چند شاخه گل زندگی نامه من است


یادداشت |

سرویس فرهنگی :علیرضا پورمحمد متولد نوشهر بازیگر رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی  در تالار فخر الدین اسعد گرگانی است او بازنشسته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است از او درباره زندگیش پرسیدیم و او گفت : من بنا به دلایلی از وزارت دارایی انتقال پیدا کردم چون خیلی این حرفه را دوست داشتم آرزویم این بود که در این حرفه جذب بشوم ،دهه شصت از طریق  مدیرکل وقت فرهنگ و ارشاد مازندران  جناب روزبهی و مرحوم حسین کلامی به جای مرحوم رضا جوان ، بازیگر تالار شدم.پور محمد درباره اینکه چگونه به بازیگری علاقمند شده است می گوید :همه عزیزانی که در رده سنی ما هستند از زمان مدرسه شروع به کار می کنند آن موقع تلویزیون نبود و فقط رادیو کار می کرد ،جالب این بود که برنامه ای از رادیو گیلان پخش می شد به نام "سپید رود راز می گوید"  ساعت دوازده و نیم پخش می شد تا یک ربع به یک، ، ما ان موقع آموزش دیدیم و در زمان محصلی به رادیو رشت دعوت شدم آنجا به من  یاد دادند که چطور بنویسم، زمانی که مدسه می رفتیم، بچه ها می گفتند علیرضا نمایش را تو اجرا می کنی، می گفتم اره بعد توضیح میدادم که مثلا اول صدای پای اسب میاید یا صدای دریا میاید، داستان  را جلو جلو می گفتم  به هر حال یاد گرفتم و عاشق این کار شدم . پور محمد درباره شغل آن دورانش می گوید : چون در خانواده سلطنتی بزرگ شده بودم، دامادما  سرهنگ شهربانی بود، خیلی طالب بود که منم نظامی بشوم من به خاطر اینکه در آن سیستم بزرگ شده بودم آرزوش را برآورده کردم رفتم در نظام و افسر پلیس راه شدم جالب اینکه خواننده معروف ، حسین خواجه امیری مشهور به ایرج  فرمانده من بود  اما نتوانستم بمانم،  بنابر این وارد گمرک شدم و شبانه درس خواندم دو سال هم دوره فوق دیپلم گمرک را تهران دیدم  تا جذب گمرک شدم شاخه  ی بنادر و کشتیرانی. چون عاشق دریا بودم و بچه دریا بودم خلاصه رفتم در دامن دریا ی نوشهر آستارا بندرانزلی دیگر با این کشتی ها مسافرت خارج از کشور و بردن بار و ... پور محمد درباره اینکه  از کجا پایتان به گرگان و تالار باز شد می گوید :  در نوشهر  با خانمم آشنا شدم که گرگانی بود من عاشق تئاتر بودم ولی تالار فخر الدین را نمی شناختم اما با صدا و سیما همکاری می کردم تا اینکه اتفاقی آقای  الله قلی نظری را در خیابان دیدم. گفت بیا اداره ما(فرهنگ و ارشاد )  منم رفتم ارشاد و همونطور که گفتم با پیگیری جناب علی اصغری  بازیگر شدم. این بازیگر با سابقه ازاولین کاری که در تالار فخر الدین اسعد گرگانی به صحنه برده است می گوید :  آن موقع "عبدالخالق مصدق" مسوول نور بود من می رفتم در اتاقش،اولین کار من خون سرخ قفقاز بود کارگردان هم جناب مصدق بود ،من نقش شامین را داشتم بازی آخر با رسول احمدی بودم ،بعداز آن بازی  ،دیگر از بازیگران  طرح می خواستند مرحوم هادی نامور می آمد، در بین بچه های تالارگفت: شما طرح بنویسید و ایشان بر آن اساس فیلمنامه می نوشت. من یکی زندگینامه خودم را نوشتم به نام غم می میرد و ماهیگیران . از پور محمد می پرسم جز آقای مصدق و نامور با چه کسانی  کار کردید؟او می گوید :خدا بیامرزد آقای عطا صفرپور و  همینطورآقای دیوانی ، آقای رستمانی،  نظری و..  این هنر پیشه درباره اینکه  چه سالی وارد سینماشده است می گوید :  اتفاقی بود آقای صمیمی گفت من می خواهم برای بازی در کاری از خسرو معصومی بروم بهشهر ، ماشینم خالی است  تو هم بیا برویم من هم رفتم. در هتل بهشهر نشستیم معصومی برای اولین بارکه مرا دید گفت  : اگر بازی می کنی، من دو تا نقش دارم برایت در فیلم دلباخته  دارم ، من نقش ترکمنی داشتم که از  سردمداران تیمسار مزین بود و جاسوسی می کرد و یکی هم نقش  یک فارس را داشتم ،حدودا سال 61 یا 62 بود. از اینجا کار سینمای من شروع شد .بعد در "رسم عاشق کشی" بازی خوبی داشتم و همینطور در پس از باران که از تلویزیون پخش شد .بعدها در فیلمهای در دام افتاده و صف هم بازی داشتم .

