■ هانیه یزدانی پایه یازدهم


شعر و ادب |

هوای آبی امروز کمی گرفته و غمناک است.کنارش نشستم و گفتم: «چه شده؟ حال دلت رو به راه است»؟ نگاه اندوهگینشرا به دانش آموزان انداخت و گفت: «وقتی ماسک بر صورت دارند من چگونه لبهای خندانشان را ببینم و غرق شعف شوم»؟نگاه خندانی به او انداختم و همراهش به زمین خیره شدم.هیچ چیز تغییر نکرده از بلندگوهای مدارس «باز آمد بوی ماه مدرسه....»طنین می اندازد و مدیران و معلمان به پیشواز گل های باغ معرفت آمده اند و کودکانی شاد و خندان که لی لی کنان قدم برمیدارند و درهای سال بارش برکت را میگشایند.لپهایشان گل انداخته و چشمانشان آبی تر از هر آسمان است اما امسال به جای دفتر و کتاب؛ ماسک و ژلهای مخصوص دست در کیفشان دارند. از نگاه آنها زندگانی هویداست به درخت های نارنجی و زرد لبخند هدیه میدهند و آنهارا به بهار طراوت و سبز دانش دعوت میکنند.راستی! آسمون تو گفتی لبخندشون رو نمیبینی؟به چشم های قشنگشون نگاه کن برق خوشحالی چشمک میزنه و بارون لبخند میریزه.