بیاد استاد رحیم خیوه لی
گزارش |
یوسف نورتقانی ( اترک لی )
ایلخام آلیپ عاشیق آیدینگ پیرینگ دن
صونغات حالیسی نینگ گوهر ناغشی دینگ
یازیلان تقدیری پوزدیران یوقــــــــــــدور
یوغسا،ایل حالقینگا گره ک باغشی دینگ
افسوس،صد افسوس چه زود از میان ما رفت.ازدست دادن استاد رحیم خیوه لی ماتم بزرگ و جانکاهی برای تورکمن صحرا و جامعه هنری بخصوص برای عرصه موسیقی نواحی و اصیل منطقه و کشور بوده است.
بنظرم دهه ی پنجم عمر هنری هر هنرمندی اوج پختگی و صلابت کاری اوست. شادروان استاد خیوه لی را از آغازین سالهای شروع هنری ایشان می شناختم و بارها بعنوان شنونده و مجری کانسرت های دلنشین ایشان شاهد هنرنمایی بی بدیل او بوده ام.دهه ی شصت و آن روزهای جنگ و جبهه و مرخصی آمدن ها و مصادف شدن با جشن عروسی اقوام و آشنایان در روستا و بالاخره نشستن پای آواز باغشی های بزرگ، چه لذتی داشت. باورش برای کسی که تجربه نکرده باشد، شاید سخت باشد.اما چه دورانی داشتیم. در سال۶۳ و در روستای مرزنشین کرند برای نخستین بار کنار استاد خیوه لی افتخار مجری گری برنامه کانسرت ایشان را داشتم. چه ذوقی داشتم.انگار درعالم دیگری سیر می کردم. جمعیتی که برای شنیدن ترانه های دلنشین استاد گرد هم آمده بودند. باور کردنی نبود. پیرمردان ریش سفید بصورت چند نفره درکنارهم و ضمن صرف چایی با چه حرارتی به نوای دلنشین استاد و صدای دلنواز کمانچه شهید والامقام قربان دولتی گوش میدادند. آن شب تا پاسی از شب بجای کاسته شدن از تعداد مهمانان و حاضرین مشتاق،هرلحظه به تعدادشان افزوده میشد و تا آخر برنامه با تشویق ها و کف زدن های ممتد خود استاد را همراهی و مشایعت نمودند. رضایت مهمانان را میشد از تجمع آنها پس از پایان برنامه در نزد استاد و دست دادن بعنوان تشکر را بخوبی مشهود بود.پس از آن تا مدتها حضور استاد و اجرای استادانه ایشان و نوازندگی بی نقص شهید دولتی درکمانچه نقل هر محفل شده بود و همه از ظهور یک باغشی بزرگ در تورکمن صحرا صحبت میکردند. و همینطور هم شد. استاد شادروان رحیم خیوه لی در هر جشنواره و یادواره ای که شرکت میکرد، حتما بالاترین مقام و عناوین هنری را بهمراه یارانش کسب و باعث افتخار و سربلندی ایلش و شهرش و استانمان میشد. از کمالات و اخلاق حسنه ی ایشان هم هرچه گفته شود باز هم کم است. قلبی مهربان و سیمایی همیشه خندان داشت. هنگام اجراهایش کسی ترانه ای را درخواست میکرد بلافاصله برایش اجرا میکرد هرچند تکراری هم باشد. و این اواخر و دوران شیوع بیماری کرونا هم بارها استاد را دیدم که خیلی نگران بود و از دلتنگی اش برای دیدن مشتاقانش و شرکت در عروسی ها سخن ها میگفت. آرزوهای بزرگ و شیرینی داشت، اما اجل امانش نداد و انبوه دوستداران و خیل عظیم هوادارانش را با رفتنش در ماتمی بزرگ فرو برد. راهش پر رهرو و روح و روانش شاد باد.