هفت نظریه درباره عاشورا


تحلیل |

 

  راضیه بیکی

 

خلاصه  سخنرانی محمد اسفند یاری با عنوان نقد کتاب عاشورا شناسی در دانشگاه تربیت مدرس ، پیش روی شماست  ، اسفندیاری هفت نظریه درباره امام حسین (ع) و حادثه کربلا را بررسی کرده است ،خواندن کتاب عاشورا شناسی را به خوانندگان گلشن مهر توصیه می کنیم .  کتاب عاشورا شناسی عنوان کتابی هست توسط محمد اسفندیاری نوشته شده و میشود گفت یکی از کتابهای جامع درباره واقعه تاریخی عاشورا میباشد. نویسنده در جلسه نقدی که در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد به معرفی کتاب خود پرداخت. دکتر اسفندیاری درباره اهمیت کتاب مدعی هستند یکی از بهترین کتابهایی هست درباره قیام تاریخی کربلا نوشته شده. و بیش از چهار هزار کتاب مطالعه و تصحف کرده است برای تحریر کتاب. بعد از اینکه نوشتن کتاب به اتمام رسیده بیش از بیست سری پرینت و برای اساتید برجسته دانشگاه از جمله دکتر آقا جری فرستاده و تقاضا داشته کتاب را نقد کنند.نویسنده در کتاب خود هفت نظریه درباره حادثه کربلا را به تفصیل بیان کرده و هر کدام را با مدارک و مستندات تشریح و در نهایت رد نموده.

این هفت نظریه عبارتند از

نظریه اول: برخی معتقدند امام حسین با یزید بیعت نکرد وبه مکه هجرت کرد و. اینجا حالت تدافعی داشت.و یک هدف ایجابی نبود و هدف سلبی بود و بهترین دلیل این هست که امام با خود عده و عده نداشت.

نظریه دوم :برخی معتقدند امام حسین از همان ابتدا هدف تشکیل حکومت داشت وقتی ناامید شد به سمت شهادت رفت. این نظریه برای شیخ جعفر شوشتری میباشد.

نظریه سوم :شهادت عرفانی میباشد سید بن طاووس قايل به این نظریه میباشد. سید طاووس هدف امام حسین را لقا الله و رسیدن به درجات معنوی میداند. سید طاووس اگر دستور و حدیث نبود ما باید ده روز محرم را محزون میشدیم و ده روز دوم شادی میکردیم چون امام به لقا الله رسیده بود.

نظریه چهارم: شهادت تکلیفی. اینان معتقدند امام تکلیفی داشت و رفت به شهادت رسید و این تکلیف استثنایی امام حسین بوده و مصلحت را هم نمیدانیم چه بوده

نظریه پنجم :شهادت فدیه ایی، یعنی امام حسین رفت به شهادت برسد تا به مقام شفاعت برسد. مثل تفسیری که مسیحیان از مسلوب شدن مسیح دارند قائلان به این نظریه برای شهادت امام حسین دارند.

نظریه ششم: این نظریه در صدو بیست سی سال اخیر پیدا شده و میگویند امام رفت به شهادت رسید تا با شهادتش سلب مشروعیت از رژیم امویان کند و مظلومیت خود را به اثبات برساند. این نظریه یکی از پرطرفدارترین نظریه ها میباشد. یکی از رهبران این نظریه شریعتی به عنوان روشنفکر دینی میباشد و همچنین صافی گلپایگانی مرجع تقلید سنتی هم قائل به این نظریه هست.

نظریه هفتم: هدف امام حسین را تشکیل حکومت میداند و این کهن ترین نظریه از بین تمام این نظرات میباشد. سید مرتضی وشیخ مفید از مشایخ بزرگ شیعه امامیه هستند و قویترین رقیب شهادت سیاسی هستند. تئوریسین شهادت سیاسی شریعتی و بهترین تئوریسین تشکیل حکومت صالح نجف آبادی در کتاب شهید جاوید میباشد. استاداسفندیاری ضمن شرح موارد هفتگانه در علت و علل قیام تاریخی کربلا، قیام امام حسین را در چهار مرحله معرفی میکند. ابتدا در مدینه و دعوت یزید از دعوت و امتناع امام از بیعت و هجرت به مکه. مرحله دوم در مکه و ارسال نامه های بیشمار کوفیان به امام و درخواست آنها برای رفتن به کوفه و تشکیل حکومت هست. چون احتمال ترور امام در مکه بود و امام نمیخواست حرمت مکه از بین برود مسلم را به کوفه فرستاد تا ببیند چقدر مردم کوفه به نامه های که داده اند پایبند هستند. مسلم وقتی به کوفه رفت و اشتیاق کوفیان دید نامه نوشت به امام "العجل و العجل و ثم العجل "هرچه سریعتر بیایید. هر چند عده ایی گفتند کوفه خطرناک هست و خواستند مانع شوند اما نشد.. اما حوادثی اتفاق افتاد یزید نعمان بن بشیر را را از حکومت برداشته و ابن زیاد را گذاشته بود و ابن زیاد مسلم را کشته. امام یا اصحاب خود مشورت کرد که برگردند اما صحابه فرمودند شما با مسلم فرق دارید شما که بروید مردم با دیدن شما با شما بیعت خواهند کرد لذا امام به حرکت خود ادامه داد. تا اینکه نرسیده به کربلا حر امام را محاصره کردامام خورجین را که نامه ها در آن بود به حر نشان داد و در واقع خورجین صندوق آرا و نامه ها رای به امام حسین بودند. به قول مهندس بازرگان امام حسین صد درصد دموکراتیک به سمت کوفه میرفت.امام هفت هشت بار خواست به مدینه برگردد حر جلوی امام را گرفت. امام فرمود من با یزید بیعت نمیکنم اجازه بده به مدینه برگردم اما حر کشان کشان کاروان را به کربلا رساند. اینجا هدف امام حسین جلوگیری از جنگ بود مرحله سوم از حرکت امام در واقع جلوگیری از جنگ بود. وقتی به کربلا رسیدند با عمر سعد برخورد کردند و در آنجا هم عمر سعد از امام علت حرکت او را پرسید و امام هم ماجرای نامه ها را گفت. امام عمر سعد را به زمین مذاکره کشید. چندین بار مذاکره کردند. امام به عمر سعد میگه اجازه بده به مدینه برگردد. یا اینکه به هر شهری بجز مدینه برود. پیشنهاد دیگه امام رفتن به یکی از شهرهای مرزی بود. عمر سعد میپذیرد و به این زیاد نامه مینویسد که امام حسین این تقاضا ها را دارد. اماشمر نزد ابن زیاد میگوید به هیچ وجه مذاکره و صلح را نپذیرد چون حسین و یارانش در موضع ضعف هستند بهترین فرصت برای از بین بردن آنهاست چون اگر اجازه خروج به آنها بدهید میروند و قوی تر میشوند و خطرناک خواهند بود. و چنین شد که در مرحله چهارم امام شهادت را پذیرفت و شد حادثه کربلا....