نقد واقعی یا نقد برامده از اعماق وجود اون منتقد نیست شاید مثلا بیشتر برای گرفتن توجه بیشتر باشه به همین خاطر در خیلی از موارد نه همه ی موارد من خیلی طنز ژورنالیستی رو نمی پسندم ولی میگم این نپسندیدن من به معنای بی ارزش بودن اون نیست همچنان که شما ممکنه از یه ورزش خوشتون نیاد ولی اون ورزش در جایگاه خودش خاص باشه و طرفدارانی داشته باشه به معنای نادیده گرفتن اون نیست.

 

  برخی از کتابهای شما به چندین چاپ رسیده است گمان می کنید  دلیل این استقبال چیست؟یکی از دلایل استقبال مخاطبان اینکه بیشتر روی وجوه‌ اشتراک مردم دست میزارم چیزایی که بیشتر براشون ملموسه روی چیزای اختلاف فرهنگی و چیزایی که مردم رو بخواد مقابل هم قرار بده یا نسل هارو بخواد مقابل هم قرار بده نگاه ها و عقاید رو بخواد مقابل هم قرار بده روی اونا دست نمیزارم و سعی میکنم مخاطب حس خوبی موقع خواندن کتاب من داشته باشه این حس خوب رو در واقع با چند بار بازنویسی کردن داستانم امتحان میکنم و سعی میکنم که داستان اونجوری نباشه که لحظات غمگینی نداشته باشه لحظات غم انگیزم داره ولی لحظات ارزنده اش کمه لحظاتیه که مخاطب باهاش احساس همزاد پنداری میکند

 

قهرمان و شخصیتها را از کجا گرفته اید؟

داستان هام معمولا از تجربه زیستن ناشی میشن مستقیما از واقعیت توی داستان هام نمی نویسم اما واقعیت و روزگاری که خودم زندگی کردم رو میام به عنوان یک منبع الهام بهش نگاه میکنم و بعد با خیال پردازی داستان مینویسم

 

ما میدانیم شما زاده بجنورد هستید و کودکی و نوجوانی را درآنجا گذرانده اید سوال این است چقدر فضای آن دوران بر شما تاثیر داشته است؟

اره من متولد بجنوردم و چون به شهر خودم و زادگاه خودم علاقه داشتم و روزگاری در اونجا سپری کرده بودم سعی کردم از اونجا بهره بگیرم و سه تا از کتابام و داستان هاشو در اونجا روایت کنم. من بیشتر از اینکه در بجنورد زندگی کرده باشم توی گرگان زندگی کردم و این تجربه زیستن رو انشالله در کتاب بعدیم خواهیم دید که چطور زندگی در گرگان وارد داستان هام میشه اما باز هم میگم داستان هام مستند و بر مبنای اینکه یک واقعیت رو صد در صد تبدیل به داستان کرده باشم نیست و رویداد ها ناشی از خیال پردازی هست.

  از گفتگو سپاسگزاریم .