چالشهای روابط عمومی ها


یادداشت |

 

  شبیر دائمی

 

دنیای امروز دنیای ارتباطات است. در سازمان های دولتی داشتن اطلاعات دقیق ، بزرگترین سرمایه یک سازمان است و حیات یک سازمان به داشتن یک ارتباط دوسویه درون سازمانی و برون سازمانی و انجام تبلیغات و کسب اطلاعات به روز و مفید بستگی دارد و این جاست که لزوم وجود روابط عمومی قوی نمایان می شود. روابط عمومی باید بر محور تفکر مداری، مشارکت مداری و اطلاع مداری باشد تا بتواند در راستای کمک به اثربخشی سازمان مؤثر باشد و با نواندیشی و نوگرایی، ابتکار و خلاقیت مستمر عجین شود و خود را با تحولات و پاسخگویی مرتب به افکار عمومی منطبق و هماهنگ سازد. در سال های قبل که هنوز خبری از شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی نبود ، کارکرد روابط عمومی و رسانه ها مشخص تر بود، اما امروزه با گسترش‌ این شبکه ها به یکباره شاهد تغییرات زیادی شده ایم. در این فضا هر کدام از روابط عمومی ها در قامت یک خبرنگار حاضر شده و در برخی مواقع حتی جلوتر از خبرنگاران خبر تولید می کنند، عکس می گیرند و منتشر می کنند.البته در این میان هستند افرادی که بدون تخصص لازم و تنها از سر ناچاری به کار در بخش روابط عمومی دستگاه ها به کار گمارده شده و حتی برای نوشتن یک خبر ساده از رسانه های نزدیک کمک می گیرند.اگر وظیفه روابط عمومی به نصب بنر، نوشتن خبر و عکاسی از مدیر محدود شود هر فردی توانایی این مسئولیت را خواهد داشت اما روابط عمومی نوین اینگونه نیست و اکنون دیگر دوران مداحی روابط عمومی برای مدیران سپری شده است. روابط عمومی با چالش های متعددی روبه‌رو است ، از جمله چالشهای روابط عمومی می توان به فقدان تئوری مستقل یا نبودن تعریفی مشخص و دقیق از روابط عمومی اشاره کرد که این مهم منجر به ارائه دیدگاهها و نظریات متفاوت در این حوزه شده است . از دیگر چالشهای موجود در روابط عمومی مشخص نبودن جایگاه روابط عمومی در یک سازمان است که ریشه در تداخل وظایف روابط عمومی با دیگر واحد های روابط عمومی دارد . این در حالی است که واحد روابط عمومی در جدول سازمانی بلافاصله زیر نظر مدیر سازمان قرار می گیرد و صاحب نظران معتقدند اگر نقش روابط عمومی را در ایجاد یا تقویت فرهنگ توسعه ،در بومی کردن سرمشق های توسعه،کشف و معرفی ظرفیت های جامعه باز آفرینی فرهنگی ، حفظ تعلق و پیوستگی بدانیم ، روابط عمومی باید بتواند از هر نوع گسستگی و ناپیوستگی جلوگیری کند و یا حداقل کاهش دهنده فاصله و شکاف میان جامعه و دستگاههای اجرایی باشد. از دیگر چالشهای فرا روی روابط عمومی کمبود مدیر متخصص در حوزه روابط عمومی می باشد . تنوع کارهای روابط عمومی و حساسیت این مسئولیت ایجاد می کند که عاملان و کارگزاران آن علاوه بر سپردن کاری تا این حد مهم و در عین حال سنگین به کسانی که در این حرفه سر رشته و تجریه کافی ندارند نه تنها صحیح نیست ،بلکه دور از شرایط حتمی اشتغال بدین کار است. یکی دیگر از چالشهای روابط عمومی در ایران روز مرگی و درگیری با کارهای عادی و جاری است این امر باعث می شود روابط عمومی از برنامه ریزی کلان و استراتژیک غافل شود ،زیرا تنها در برنامه ریزی صحیح است که روابط عمومی می تواند وظایف خود را به نحواحسن انجام دهد ،برنامه ریزی به مدیریت ،خصوصاً‌ روابط عمومی این قدرت را می دهد که : جهت درست را انتخاب کند ، بحرانها را شناسایی کند ، به طور مستمر نیازها و خواسته های مخاطبان را شناسایی