شادی های کوچک


یادداشت |

■  نسترن رئوفی

هرچه میگذرد باديدن رفتار آدمهادرخیابانها،طبیعت،محل کار،مدرسه،بیشتر متوجه شادیهای کوچک میشوم. نزدیک مهربوی مدرسه، بوی کتاب ورفت و آمد محصلین وورود به مدرسه همه لذت بخش بود. امسال خبری نبود؛ ديگرهمه چیز مجازی شد. ومن آرزو داشتم امسال برای اولین باری که پسرم به مدرسه مي رود در راه مدرسه، براش کادو با عشق بگذارم تا خودش آن ها را بردارد وخاطره قشنگي برایمان شود. البته سال ديگر هم وقت دارم به امید اینکه ديگر بیماری کرونا نباشد. اماازاين لذت همیشگی که گذشتم رسیدم به شادیهای کوچک،آموزش نوشتن وخواندن یاد دادن نقاشی به پسرم همراه با بازی؛ همه اینها مرا به پسرم نزدیکتر می کند؛ خاطرات قشنگ برایش درست کردم با تمام نگرانیهایم از آینده اش، میتوانم شادی های کوچکم را زیاد کنم. چقدر بزرگ شدن فرزندت دراجتماع وروابط او با مردم لذت بخش بود. چقدربغل کردن آدمها آسان، خوب ولذت بخش بود. چقدر بوسیدن ودست دادن وصحبتهای طولانی با دوستان لذت بخش بود.چقدرتولدهایی که به بهانه این جشن همه خانواده ودوستان جمع می شدندف لذت بخش بود. چقدر خریدن کردن وراه رفتن درخيابان بدون دغدغه لذتبخش بود. وچقدر خندههای کودکم در پارک وشهربازی با همسرم لذت بخش بود. وچقدر خاطرات دریا و آرزویی که من وهمسرم داشتیم ومسافرتهایی که بدون نگرانی ازوسواس لذت بخش بود.اما در آن روزها این لذتها که برايمان عادی شده بود وهميشگي بود.بله، بیماری کرونا که امسال آمد و باعث شد این لذتهای همیشگی تبدیل به شادیهای کوچک وگران بها تبدیل شوند.

من اسم یک بستنی سه نفره درماشینرا شادیهای کوچک وخوشبختی گذاشته ام.من اسم یک خواندن آهنگ درماشین را شادی کوچک وخوشبختی گذاشته ام.من اسم یک بازی مارو پله وشطرنج وجیغ وداد زدن سه نفره مان را شادیکوچک وخوشبختی گذاشته ام.وورزش با پسرم کشتی گرفتن باهم ودرس خواندن با هم را شادی کوچک وخوشبختی گذاشته ام.وتصمیم گرفته ام امسال تولد بجای اینکهیک لذت با خانواده پدربزرگ ومادربزرگ داشته باشیم، یک تولد سه نفره وبا سه بادکنک وسه آرزو داشته باشیم وبه آسمان بفرستیم تا یک خاطره قشنگ ازيک شادی کوچک رارقم بزنیم.  امیدوارم لذتهای زندگی قلبی وشادیهای کوچک برای همه همیشگی باشد.