مدارس دولتی یا خصوصی




   مدارس

 دولتی یا خصوصی

 

 

 

 

 

 

 محمد شریف دوجی

 

 

 

 

 

 

امروزه چگونگی اداره نهاد مدرسه شاهد منازعات پیچیده سیاسی است .گروهی از صاحبنظران در جهت  خصوصی سازی این نهاد و واگذار کردن آن به سیستم بازار آزاد هستند تا به موجب آن هزینه های گزاف دولت ها کاهش یابد و از طرفی کیفیت کالاهای آموزشی و فضای آموزشی بهتر شود و از همه مهم تر دست ورزی دولت ها و نهادهای مذهبی در محتوای آموزشی کم تر شود ؛ از طرفی دیگر گروهی معتقدند مدرسه به مانند بهداشت و خدمات حیاتی دیگر ، حقی از  حقوق شهروندی و خدمتی از خدمات اجتماعی است که بواسطه آن تمام شهروندان بطور رایگان و برابر می باید از آن بهره ببرند ، بطوری که دانش آموزی از فقیرترین سطح اجتماع فرصت آموزشی برابر با دانش آموزان با سطوح فرهنگی و اجتماعی دیگر از طبقات مرفه جامعه داشته باشد تا بواسطه آن عدالت اجتماعی محقق شود .

الف ) مدارس خصوصی : « از لحاظ تاریخی تقریبا تمامی آموزش ها خصوصی بوده اند . این دیدگاه که دولت ها مسئول آموزش شهروندان خود هستند در اروپا از قرن نوزدهم ( انقلاب فرانسه ) و در نقاط دیگر جهان از اوایل قرن بیستم بطور گسترده مورد توجه قرار گرفت . پیش از آن تمامی آموزش ها بوسیله کلیسا و سایر انجمن های مذهبی و یا بوسیله معلمان خصوصی که توسط خانواده های ثروتنمد استخدام می شدند ، انجام می گرفت.کسانی که طرفدار مدارس خصوصی هستند بر این باورند که خصوصی سازی نهاد مدرسه و واگذاردن آن به بازار آزاد باعث انعطاف پذیری محتوای آموزشی و افزایش خلاقیت های آموزشی در تمام جزئیات مربوط به این نهاد می شود . انعطاف پذیری به این معنا است که کسانی که در مدارس خصوصی هستند خود محتوای آموزشی را انتخاب می کنند بطوری که علاوه بر ارائه سطوح دانشی معمول در مدارس عمومی ، مدارس خصوصی می توانند به آموزش هنر ، موسیقی و سایر مهارت های دل خواه کودک یا والدین او و حتی نیازمندی های کودکان با استعدادهای پایین تر یا بالاتر از سطح استاندارد بپردازد . از طرفی دولت در جوامع لائیک به علت بی طرفی درامر مذهب ، ازارائه محتوای مذهبی در مدارس منع شده است (وثیق 1395) لذا این نقیصه را مدارس خصوصی  در صورت درخواست والدین گروهی از دانش اموزان مبنی بر آموزش دینی با محتوای دلخواه والدین ، می توانند جبران کنند . یا حتی فرض کنید گروهی از ایرانیان مقیم انگلستان بخواهند فرزندانشان علاوه بر یادگیری زبان رایج در انگلستان ، ادبیات زبان مادری خود ( فارسی ) را هم بیاموزند . چنین الگوهایی در شوروی هم به دلیل کثرت جمهوری ها و ملل متفاوت آن اجرا می شد . در جمهوری ترکمنستان شوروی دانش آموزان هم زبان ترکمنی و هم روسی می آموختند .از نظر گاه طرفداران این گروه ، والدین دانش اموز با سطح اقتصادی بالاتر حق دارد فرزندانش در مدارس خصوصی با کیفیت بالای آموزشی تحصیل کند ؛ همانطوریکه این والدین حق دارند تا در بهترین رستوران غذا بخورند ، در بهترین هتل بخوابند و بهترین پوشاک برای فرزندانشان تهیه کنند.طرفداران بازار آزاد معتقدند همانطور که بازار با رقابت توانسته است با هزینه کم بیشترین سود را کسب کند در عرصه ی آموزش هم همین کار را میتواند انجام بدهد. این گروه می گویند مدارس خصوصی نه تنها گران نیستند بلکه اگر با بودجه گزاف دولت که صرف آموزش می شود مقایسه شود بسیار ارزان تر و به صرفه تر خواهد بود .یکی از دلایل این گروه راجع به بهتر بودن مدارس خصوصی از دولتی در مورد محتوای ایدئولوژیک آموزشی است که از بد ماجرا ممکن است دولتی توتالیتر به مانند آدولف هیتلر بخواهد محتوای آموزشی را از بالا به پائین به کودکان آموزش دهد (البته این خصیصه ناشی ازدولتی بودن نهاد مدرسه نیست بلکه از سیستم آموزشی مستقیم اموزش و پرورش این کشور هاست بطوریکه در کشورهای اسکاندیناوی باوجود دولتی و همگانی بودن مدارس بواسطه ی این که محتوای آموزشی توسط خود معلمان و کارشناسان آموزشی تهیه میشود محتوای آموزشی از هرگونه محتوای ایدئولوژیک سیاسی و دینی مبرا است )درمجموع طرفداران خصوصی سازی مدارس ، مدرسه را به عنوان یک کالای عرضه شده برای مشتری ( دانش اموزان ) در نظر می گیرند که مطابق با نیاز آن ها به عرضه کالای آموزشی می پردازند .

