پس از خروج یکجانبه دولت آمریکا از توافق نامه بین المللی برجام که نشان از  زورگویی و قلدری آنها در روابط بین الملل بود و وضع  تحریم های ظالمانه از سوی ترامپ، امواج التهاب ساحل آرام  اقتصاد ما رو فراگرفت و موجب نابسامانی در اقتصاد ما شد. در این بین افزایش حجم نقدینگی، رانت، فساد، انحصار، تصمیمات خلق الساعه و عدم اعتماد مردم به برخی سیاستها بر این آشفتگی افزود و کاهش ارزش پول ملی و انتظارات تورمی ‌باعث هجوم مردم به صفوف خریداران ارز و سکه  شد. البته توجیه مردم در این امر حفظ سرمایه ها و منافع شخصی بوده ولی در  سطح کلان این رفتارها  می تواند آتش تقاضا و تورم و در نتیجه افزایش قیمتها را شعله ور سازد. طی این دو سال و نیم قیمت ارز و سکه و خودرو و برخی کالاها حدود ۱۰ برابر شده و افزایش قیمت ها و تورم خواب را در چشم مردمان ما شکسته،  فشار اقتصادی کمر اقشار آسیب پذیرجامعه را خموده، شکاف طبقاتی بسیار گسسته  شده، تولید به خاک سیاه نشانده شده  و طبقات متوسط که موتور محرکه رشد و توسعه هر جامعه است به طبقات فقیر تنزل پیدا کرده اند و چنین شرایط بد اقتصادی می تواند  پیامدهای بسیار وخیم اخلاقی ،اجتماعی، امنیتی، فرهنگی و  صدها مشکلات دیگر را بدنبال داشته باشد. امسال با توجه به منابع محدود ارزی، دولت بواسطه کاهش شدید فروش نفت و همچنین بحران کرونا با کسری شدید بودجه بخصوص در نیمه دوم سال مواجه خواهد بود و  راهی جز استقراض از بانک مرکزی برای پیشبرد امور ندارد و این امر منجر به کاهش ارزش ریال و  افزایش قیمت ارز ، سکه، کالاهای سرمایه ای و تورم شده و این تسلسل تا زمانی که منابع ارزی دولت  محدود باشد ادامه خواهد یافت. انتخابات ماه آتی امریکا بیش از آنکه برای آمریکاییها مهم باشد برای ما اهمیت دارد و تمامی چشم امید ما به پیروزی بایدن و برگشت به برجام است تا بدین ترتیب درآمدهای ارزی افزایش یافته و تعادل و ثبات به بازار برگردد. حال سوال اینجاست که اگر ترامپ پوپولیست مجدد انتخاب شود ما باید چه راهبردی را برای برون رفت از این بحران و فاجعه اقتصادی در پیش گیریم؟

■ پژوهشگر و محقق