میرزا ملکم


یادداشت |

 

  ■  صادق مکتبی                                            

میرزا ملکم خان ناظم الدوله از جمله مهم ترین روشنفکران دوره صدرمشروطه است. او اگرچه در انقلاب مشروطه به عنوان یک فعال سیاسی شرکت نداشت، اما اندیشه ها و آثار وی، مورد توجه بسیاری از انقلابیون قرار گرفت. به طوری که او را از «اشخاص مؤثر در بیداری ملت ایران» دانسته اند. حضور ملكم در غرب و تأثیر پذیری وی و همتایانش از اندیشمندان غربی باعث انتشار اندیشه های جدیدی در میان ایرانیان گشت. با توجه به اهمیت اندیشه ملكم خان در میان متفکران دوران مشروطه در این نوشتار بر آنیم تا ایده و راهکار های موجود برای ترقی ایران و موانعی که به نظر ملکم خان ، حکومت و ملت ایران با آن مواجه بود را به بیان کنیم.ایشان با آگاهی که نسبت به ضعف و قوت جامعه ایران داشت و با نگاه به کشورهای غربی به عنوان الگو های توسعه یافته جهان بدنبال راهکاری برای برطرف کردن مشکلات و ترقی ایران بود.پاسخ میرزا ملکم خان به پرسش" پس چاره و راه ترقی کدام است؟" نشان دهنده خط فکری او می باشد.میرزا در جواب این مسئله بیان میکند" این مسئله را از هر وزیر فرنگی بپرسیم، في الفور خواهد گفت اداره اختیاری را باید مبدل کرد به اداره قانوني تفسير نظم ایران در همین دو کلمه است. مادامی که حکمرانی ما بر اداره قانونی نیست، در تغییر وضع خود هرقدر اهتمام نماییم باز لامحاله، همان خواهیم بود که همیشه بوده ایم." 

میرزا ملکم خان با انتشار روزنامه قانون و نوشتن مقالات و یادداشت های متعدد در مورد قانون موجب شد این مفهوم نو در ادبیات سیاسی ایران جا بگیرد. در مکتوبات او همه ی مراحل تنظیم و ایجاد قانون بیان شده و حتی در دو کتابچه دفتر تنظیمات و دفتر قانون ساختار و قالب قانون مد نظر خودش را هم بیان کرده.این نکته را باید نظر داشت که در آن مقطع عموم نخبگان ایرانی (مگر در موارد خاص) کلید حل مشکلات اجتماعی و سياسی ایران را در تبعیت بی چون و چرا از مسیر و اهداف فرنگیها و تمدن غرب دانسته و حتی افرادی بر این باور بودن که باید" از فرق سر تا نوك پا باید غربی شد" اما ملکم خان با شناخت ظرفیت دین اسلام و علمای منادی آن و استفاده اصلاح گرایانه و مبارزه جویانه از این ظرفیت های نهادینه شده در جامعه ایرانی،به دنبال حل مسایل کشور بود. ابراهامیان در توصیف مسیر فکر ملکم خان می گوید "هدف اصلی ملکم خان ارائه فلسفه سیاسی غرب در قالب عبارات منطبق با قرآن، حدیث و دیدگاههای ائمه شیعه اعلام کرد. ملکم، درباره کلیات عقب ماندگی ایران توضیح و تبیینهای مرسوم اروپایی مبتنی بر نژاد و مذهب را رد می کند و استبداد سیاسی و انزوای فرهنگی را عامل این عقب ماندگی می داند." 

در مسیر ترقی مد نظر میرزا موانع و گروه های مخالفی وجود داشت .یکی از موانع مهمی که میرزا ملکم خان با آن مواجه بود عدم باور مسئولین نظام به وجود عقب ماندگی و عدم اعتقاد آنها به علوم جدید بود . میرزا در کتابچه ندای عدالت میگوید:"خلق ایران به واسطه حدّت مشاعر طبیعی خود عقل ساده و انفرادی خود را با قدرت علوم مجتمعه دنیا مشتبه کرده اند و اغلب وزرای ما به گرفتاری این خبط موروثی عقل شخصی خود را واقعا مستغنی از علوم کسبی می دانند و به این سهو دائمی خود می خواهند اعظم مسائل دولت داری را فقط به عقل بی علم خود حل نمایند. این است که با همه جهد و فداکاری های خود در هیچ کار با معنی موفق نشده اند."در جایی دیگر او بیان میکند که"هرگاه قبول دارید که دستگاه دیوان در ایران سه هزار سال عقب مانده، پس لابد باید به عزم قوی کمر همت را در تجدید دستگاه دیوان ببندید".

در جهت دیگر نیز گروه هایی بودن که وضعیت آن زمان ایران را غیرقابل تغیر میدانستن و به نظر میرزا ملکم این گروه نیز مانعی در راه پیشرفت و ارتقا ایران بودن.

" نگویید که معایب هزارساله را چگونه می توان رفع کرد؟ به ذات ذوالجلال خداوند عالم، به حق اولیای اسلام، به نمک بندگان شاهنشاهی، که دولت ایران را در سه ماه میتوان به قدر سه هزار سال ترقی داد."

مانع دیگر گروه متملقین اطراف شاه بودند که میرزا در مورد این گروه از افراد میگوید "این گروه شوم که به جز هرج و مرج امور و پرورش حماقت دیگران هیچ وسیله زندگی ندارند، همین که در دایره سلطنت اسم قانون می شنوند، فریاد می کنند، ای شاه، این چه کفر است؟ چه قانونی بهتر از امر شاهنشاهی ؟ تو خداوند جان و مال عالمیان هستی. چرا از رسوایی های قانون که فرنگستان را ذليل ظلمت ساخته است عبرت نمی گیری؟ "

نتیجه فعالیت های ملکم خان سال ها بعد در انقلاب مشروطه به ثمر نشست اما پیرتر از آن بود که بتواند در انقلاب مشروطیت مشارکت فعالی داشته باشد. هرچند انقلابیون ملكم را رایزن فرزانه خود می دانستند، با او مشورت می کردند و آثارش را تجدید چاپ می کردند، او در پایان عمر در تبعید باقی ماند و چند روز پس از شروع جنگ داخلی در سال ۱۲۸۷ در گذشت.