دلیل ماندگاری عکسهای دوره قاجار آرشیو غنی عکاسان دربار است


تحلیل |

عکاسخانه استرآباد دومین یا شاید سومین عکاسی عمومی در ایران باشد

 

 

رضا شهابی دانشآموخته رشته عکاسی و هنرمند گرگانی باور دارد مهمترین علت ماندگاری عکسهای قاجاری، آرشیو عکاسان وابسته به دربار است. به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در جهانی که همه چیز خیلی زود به فراموشی سپرده میشود، عکسها اسنادی هستند که با ثبت لحظات، راوی تاریخ میشوند. عکس آنقدر قدرتمند است که میتواند زشتی و زیبایی، خشم و مهربانی، امید و اندوه و ... نهفته در درون خود را به چشمهایی که نظارهگر آن هستند، منتقل کند. در تقویم بسیاری از کشورهای دنیا 19 آگوست مصادف با 29 مرداد بهعنوان «روز جهانی عکاسی» نامگذاری شده است. به همین بهانه به سراغ «علیرضا شهابی» اهل نوکنده و ساکن شهرستان گرگان در استان گلستان رفتیم. وی دانشآموختهی کارشناسی ارشد عکاسی و در کسوت معلمی بیش از ۳۰ سال مشغول خدمت و تدریس هنر بوده و هماکنون در مقطع دکتری مشغول به تحصیل در رشته باستانشناسی است. با او که آثاری چون «رنگ دل»، «دانشنامه عکاسی گلستان»، «تاریخ عکاسی استرآباد و گرگان»، «استرآباد از دریچه دوربین عبدالله میرزا قاجار» را تألیف و نیز منتشر کرده، درباره تاریخ عکاسی استرآباد و عکاسی دوره قاجار و پهلوی به گفتوگو نشستیم که در ادامه ازنظر مخاطبان میگذرد.

 

لطفا ابتدا کمی درباره تاریخ عکاسی در استرآباد و عکاسان و عکاسخانههای استرآباد برایمان بگوئید.

آغاز فعالیت عکاسی در ایران از حدود سال ۱۸۴۲ میلادی برابر با ۱۲۲۱ شمسی (حدود ۱۷۸ سال پیش) بوده است. بهره‌مندی از فن عکاسی در ایران منحصر به دربار قاجار بود و حاکمان سلطنتی و شاهزادگان مجاز به استفاده از آن بودند. این استفاده انحصاری بیش از ۲۰ سال طول کشید تا اینکه اولین عکاس‌خانه عمومی توسط عباسعلی بیک در تهران به سال ۱۸۶۸ م افتتاح شد و پس از آن در تبریز و سپس شخصی به نام مجید بدون وابستگی به دربار در سال ۱۸۷۲ میلادی برابر با ۱۲۴۶ خورشیدی، عکاس‌خانه استرآباد را تأسیس کرد که البته آنچه تاکنون مطالعه کردم به نظر می‌رسد این تأسیسِ دومین یا شاید سومین عکاسی عمومی در ایران بوده است که قدری جای تأمل دارد. ده‌ها قطعه عکس بدون درج نام عکاس ولی داشتن نشان استرآباد در مجموعه‌های خصوصی مربوط به این دوره که نمونه‌هایی از  آن را در کتابم  «تاریخ عکاسی استرآباد و گرگان» اشاره کرده‌ام، به دست آمد. این سند و رویداد، نقطه عطفی در تاریخ عکاسی شهر گرگان محسوب می‌شود و پس از مجید نیز افراد دیگری فعالیت پراکنده یا مستمر انجام داده‌اند که مخاطبان شما را به خواندن کتابم توصیه می‌کنم.

 

گویا مأموریتها منشأ تولید و ماندگاری عکسهای دوره قاجار در استرآباد است. لطفاً کمی درباره این مأموریتها بگوئید.

