شعر


شعر و ادب |

عشق پای ثابتی است

برای

خرامیدن /و دشت و دریا را با تو طی کردن،

از پاییز زندگی

فاصله می گیرم/برگ های بسیاری

زیر پای من ریخته است

و من /خط تو را می خوانم،

دنیا /مرا پای تخته نیاور

گونه هایم سرخ خواهد شد

قبول نمی شوم

کلمه ها تلخند

حساب ها نادرست،

من /باید در سیاهی چشمش

بیدار می شدم

و خورشید با گرمی نفس ما

بالا می آمد

چاه عمیق می زنم

به سمت تنهایی

و/ه سمت جمعه های شالیزار ،

پای ثابتم لنگ می زند،

در شالیزار ها

نسیم می شوم

بعد به دریا می زنم

که عشق

 بادبادکی در دست کودکیست.

محبوبه طاری دشتی