برای کادر خسته درمان


یادداشت |

■  حسین ضمیری

امشب کلیپی از گریه های پرستاران و پزشکان خط مقدم مبارزه با کوید ۱۹رو دیدم.با خودم گفتم ما در کنارشون مبارزه می کنیم یا در روبروی آنها؟

اگر ما در کنارشان هستیم پس چرا اینقدر کشته، اینقدر خانواده عزادار ، اینهمه یتیم  اینهمه....؟

اگر خودمراقبتی داشته باشیم، چی میشه؟ اینقدر سخته؟ وارد بازارهای محلی، اماکن عمومی و هر جایی که میشی، کلی آدم رو میبینی که بعد از ده ماه درگیری شدید، هنوز هم بی خیالند. هنوز باور ندارن. هنوز فکر میکنن که شوخیه و نامیرا هستند. قبول، خودتون نامیرا هستید، اما نامیرای ناقل. نامیراهای دشمن. دشمن رزمندگانی که برای رسیدن به لباس مقدس پزشکی و پرستاری، خیلی جنگیدن، خیلی درس خوندن، خیلی بیشتر از من و تو که امروز بی خردانه و بی توجه، در  اماکن عمومی و خصوصی حضور پیدا می کنیم و با خودمون میگیم یک روز و یک نفر که چیزی نمیشه. جامعه یعنی تک تک ما، یعنی همه در این وانفسا سهیمیم، همگی در یک کشتی نشسته ایم. تاریخ که نه، واقعا پدر و مادر و همسر و فرزندان و خواهر و برادرهای درگذشتگان این بیماری، در مورد این خودخواهی  همگانی،  این قتل عمد، این بی شعوری عمیق، چه قضاوتی باید بکنند؟ پزشکان و پرستاران و کادر درمانی که جایگزین کمی دارند چطور؟لطفا خواهشا اندکی به احترام انسان و انسانیت، تذکرات و پروتکل های بهداشتی را جدی بگیریم- که اصلا هم کار سختی نیست- تا در کنار یکدیگر، از این دوره ی گذار به سلامتی بگذریم.

بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر

بار دگر روزگار چون شکر آید.

خدا قوت دکتر، سپاس پرستار

و درود بر شرف کادر درمان