تاثیر حکمرانی در حادثه ی عاشورا


یادداشت |

متن پیش روی شما سخنرانی محرم سال گذشته  احسان مکتبی در مجمع فرهنگیان گلستان است ، مکتبی کوشیده است ریشه های انحطاطی که منجر به شهادت امام حسین (ع)شده است را با دقت بازنمایی نماید .گلشن مهر می کوشد تا انتهای محرم هر روز متن سخنرانی ها یا گفتگو هایی که به درک دقیقتر پیام عاشورا کمک می کند منتشر نماید .موضوعی که در خدمتان هستم " تاثیر حکمرانی در حادثه عاشورا" است . سوال اصلی بحث این است که چگونه ممکن است  جامعه اسلامی و مدعی  دین داری  به انحطاطی بیفتد که اخیار، افاضل و نیکان را تحمل نکنند و در صددحذف آنها بر آیند، این یک سوال کلیدی است اما برای ورود به بحث  باید یاد آوری کنم تحلیل هایی که درباره عاشورا شده و یا می شود تا به امروز  عموما بر  فرد یا کارگزارتاکید می نماید  ،  اما در اینجا می خواهیم از فرد و کارگزار بگذریم و  تحلیلی ساختاری ارائه دهیم   زیرا ما میدانیم که رفتارهای ساختاری  به حاکمیت  و سیاستگزاران  بر می گردد ، نکته دیگر اینکه در این بحث  حکومت و حکمرانی پیامبر اکرم (ص) و بعد خلفای راشدین و بعد ...  به مثابه دولت  و یا دولت اسلامی در نظر  گرفته شده است ، بنابرکوشیده شده است  نگاهی حرفه ای به حادثه شهادت امام داشته باشیم  و نگاه  احساسی، ایدیولوژیک و عاطفی بر این متن سوار نیست.

 

  باز گشت به زمان پیامبر اکرم (ص)

برای اینکه ریشه های دقیق تر حادثه ی عاشورا را ارایه  کنیم باید بر  گردیم به آخرین روزهای زمامداری پیامبر خدا  در سال نهم و دهم هجری ، نمایی از وضع  عمومی مردم مسلمان در عصر پیغمبر اکرم در سال نهم هجری در سوره توبه منعکس شده است ، می دانید که سوره توبه شدیدترین سوره هاست ،و نمایی از وضعیت عمومی جامعه اسلامی در آن زمان را نشان می دهد .

چه هنگامی این سوره نازل شده است ؟سوره مبارکه زمانی نازل شده است که پیامبراکرم (ص) تمام تمرکزش را برای جنگ تبوک در تابستان گرم حجاز و آماده سازی سپاه قرار داده بود و مسلمانان گویا هر کدام به  بهانه ای فرار می کردند، موقع برداشت محصول بود  یکی می گفت هوا گرم است  و دیگری بهانه ی دیگر می گرفت ،بالاخره پیامبر(ص) با سختی و با کمک گرفتن مالی از بعضی از اعاظم و اکابر مدینه لشگر را جمع می کند  و به سمت تبوک  راه می افتد، البته جنگ اتفاق نمی افتد و بر می گردند البته آن چنان که نوشته اند  یک علت سستی مسلمانان نیز این بود که قبل از جنگ تبوک، جنگ موته اتفاق افتاده بود و مسلمانان به گونه ای درآن شکست خورده بودند و جعفر طیار هم که از سرداران بزرگ سپاه اسلام بود انجا شهید شده بود،بنابراین مردم به لحاظ روانی هم آماده نبودند و علاقه ای نداشتند محصولشان روی زمین مانده بود، سوای اینها گوشه و کنایه های بسیاری به پیامبر می زدند که نمونه هایی از این سخنان در سوره توبه آمده است . اما به هر حال رسول اله(ص)قدرت و صلابت داشتند و اوضاع را مدیریت می کردند.

  فرقه های مسلمانان

اما مسلمانان چند دسته بودند اول مسلمانان عقیدتی بودند صحابه کبار آنهایی که با پیغمبر بودند امام علی  و خلفای راشدین و...  و بزرگان اینچنینی ،اسلام عقیدتی و معرفتی دارند یک دسته دیگر آنهایی هستند که در این سالها به اسلام  به خاطرقبیله ایمان آورده اند یعنی به خاطر شکست قبیله شان در جنگ یا احاطه ی پیامبر(ص) بر حجاز و به خاطر جزیه دادن مسلمان شده ا ند و پیامبراکرم  تعهد کرده اند که در برابر دشمن از اینها دفاع کنندو یک تعدادشان هم در لشگر پیامبر(ص) قرار می گیرند و گروه  دیگری از این به بعد اضافه می شوند و این ها می شوند  مسلمانان غنیمتی  و به خاطر غنایمی که قرار بوده بدست بیاورند ،مسلمان می شونداین سه تقسیم بندی رادر ذهن داشته باشید تا دوباره به  سوره توبه نگاهی بیندازیم که خداوند در این سوره به پیغمبر اکرم چه می فرماید.

