ما کودک کار تولید می کنیم


گزارش |

زهرا سعادتی - کافی است نگاهی گذرا به خیابان ها بیندازیم بچه هایی را میبینیم که زیر سن ۱۸سال دارند و تعداد آنها روز به روز درحال افزایش است علت به وجود آمدن چنین معضل اجتماعی چه چیزی است ؟

کودکانی که قربانی فقر،اعتیاد،نژادپرستی،و نداشتن عنوانی به نام سرپرست و یا داشتن سرپرستانی که صلاحیت نگه داری از آنها را ندارند  و آنها برای تامین نیاز های معیشتی مجبورند به جای بازی با اسباب بازی هایشان، با سرنوشت بازی کنند و نان اور خانه باشند .کودکی انها  در چشم به هم زدنی، اغاز نشده به پایان می رسد !

 

■  چراغ قرمز چهارراه میدان

 به سمت پسر بچه ای که پشت چراغ قرمز ایستاده  بود تا آدامس هایش را بفروشد  گام برداشتم کار خود را به خاطر همان چراغ چند دقیقه ای رها کرده ،گویا استراحتش فقط همین لحظات اندک‌بود .با اصرار هایش آدامسی از او خریدم تمنا کرد که بیشتر بخرم باهمان لحن کودکی اش گفت دلم میخواهد زود تر بفروشم و به خانه برگردم من هم قبول کردم ! پرسیدم میتوانم چند سوال از تو‌بپرسم گفت بله با او همراه شدم با آن گام های کوچکش جست خیز کنان به این سو ان سو میدوید تا زودتر بفروشد مانع کار او‌نشدم چند دقیقه بعد به سمتم آمد ._   اسمم سلیم  است  میخوام خرج خانه را در بیارم پدرم و برادرم هم کار میکنند اما مادرم به همراهم می آید تا کسی اذیتم نکند همان گونه که معتجب بودم  از کیفم ماسکی در اوردم و به سمت او گرفتم دست مرا پس زد و گفت :_شهر داری میخواهد مارا ببرد   گویا این کودک از دست درازی افراد سودجو ،کورنا،دیگر خطرات نمی ترسید بلکه ترس او ماموران شهرداری بودند   از او می پرسم :از چه ساعتی به اینجا میایی؟درس هم میخوانی ؟از صبح تا بعد از ظهر  ، به مدرسه  هم میروم کلاس اول هستم

از او می پرسم چه آرزویی داری؟

دلم میخواد کار نکنم  با بچه ها بازی کنم  دلم میخواد بزرگ‌شم ...هنوز داشت حرف میزد که صدای فریادی امد بچه ها مامور شهرداری و سلیم از من فاصله میگیرد دور میشود و من غرق میشوم که چه آرزویه کوچکی که برای او آرزو‌ بود

 

■  شالیکوبی  گرگان

نامش حامد بود حامد حاجیان فر ۱۲ساله!در این ایام کرونا بساط کرده بود در گوشه ای از خیابان ماسک میفروخت در کنارش نشستم اول تعجب کرد از او‌ پرسیدم میتوانیم باهم صحبت کنیم با روی باز قبول کرد خسته نباشیدی به او‌گفتم و پرسیدم کار بار چطور است؟_خوبه خیلی‌خوب سود زیادی میکنم ! از او می پرسم چرا کار میکنی؟

_دلم‌میخواهد کار کنم کار کردن را دوست دارم میخواهم کمک خرج خانواده ام باشم

می پرسم مادر پدرت چه می کنند ؟

_ آنها هم کار میکنند به جز خواهر کوچک ترم درس میخوانی؟چه ساعتی به اینجا می ایی؟نه درس نمیخوانم ، دلم میخواست اما کم میخوانم دوست دارم  هردو را انجام بدم تا موفق شوماز او می پرسم چه آرزویی داری؟ می گوید :آرزو دارم درسپاه کار کنم تا به مردم خدمت کنم!  در این باره با نجفی نژاد کارشناس اجتماعی صحبت کردیم  محجوبه نجفی نژاد در این باره  میگوید : پدیده ی کودکان کار یکی از معضلات گریبانگیر شهر های کشور شده که روز به روز  درحال گسترش است موضوع کودکان کار از حالت پیچیده ای برخوردار است که عوامل گوناگونی در آن اثر گذاشته است مسایلی  مانند مهاجرت ها،جنگ ها ،مشکلات خشکسالی در استان هایی که کم برخوردار است وضعیت معیشت واقتصادی جامعه و فقر که ارتباط مستقیمی با این موضوع دارد!وی افزود ؛به دلیل مهاجر پذیر بودن این منطقه شرایطی فراهم شده که مهاجرین افغان که درصد بیشتری آنها در گرگان و دیگر شهر ها هستندبتوانند به صورت قانویی در استان گلستان ساکن شوند.نجفی نژاد ادامه داد؛سازمان بهزیستی و سایر ارگان های مرتبط تعداد بی شماری از این کودکان را تحت پوشش خود قرار داده و پرونده  حمایتی برای آنها تشکیل داده اند. وی ادامه داد سازمان  بهزیستی  کلاس های آموزشی و فنی حرفه ای بر گزار کرده اما موضوع فراتر از این حرف هااست که بگوییم که با این خدمت اجتماعی مانع رفتن این کودکان به سرکار میشویم چون ما تولید کودکان کار داریم!  وی تصریح کرد ؛در آیین نامه کار گروه اجتماعی (سامان دهی کودکان خیابانی ) ۱۱دستگاه  ذکرشده که بایدبه این کودکان  خدمات ارائه بدهند اما متاسفانه به دلیل قوانین خاصی که  دارنند  این کار را انجام نمیدهند به عنوان مثال تامین اجتماعی این کودکان را بیمه نمیکند  یا کمیته امداد به دلیل ایرانی نبودن و ... آنهارا تحت پوشش قرار نمیدهند  این ها فقط نمونه هایی از کار گروهایی هستند که به دلایلی که دارند خدمات ارائه نمیدهند در نتیجه سازمان بهزیستی و سایر نهاد های دولتی یا غیر دولتی میتوانند با کمک کردن به این کودکان انها را از تنگنای فقر و‌یا اعتیاد نجات دهند  تا حداقل این کودکان معصوم قربانی نشوند !نجفی نژاد در پایان می گوید:نکته ی دیگر حوزه ی اقتصاد و کار افرینی اشتغال است که‌والدین بتوانند در جایی مشغول به کار شوند تا از رفتن کودک به سرکار جلوگیری نمایند  و این امر مستلزم ایجاد فرهنگ اشتغال زایی برای والدین کودکان است.  به نظر می رسد پدیده ی کودک کار ریشه در توسعه نامتوازن دارد و تا هنگامی که نتوانیم شرایط را به گونه ای سامان دهیم که شاخص های توسعه به سمت توازن پیش نرود این مسیر هم چنان ادامه خواهد داشت .