مدلی از حجم با به سمت حرف


یادداشت |

  ■ شعبان بزرگی

حجم، به نام شعر، قربانیان زیادی گرفته است. از فضای قضا تا قضای فضا! شیواترین و عاشقانه ترین معبد مرگ متکلمین زبانی شعر را می توان در لا به لای بهشت شاعران حجم یافت. پرویز اسلامپور، بهرام اردبیلی، محمود مومنی و آنها که هنوز با حالتی از زندگی، در حال مرگند!شاعران حجم، هستی را از اعماق و فاصله های دور آفرینش به نزدیک می آورند؛ آنقدر که گویا تاریخ با همه مختصاتش، پیش نرفته و تنها فرو رفته است!شعر حجم، تاریخ را در همه ابعادش، برهنه می خواهد و به این دلیل، این شعرها همیشه از معاونت رسمی در دستگاه حاکمیت به شدت تمایل به ایجاد فاصله را می طلبند. حجم، شاعرانی را گروه کرده است که نمی خواهند برای شاعران پس از خود، پدر باشند.یکی از این شاعران که ستادی ترین پل های معرفی شاعران فارسی گو در ایران و جهان را تا امروز به دوش کشید؛ محمد حسین مدل، زاده یکی از بهارهای شهر نجف است. هم بندان شعری ما که مشترکات روزمره ادبی بسیاری را با هم گذرانده ایم در تمایزاتی غریب، نظرات "صفر" و "صد" به مدل دارند. نمایندگان جبهه صفر و میدان صد را کسانی که با او به صورت دوره ای کار کرده و می کنند، رهبری می کنند. صفری ها معتقدند مدل آن اندازه که برای شعر امروز زحمت کشید، در قاب تحسین نایستاد. صدی ها نیز از طرف دیگر بام، او را ضد شاعری زیاده خواه می شناسند. اما محمد حسین مدل، نامی نیست که به سادگی بتوان او را از ستون فقرات ادبیات معاصر ایران، کم کرد."سمت حرف" مدل را برای بررسی کنجکاوانه در اظهار نظرهای هر دو گروه مناسب دیدم. کتابی که از ترافیک ضد و نقیض های شاعرانه تهی نیست!  شعر، جسارت ادبی هنرورزانه است که خرد را از زایمان خلاقیت ها به دنیا می آورد وقتی می گوید: "بمیرمِ عشق" و یا "بمیرم می میرم". اتفاقاتی از این دست در توسع زبان فارسی، بسیار ضروری ست.مدل از دسته شاعرانی ست که حکمتِ حال را درک کرده و ماضی را اکنون می کند و انتظار معنای زندگی را در "زندگی کنیم" دنبال می کند.  مدل در شعر حرف یکه ای دارد و عوض نمی شود. از "نمی گویم" که حرف می زند؛ سکوتی می کارد که تنها سکوت برداشت کند آنجا که شعر را در "سکوت می کنم" تمام می کند.  مدل، مکث های کلاسیک در شعر را می شناسد و آن را به گردن فاصله می آویزد تا عبارت های شعری از گوشه های رویت نشده کلمات، دریچه هایش گشوده و گشوده تر شود."باز به آن امیدِ دوباره دیدنت" و البته که نمی خواهد بگوید باز به امید دوباره دیدنت .تاکیدی ترین نقطه این عبارتِ مخلوق بر سر "آن" فرود آمده است. این تاکید، اشاره ای به اهمیت فاصله است. شاعر، چیزی را از درون خود به دور دست می برد و به سعی و صفای معرفتی می پردازد. موقعیت ها را در فاصله های دورتر رها می کند تا زیستن از دوبارگی برخوردار شود. مخاطب نیز در چنین رویکردی، کاشف رویدادهای تازه می شود.  هیچ‌ شاعری نمی تواند و نباید مدعی باشد که همه شعرهایش در سطح بالایی هستند. تلاش های مدل در ارائه کارهای بسیار متمایز با آنچه تا کنون از شعر خوانده ایم گاهی آنقدر او را در اندازه یک شاعر نوپدید از شعر و مخاطب حرفه ای ش دور می کند. در چند شعر از شعرهای مجموعه "سمت حرف" شاعر که می بیند حرف تازه در شعر ندارد آن را طولانی می کند و سطرها را بی هدف به دنبال هم رژه می برد.  یکی از تکنیکی ترین صورت های حروف اضافه در طول عمر ادبیات فارسی را می توان در آثار شاعران شعر حجم جستجو کرد.

ورود حروف اضافه در شعرهای این مجموعه، هوای تازه دارد. "از" را رویایی بسیار در کرده است اما استفاده از این حرف اضافه آن هم در انتهای سطر، خارق العاده ترین کاری ست که یک شاعر می تواند به تماشا بگذارد. حضور "از" در انتهای یک سطر، اهمیت تاکیدی سطر را بیشتر کرده است. گویی زنگی ست در قافیه!  در شعرهای شماره پنج تا ده با درد دل های شاعرانه ای مواجه هستیم که شاعر را در حال تمرین های تنهایی نشان می دهد. شاعر در این شعرها و برخی شعرهای مشابه این شعرها در کتاب، رد پای ژورنالیستی از خود بجا می گذارد.  در شعر یازده، "گریه" گویای عاشقانه ای ست که نیازی به "خم" نشدن بر "به هیچ بالینی" ندارد.

عاشقی، راست و ایستاده که بر خلاف بازیگران صحنه عشق در ادبیات کلاسیک از التماس های عاشقی به دورند.  محراب، گلو، سکوت، آه و از این دست واژه ها در به ویژه شعر شماره دوازده، نتوانست بار همه دردهای شاعر را به دوش بکشد و ممکن است مخاطب ناب از پایتخت شعر شاعر بیرون رود!  شعرهای شماره سیزده و چهارده هم از دسته سیاه مشق های شبانه شاعرند و کاش از تعدادشان در این مجموعه، کاسته می شد.  یکی از موسیقاترین شعرهای این مجموعه، شعر پانزدهم است که این شعر را از میز نقد دور کرده و به میز محاکمه کشانده است. "و"؛ این حرف هیچ تناسبی برای نشستن در نقطه ای که شاعر آن را نشاند، ندارد. شاعر خود را به مقام یک قصه گو تقلیل داده است گویی قرار است خانه باشکوه پری دریایی را به مخاطب معرفی کند و در این تعریف از تکنیک مندرس تقلید هم استفاده ای ببرد. ما گوش به شنیدن نام تنها یک "خانه" داریم و با مثلا دو یا چند خانه روبرو نیستیم و صرف اینکه در حال پریدن از یک سطر به سطر دیگر هستیم استفاده از "و" ضرورت پیدا نمی کند.ادامه دارد..

 

■ دکترای جامعه شناسی فرهنگی