نماید ، سازمان را در جهت تحقق اهداف خود را هدایت کند ، آینده نگری وافق شناسی سازمان را تقویت کند. امروزه شاهد به فراموشي سپردن جايگاه تاثيرگذار واحدهاي روابط عمومي در سازمان ها هستيم و متاسفانه به رغم همه چالش ها و مشكلات پيش رو، كماكان روابط عمومي هاي ادارات مشغول نصب بنر و پارچه در خيابان ها و ديوار اداراتشان بوده  و یا صرفا  در اختیار مدیریت سازمان هستند و بدون درنظرگرفتن این جایگاه که حلقه رابط بین مردم و سازمان خود هستند با اين روند قلب سازمان ها ازحركت مي ايستد. این وابستگی کامل گاه خطر مدیریت مداری را در روابط عمومی یک سازمان افزایش می دهد و مشکلات بسیاری را در زمینه فعالیت مناسب و شفاف روابط عمومی پدید می آورد. مشکل دیگر نا آگاهی مدیران ارشد سازمانها از نقش مؤثر روابط عمومی در اقناع و جلب مشارکت مردم است که این امر مستلزم آموزش های لازم جهت تغییر نگرش مدیران ارشد است. دلیل اینکه روابط عمومی در کشورمان جایگاه واقعی خود را ندارد آن است که مدیران نگرش مثبتی به نقش مدیریتی روابط عمومی ندارند و آن را واحد زائد و مزاحم تلقی می کنند. انتخاب و یا انتصاب مسئول روابط عمومی در هر سازمانی باید بدور از جریانها و یا نگرش های فکری سیاسی و وابستگی جریانی باشد زیرا اینگونه انتخاب ها با نزدیک بودن نگرش ها در سطح سازمانی قطعا کارگزاران روابط عمومی ها را از رسالت اصلی و اهداف شرکت و مجموعه و اداره و سازمان دور خواهد کرد لذا باید افراد بر اساس تخصص وتجربه در جهت رسیدن به اهداف خرد و کلان سازمان گام بردارند و تحت عنوان روابط عمومی سازمان محور برنامه های منظمی را تدوین کنند اما دیده  می شود که کارگزاران در برخی از سازمانها به نوعی با حمایت و یا هواخواهی جناحی به سیستم تحمیل می شوند که این خود به عنوان یک آسیب تلقی می گردد و می تواند به صورت یک عامل بازدارنده مانع رشد و شکوفایی روابط عمومی ها در اجرای مأموریت های سازمان شود.مدير روابط عمومي بايد به گونه اي انتخاب شود كه داراي ويژگي ها يي باشد تا براساس آن ها بتواند موفقيت لازم رادرپيشبرد اهداف سازماني محقق نمايد واعتماد مخاطبان اداره وسازمان را نيز به خود جلب نمايد. در برخی از این انتخاب ها پس از بررسی بعمل آمده آنچه نتیجه گیری میشود آن است که کارگزار تحمیل شده دارای هیچ تخصص و تجربه ای نبوده و تنها به عنوان یک فرد تحمیلی وارد سیستم می شود که جای بسیاری برای بحث دارد. لذا باید به طور کلی یک کارگزار روابط عمومی با یک رویکرد حرفه ای همراه با تخصص و تقوا در مسیر هموار سازی راه های دستیابی به اهداف را مد نظر داشته باشد تا در تمام لحظه ها و زمان ها اثر گذار باشد و حداقل نگرش های سیاسی را وارد سازمان نکند.  اما به عینه می بینیم اين روزها حال و روز روابط عمومي ها و جايگاه اين حوزه اصلا خوب نيست و اگر فاصله شديدي بين مردم و نظام اداري و عدم اعتمادي ايجاد شده ، بدون شك به كاركرد ضعيف روابط عمومي ها به عنوان حلقه ارتباطي بين مردم و سازمان برمي گردد ، هر کجا روابط عمومی یک ارگان ، نهاد و سیستمی موفق عمل کرده و درحوزه اطلاع رسانی خوب ظاهر شده است آن نهاد و اداره توانسته در بین مردم جایگاه خوب و مناسبی بدست آورد و اعتماد عمومي را جلب و جذب كند و اگر روابط عمومی یک مجموعه ضعیف عمل کند به رغم تمام کارآیی ها و توانایی ها و کارکرد در دید افکار عمومی در آن نهاد و اداره کاری نشده است.

   عضو شورای اطلاع رسانی گلستان