دوران سخت کرونا


یادداشت |

آفتاب ۱۵ شهریور کم کم در حال طلوع بود و تابستان هنوز به پایان نرسیده بود، که به پایان رسید .قرار بود مدرسه ما هم در فضای مجاز ی برگزار شود؛ از اسمش پیداست؛ مجازی و غیر واقعی که حس و حال آن با حس و حال کلاس های حقیقی فرق دارد. مثلا الان دیگر  به جای ماژیک یا گچ که با آن ها به روی تخته می نوشتیم، حالا از کیبورد گوشی استفاده می کنیم. به جای نگاه کردن به چهره معلم الان فقط صدای او را گوش می دهیم و به جای پوشیدن آن لباس فرم ها و گذاشتن مقنعه با آن هدبند تنگ، الان فقط با یک دست لبا س اسپرت سر کلاس حاضر می شویم و دیگر هیچ ناظمی نیست که قرار باشد ناخن های ما را نگاه کند و مجبور باشیم ناخن هایمان را کوتاه کنیم. یا که ساعت ۷ صبح بیدار شویم و با آن قیافه ی خواب آلود به مدرسه برویم. اما قبول کنیم که مدرسه هم برای خود ش ابهتی داشت که حاضر میشدیم آن هدبندهای تنگ را تحمل کنیم، ناخن هایمان را هرهفته کوتاه کنیم و هر روز ساعت ۷ صبح که همه خانواده در خواب زمستا ی ناز کنار بخاری هستند ما به مدرسه برویم .اما به چه دلیل ما این سختی ها را حاضر به تحمل  می شدیم ؟ درست است برای خواندن درس، برای رسیدن به هدف، هدفی که از وقتی به مدرسه می رویم در حال ساختن آن هستیم و به انتخاب ما و رفتار ما در مدرسه بسیار مرتبط است .و امان از امتحان های ما، امتحان هایی که از روی کتاب، بیشتر آنها پاسخ داده می شود. من خودم به شخصه اعتراف  می کنم که در شبکه های اجتماعی یک گروه درسی با معلم ها داریم و یک گروه تقلب بدون معلمان که هرکس زودتر به سوالی پاسخ دهد در آن گروه بگذارد و ما فقط در فاعل و مفعول های آن جواب تغییر ایجادمی کنیم تا معلم متوجه تقلب ما نشود! خلاصه که  می خواستم بگم در این دوران سخت کرونا سوء استفاده نکنیم و درس هایمان را بخوانیم چون امتحاناتی هستند که بتوانند مچ ما را بگیرند و مانع رسیدن ما به هدفمان شوند. پس ابهت مدرسه را زیر سوال نبریم و درس بخوانیم و درس بخوانیم و بخوانیم.

 

■  نیلوفر خواجه. کلاس هشتم