بوی مدرسه می آید بوی ماه مهر


یادداشت |

  سبا مازندرانی.

 

ولی این بو با بقیه بوهای سال قبل فرق دارد. این بوی ضعیف است چون  دانش آموزان ماسک بر دهان دارند بوی ضد عفونی کننده می آید. دیگر صدای بلندگوی مدرسه به گوش نمی رسد. دیگربر روی خطی پشت سر هم در کنار هم با محبت وشوق نمی ایستیم.دیگر سر میز با محبت و دوستی نمینشینیم. واقعا سخت است که ببینی دوستت یک قدم به سمت تو می آید و تو یک قدم از او دور میشوی وبه او میگویی: «کرونا! نزدیک نشو»!واقعا این موضوع عذاب آور است. دیگر بوی وسایل نو نمی آید. بوی وسایلی که از قبل ضد عفونی شده اند به مشام میرسد. پشت گوش هایم به دلیل  گذاشتن ماسک زخم شده اند و دست هایم بخاطر اسپری ضد عفونی خشک شده و پوست می دهد.دیگر صدای دانش آموزانی نمی آید که در گوش هم حرف می زنند. یعنی ترس از کرونا همه را به وحشت انداخته است.دیگر کسی اجازه دست زدن به وسایل تو را ندارد. تو دیگر نمی توانی خوراکیت را تقسیم کنی! دیگر نمی توانیقمقمه دوستت را بالاتر از دهانت بگیری و سر بکشی. دیگر تو اجازه هیچ کاری که در حال تماس با دوستانت باشد را نداری. یعنی این کار کرونا استکه جان هزاران هزاران نفر را گرفته است و همه را به ترس و وحشت انداخته است. دیگر نمی توانیم دوستهایمان را بغل کنیم. این کار کروناس که یک جهان را به تلاطم انداخته است. ای کاش چشمانم را ۱۵ شهریور باز کنم وببینم ماه مهر نزدیک است واین ها همه خواب و خیال بوده است.