روز جهانی کودک با حافظ


شعر و ادب |

نیز زمان خوش دلی دَریاب و دُریاب

که دایم در صـدف گوهـر نباشد

ذهن آدم بزرگ ها پر است از کارهایی که انجام نداده اند. کارهایی که از بچگی دوست داشتند، ولی هنوز فرصت نکرده اند به آن بپردازند. شما چطور؟ چه کارهایی دوست دارید و گذاشتید فردا؟ سال بعد؟ بعضی از آدم بزرگ ها می خواستند به کلاس نقاشی بروند؛ اما هیچوقت فرصت نکرده اند. بعضی هایشان هم حسرت یه ساز و نواختن یک قطعه موسیقی در  دلشان هست و حالا آنقدر کار و دغدغه های شغلی دارند که دیگر فرصتی برای این دلخوشی ها نمی ماند. خیلی هایشان هم می گویند می خواسم شاعر و نویسنده باشم. و احتمالا هر کدام دفتر شعری دارند از دوران نوجوانی.

قرار نیست همه شاعر، نویسنده، نقاش و موسیقیدان بشویم. این ها هر کدام نیاز به گذراندن دوران آموزشی دارد و باید به عنوان علم و فن به آن ها پرداخت. اما به جز آن ها که کار اصلی شان فن هنر است، سایر آدم ها نیز گرایشی به هنر دارند. مگرنه اینکه ما آدم ها هر قدر هم که ثروت و امکانات داشته باشیم باز هم احتیاج به خلوت و آرامش و دقیقه های شعر و موسیقی داریم؟ گاهی خبرهای دنیا را بگذاریم به حال خود باشد. اینکه هر ثانیه کجای جهان چه روی می دهد؟ مساله این است که ما فقط یکبار چهارده ساله می شویم. یکبار پانزده ساله، شانزده، هفده و چندسالی هم با دغدغه های کنکور می گذرانیم. حافظ می گوید:

«غنیمت دان و می خور در گلستان

 که گــل تا هفـته دیگر نبـاشـد».