از او می پرسیم علاقمندی خودتان تئاتر یا سینما ست ؟ پور محمد می گوید :من عاشق تئاتر و روی صحنه بودم، الان تئاتر مورد بی مهری قرار گرفته است. در همین وضع کورونا اگر ده تا سالن داشته باشیم تماشاچی نداریم چون باید فاصله اجتماعی را رعایت بکنیم ،حتی ده نفر نمیایند ، سینما بسته است وتماشاچی در خانه اش هم می تواند فیلم ببیند، به تئاتر نامهربانی شده اما بازم ما عشق صحنه ایم، صحنه زنده است واقعا ادم میاید روی صحنه دیگر خیلی فرق دارد اما   سینما زنده نیست قابل جبران است ، کات از نو. اما به سینما نزدیک تر شده ا م از طریق کارگردانهای مختلف آقای حسین عامری، مهران فر. در فیلم میرزا کوچک خان مرحوم پسرم(آریا)  در خردسالی بازی کرد .آریا ی من بچه ای بود که نامه میرزا را می برد می رساند .    درباره در آمد هنر پیشگی در سینما می پرسیم و می گوید :مرحوم قدرت صالحی همیشه می گفت بیا تهران من هم دنبال این بودم که بروم اما قسمت نشد .از روزی پنجاه تومن در آمد من از سینما با خسرو معصومی  شروع شده است و بعد روزی پانصد تومان روزی هفتصد هشتصد ولی بیشترین درآمدم در عمر کاری ام آخرین کارم بود که با آقای  محسن تنابنده در فیلم قسم  دریافت کردم . البته قسم در جشنواره از لحاظ مردمی رتبه آورد، هم ایشان و هم "طلا "کار آقای هومن سیدی، قرارداد ما بسیار عالی بود من ، آقای رستمانی ، آقای غلامعلی رضایی و آقای اثنی عشری . ماهی ده میلیون گرفتیم، پنجاه میلیون برای پنج ماه.   پور محمد در باره کار کردن با محسن تنابنده می گوید :کار کردن با تنابنده بدون تعارف بگویم بسیار آدم پرکاری است و البته بسیار تند مزاج .از او در باره فیلمی که در جشنواره ایتالیا برنده شد ، می پرسیم و می گوید :اسم این فیلم چند شاخه گل بود. در اوج کورونا و قرنطینه، آقای مهرداد پروانی  به منزل ما آمد  و گفت آقای خسرو معصومی شما را معرفی کرد ه ا ند و شما باید چنین نقشی را بازی کنید من به خاطر کرونا نمی خواستم قبول کنم اما ایشان اصرار کرد قرار شد نقش را بخوانم بعد صحبت کنیم ،نقش را خواندم ، انگار زندگی نامه من بود،  مردی بچه ای دارد به نام آریا ، این شخص خواننده قدیمی بود، کوچه بازاری، بچه اش که می میرد اسم گیتار را می گذارد آریا ، زندگی من بود من را بیاد پرم انداخت ،جذب شدم به خاطر اسم آریا.  فیلم کوتاه بود ، قرارداد بستیم و پنج روز طول کشید از ساعت یک می رفتیم و هشت نه صبح تمام می شد .بعد یک ماه گفتند شما در هفتمین جشنواره پورو ایتالیا. بازیگر برتر جشنواره ایتالیا شدید و خانم امیدنیا هم  از تهران برتر  شده اند و حالا ممکن است سفری هم به ایتالیا داشته باشیم اما فعلا با کرونا نمی شود .