 

   مضامین سوره مبارکه توبه

  سوره توبه نازل می شود و خداوند به شدت از لسان گرامی پیغمبراکرم از مسلمانان انتقاد می کند ،در آیه ی سی و هشتم خداوند متعال به تندی به فرار از مسوولیت در زمان غزوه تبوک از مسلمانان انتقاد می کند- می دانید که این سوره با بسم الله هم شروع نمی شود- پیغمبراکرم وقتی آیات را می خوانند مسلمانان تعجب می کنند. در آیه ی دیگری تن پروران ثروتمند را که فقط به خاطر غنیمت امده اند در جرگه مسلمانان قرار گرفته اندبه باد انتقاد گرفته می شوند.در آیات دیگری به کسانی که به چگونگی توزیع غنیمت به وسیله پیغمبر انتقاد کرده بودند خداوند  متعال انتقاد می کند، انها به پیغمبر گرامی  گوشه و کنایه می زدند که توزیع غنیمت شما به عدالت نیست .در آیات دیگری به پیامبر(ص) طعنه می زدند که هر حرفی را هر کسی می گوید ، پیامبر اکرم می شنود وجواب می دهد، خداوند می فرماید  که اینطور نیست و باز خداوند انتقاد می کند از مسلمانانی که وقتی هوا گرم است حاضر نیستند هم رکاب پیغمبر بشوند و از کسانی که انفاق نمی کنند واز مالی که به آنها رسیده بخشش نمی کنند.   در نهایت خداوند فقط به کسانی صحه می گذارد که صادقانه و برای رضای خدا همراه پیغمبرند بنابراین تابلوی عظیمی در برابر ما رسم می شود که می بینیم در سالهای واپسین عمر پیغمبر گرامی اسلام مسلمانان به دلایل مختلف ساختاری به بخش های مختلفی از معرفتی ، غنیمتی و قبیلگی تقسیم شده بودند .پیامبر گرامی اسلام در سال دهم هجرت دار دنیا را وداع می کند و حکومت  به   خلفای راشدین می رسد .

 

حکمرانی خلافای راشدین

   اولین خلیفه ابوبکر صدیق  دو سال و سه ماه بر مسند حکمرانی می نشیند و در سال سیزدهم هجری دار دنیا را وداع می کند. از اینجا باید توجه ما دقیق تر به سیاستها و برنامه های حکمرانی خلفای راشدین و پس از آنها  معطوف شود .و ببینیم  چه اتفاقاتی می افتد که مسیر حکمرانی محمدی به سوی دیگری می رود . خلیفه ی اول همان روش اقتصادی را در غنایم و در درآمدها و توزیع درآمدها پیش میگیرد که پیغمبر اکرم(ص) پیش گرفته بودو مساوات را برای همه برقرار می کند. هیچ کسی را بر کس دیگر ترجیح نمی دهد همه را می پذیرد و سند می اورد از پیامبر(ص) که باید بر این روش حکمرانی را پیش برد  مثلا  تاریخ طبری آورده است، ام سلمه به نقل از پیغمبر(ص) می گوید عصری برای پیغمبر فلان مبلغ غنیمت رسید پیغمبر اسلام شب تا صبح خوابش نبرد که این بیت المال مسلمین دست ایشان است، صبح فردا نماز صبح غنیمت را بردند و گذاشتند در مسجد و فرمودند هر کدام از  مسلمانان تکه ای بردارند وقتی ابن عباس به ایشان گفت: اگر می شود یک تکه ی بیشتری را من بگیرم پیامبر اسلام می فرماید :اگر می خواهی من بخش خودم را به تو بدهم ولی بیشتر ندارم  خلیفه اول مبتنی بر این روش کار خود را پی میگیرد ؛هنوز حال و هوای پیامبر در میان مومنان هست و صحابه و کبار شاهدان زنده ی بعثت هستند پس این روش ادامه پیدا کرد مساوات تام بین همه مسلمانان معرفتی ، غنیمتی و قبیلگی به لحاظ عمومی و خصوصا اقتصادی بر قرار بود .