عکاسان در آن دوره به دو صورت بومی و غیربومی فعالیت داشتند. عکاسان بومی استرآباد  اغلب از مردم عادی و البته از خاندان متمول و ساکن دائمی استرآباد بودند که فعالیت آنان از سال ۱۸۷۳ م / ۱۲۹۲ق برابر با ۱۲۵۲ شمسی با افتتاح عکاس‌خانه مجید آغاز شد و پس از آن، در سال‌های بعد مبادرت به تأسیس عکاس‌خانه کردند. این افراد به‌صورت خودجوش با تهیه تجهیزات عکاسی فعالیتشان را در ژانرهای متفاوت ثبت کردند. عکاسان غیربومی هم آن دسته از افرادی بودند که به‌طور موقت و در زمانی کوتاه در استرآباد برای انجام مأموریت از طرف امرای دربار بیتوته کرده و پس از نیل به اهداف موردنظر و نیز عکاسی از ابنیه، خوانین و مردم، مشاغل و غیره، به دربار مراجعه و مشروح گزارش جامع از سفر به انضمام عکس‌ها را به شاه ناصری اهدا می‌کردند. بنابراین می‌توان آدم‌های مأمور و عکاسان غیربومی را یکی دانست. به‌عبارت‌دیگر؛ عکاسان غیربومی همان مأمورانی بودند که در حین اجرای مأموریت، عکاسی کردند. اما چرا مأموران حکومتی عکاسی می‌کردند؟ عصر ناصری فاقد پیشرفت در صنعت ترافیک بوده و برای سفرهای دوره‌ای، شاه مجبور بود از کالسکه استفاده کند درنتیجه در طول یک سال امکان بازدید از بناها، دیدن مناظر و جویایی احوال مردم کشور فراهم نمی‌شد؛ آمدن فن و حرفه عکاسی فرصت مناسبی بود تا شاه در پایتخت بماند (مگر در موارد ضروری) و از طریق عکاسان دربار در جریان کلیه اخبار، شرح‌حال بناها و مناظر و دیگر امور ایالات قرار گیرد. ازجمله افرادی که به استرآباد سفر کردند، عبدالله میرزا قاجار، مصطفی قلی شامبیاتی، خان بابا الحسینی و ژان ژاک دو مورگان بودند که هرکدام ماموریتی جداگانه داشتند ولی همگی در ژانرهای مختلف از ایالت استرآباد عکاسی کرده‌اند. لازم به ذکر است مهم‌ترین علت ماندگاری عکس‌های قاجاری، آرشیو عکس‌های عکاسان وابسته به دربار است که طبق دستور امرای حکومتی در «آلبوم خانه کاخ گلستان» طبقه‌بندی، مراقبت و نگهداری می‌شود و اکنون مورد استفاده پژوهشگران است.

 

از دیدگاه صاحبنظران، اشتراکات و تفاوتهایی در بین عکسهای دوره قاجار و پهلوی وجود دارد. نظر شما را در این باره میخواستم بدانم.

تفاوت‌های زیادی در عکس‌های دوره ناصری و پهلوی وجود دارد که عمده‌ترین تفاوت، تزیینات و حاشیه‌نویسی عکس‌ها در دوره قاجار است که نام مکان، زمان، افراد و نیز عکاس آن به خط زیبا نگارش شده است؛ درحالی‌که اجرای این فعالیت جذاب که به خوانش عکس کمک زیادی می‌کند، در دوره پهلوی انجام نشد. همچنین استفاده از آرایه‌های ایرانی و تکیه بر اشیاء تزیینی مثل گلدان در دوره قاجار متداول بود و در دوره پهلوی این رویه منسوخ‌ شده بود. از تفاوت‌های دیگر این دو دوره که در کتابم به‌طور مستقیم به آن اشاره نکرده‌ام، غیبت زنان در قاب دوره قاجار است و اینکه در دوره پهلوی زنان به‌راحتی در قاب قرار گرفتند. اما عمده‌ترین شباهت عکس‌های دو دوره قاجار و پهلوی سیاه‌وسفید بودن عکس‌ها این ادوار است. عکاسان برای تنوع عکس با تُنالیته‌های قهوه‌ای، بنفش، آبی و غیره عکس‌ها را به چاپ می‌رساندند.

 

در تاریخ عکاسی دیار استرآباد و شهر گرگان بهخصوص در دوره پهلوی دوم چهرههای نامآشنا و ملی چون استاد حجت شکیبا به چشم میخورد. لطفاً درباره این افراد و آثار و اثرگذاریشان برایمان بگوئید.

 مشخصاً در خصوص استاد حجت شکیبا لازم به ذکر است که وی هنرمند نقاش فرزند میرزا محمود است که در کتاب «تاریخ عکاسی استرآباد» او را از پیشگامان عکاسی معرفی کردم. استاد حجت شاید رشد هنری خود را مرهون پدر بزرگوار و هنرمندش می‌داند. چون ابتدای فعالیت خود را از عکاسی آغاز کرد که  در کتاب مذکور شرح کاملی از بیوگرافی و آثار ارزشمند  ایشان را مرقوم داشتم. در زمان پژوهشم چند نوبت به کارگاه و گالری‌اش رفتم، سعی و تلاش هنری ایشان مثال‌زدنی است. از خلق اثر هنری کوروش تا شاهنامه، از نرگس خاتون تا ایراندخت و از مصورسازی خیام نیشابوری تا مجموعه سه رنگ عشق و دیگر آثار؛ هر یک دستاوردی گرانبها در عرصه هنر و نقاشی است که از سرانگشتان مهربان این استاد ملی تراوش می‌یابد. جا دارد عرض کنم ایران و گلستان و به‌ویژه اهالی گرگان باید به خود ببالند که چنین هنرمندانی را در دامن پرمهرشان پرورش دادند تا برای همیشه تاریخ نام، یاد و آثار هنرمندانه ایشان جاودانه بماند.