ب) مدارس همگانی ، عمومی و رایگان

طرفداران این گروه معتقدند مدرسه یک فعالیت اقتصادی مانند هتل داری و یا رستوران داری نیست بلکه به مانند بهداشت و درمان یکی از خدمات عمومی است که دولت و مجموعه ارگان های حوزه عمومی و جامعه مدنی مسئولیت اداره آن را برعهده دارند . مدرسه به مانند هتل نیست که با پول جای بهتری را بشود رزرو کرد بلکه به مانند اکسیژن است که همه انسان ها به خاطر حقوق طبیعی خود از بدو تولد محق آن میشوند و سلب آن ( به مانند سلب آزادی ) به منزله سلب حقوق اساسی انسان ها است .دانش آموزی از پایین ترین سطح فرهنگی و اجتماعی حق دارد از فرصت برابر جهت پیشرفت ، آموزش ، خواندن کتاب های مناسب و فضای آموزشی استاندارد با دانش اموزان از طبقات اجتماعی بالاتر بهره ببرد.فرصت برابر به منزله یکسان سازی عمومی نیست بلکه منظور از آن ایجاد بستر برای همگان جهت بروز استعداد ها و توانایی هایشان است . کودک طبقه محروم نباید از بروز استعداد هایش محروم بماند . به تعبیر اریک فروم ، روانشناس مکتب فرانکفورت این همان تحقق سوسیالیسم است که بر خلاف نظام های بازار ازاد هدفشان در راستای آموزش همه انسان هاست . در حالیکه هدف اصلی در نظام های بازار آزاد ( سرمایه داری) سود و انباشت سرمایه است و آموزش و اندیشیدن فقط درراستای همان سود و زیان بازار صورت میگیرد . جامعه های مصرفی که در بالین نظام سرمایه داری بوجود می آیند عاری از تفکر انتقادی و تولید اندیشه می شوند . سرمایه داری تولید نیاز می کند وسپس آنها را باز تولید می کند . ایجاد لذت و تولید ثروت مهم ترین خصیصه این سیستم خواهد بود. در جامعه های مصرفی ، مصرف کردن و خرید کردن و نیاز داشتن و سرگرم بودن تبلیغ می شود زیرا بقای این نظام در پرتو مشتری های تحمیق شده آن است .یک از درخشان ترین نمونه های سیستم آموزشی همگانی در پس انقلاب اکتبر شوروی اجرا شد ؛ ولادیمیر لنین و همسرش نادژدا کروبسکایا به همراه بزرگترین نویسندگان شوروی مانند ولادیمیر مایاکوفسکی و ماکسیم گورگی آموزش و پرورشی نوین به جهان ارائه دادند که همگان را در برمیگرفت . « در جریان هشتمین کنگره حزب (مارس 1919) روش و وسایل ارتقاء فرهنگی مردم معین شد و برنامه ای مدون گشت . طی این برنامه می بایستی آموزش و پرورش همگانی و مجانی و اجباری تا 17 سالگی به اجراگذاشته می شد و با ایجاد مؤسسات غیرآموزشگاهی مانند کتابخانه ، انستیتوها و دانشگاه های کارگری ، دوره های آموزشی و... کمک های لازم را برای خودآموزی کارگران و دهقانان به عمل می آورند.فنلاند نمونه ای تحول یافته از چنین سیستم آموزشی است که آموزش همگانی را به طور واقعی به اجرا دراورده است . سیستم آموزشی فنلاند رایگان ، اجباری و همگانی است و دانش آموزان با هرسطح اجتماعی و طبقاتی میتواند در این مدارس درس بخواند . محتوای آموزشی توسط خود معلمان متخصص و کارشناسان آموزشی فراهم شده است و جامعه مدنی و دولت نقش بسیار پیچیده و به خصوصی در خدمات رسانی برعهده دارد . بی شک فنلاند امروزه کارامدترین و موفق ترین سیستم آموزشی جهان است که توانسته با کمترین ساعات آموزشی بیشترین بهره وری و موفق ترین نیروی انسانی را تربیت کند.سیستم آموزشی در سراسر اسنکاندیناوی همگانی است و حتی مدارس دولتی هم یک نوع هستند، مدارس استثنایی و عادی و تیزهوش معنایی ندارد ! چرا که انسان ها همگی به خاطر انسان بودنشان حق دارند و هیچ تاجر و کاسبی نمی تواند آنها را از هم جدا کند یا معلم خصوصی و کلاس های تست زنی برپا کند وازآنجائی که هدف ، تربیت شهروندان ملتزم به قوانین و آگاه به حقوق است( نه قبولی در رشته حقوق یا پزشکی ) ، هیچ بنگاه اقتصادی در عرصه آموزش و پرورش نمی تواند فساد آفرین شود.  آموزش همگانی  و سیستم آموزشی مهارت محور متناسب با هرفرد و داشتن فرصت برابر برای همه ، کشور های اسکاندیناوی را در برابر کشورهای با نظام بازار آزاد همچون انگلیس ، فرانسه و ایالات متحده آمریکا در شرایط بهتری قرار داده است .