ما و مطالعه


یادداشت |

 

■  ایرج رمضانی

"هرچه در فهم تو آید آن بود مفهوم تو"  (حضرت عطار)

فردوسی بزرگ حکیم و شاعر پرآوازه پارسی و خالق شاهنامه که به حق اثری جاوید و ماندگار است، کتاب خود را با نام "خداوند جان و خرد" آغاز کرده است. شاید خواسته است به ما گوشزد کند که جان بدون خرد و اندیشه پوچ و بی ارزش است. اما این اندیشه چگونه حاصل می شود و چه تاثیری در افکار، عقاید، اخلاق و رفتار انسان ها در جوامع بشری دارد. بدیهی ترین پاسخ برای این پرسش مطالعه و خواندن کتاب است. در ایران هر سال اواخر آبان به نام هفته کتاب و کتابخوانی نامگذاری شده است. آری کتاب، یار مهربانی که ما نامهربانانه  او را به کنج عزلت راندیم و همنشین دائمی گرد و غبار و قفسه های بی جان کتابخانه ها کردیم و یا حتی در بسیاری از منازل لوکس، به عنوان شی زینتی و شیک در معرض عموم قرار می دهیم بدون اینکه صفحه ای از آن را خوانده باشیم. در کشور ما مانند خیلی از موضوعات دیگر که آمار رسمی قابل اعتماد و استنادی نداریم در زمینه سرانه مطالعه هم هیچگونه آمار متقن و مرجعی وجود ندارد. در زمان های مختلف از زبان متولیان و مقامات مربوط از ۲ تا ۱۷ دقیقه اعلام کرده اند. این در حالی است که در برخی کشورها  44 تا 90 دقیقه هم اعلام شده است. فارغ از اینکه چه آماری در این حوزه وجود دارد با یک بازدید ساده از کتابخانه های عمومی، کتابفروشی ها، کیوسک های مطبوعاتی و یا تیراژ جراید می توان به عمق فاجعه پی برد. واقعیت این است که حتی اگر اعداد و ارقام صورت مطلوب و ایده آلی داشته باشد -که ندارد - اما سرانه مطالعه از میزان فرهنگ، رفتار، اخلاق، ارتباطات انسانها با یکدیگر و در نهایت توسعه کشور از زوایای مختلف مشخص می شود. مطالعه کتاب، روزنامه و یا هر نوشتاری که آگاهی و دانش فرد را ارتقا دهد، به اندازه ای در تفکر و اعتقادات تاثیر گذار است که به سادگی می شود از رفتار و شخصیت فرد به بطن آن پی برد. یکی از دلایلی که ما را در شمول جهان سوم قرار داده عدم توسعه است و این توسعه نیافتگی از هرنوع آن به عدم رشد آگاهی در نتیجه بی رغبتی و نخواندن کتاب حاصل می شود. نمی توان منکر این موضوع شد که کتاب و مطالعه آن با فرهنگ جوامع و توسعه یافتگی ارتباط مستقیم و معناداری دارند. تاریخ اروپا دوران معروفی دارد به نام قرون وسطی که گاهی ما در مواقع مختلف برای جامعه یا اشخاص عقب مانده و کسانی که دچار تاخر فرهنگی هستند به کار می بریم. این روزگار از انقراض امپراطوری روم غربی در 476 میلادی تا میانه قرن چهاردهم میلادی یعنی انقراض امپراطوری روم شرقی (بیزانس) در سال 1453 طول کشید. معمولا از این دوران به عنوان حاکمیت کلیسا یاد می شود و نوعی از مسیحیت حاکم بود که بعدها آشکار شد که هزارسال با نگاهی شرک آلود به دین مسیحیت بوده و صرفا برای حاکمیت مطلق روحانیون کلیسا و منافع شخصی خود مسیحیتی مسخ شده را ترویج داده و بر افکار و اعتقادات مردم سوار شده و تا توانستند از نادانی آنها استفاده کردند. در واقع همین اشرافیت کلیسا بود که جنگهای صلیبی را علیه مسلمانان راه انداخت و با تجاوزات وحشیانه خود شمار زیادی از مردمان بی گناه را قتل عام کرد. در چنین دوران تاریک و غم انگیزی در اروپا شماری از محققان و پژوهشگران گرد و غبار مجموعه کتابهایی را که در قفسه ها جا خوش کرده بودند کنار زدند و مشغول مطالعه آنها شدند و همزمان که کشورهایی مانند ایران میدان ترکتازی مغولان و دیگران شده بود و فرهنگ و تمدن آنها زیر چکمه دشمن لگدمال شده بود اروپا برای دورانی جدید و بازیابی حیات علمی و ادبی خود آماده شد و کتابهایی را که اکثرا از اندیشمندان یونانی بود را مطالعه کرده و دانسته های خویش را به دیگران هم منتقل کردند. در این میان اختراع صنعت چاپ هم به یاری آنها آمد و دامنه این فراگیری و آموختن به سرعت افزایش یافت. این موضوع در کنار نهضت ترجمه ای که در اروپا شکل گرفت، موجب شد کلیه کتب مسلمانان در حوزه های مختلف علمی مانند پزشکی، نجوم، جبر، هندسه، ریاضیات و ... را به زبان لاتین برگردانند و این خود جریان گسترده روشنفکری را به راه انداخت که تا امروز کاروان علم آنها با سرعتی باور نکردنی همچنان می تازد. از آن روی به این مطالب اشاره شد که بگوییم اگر رشد و پیشرفتی در کشورهای توسعه یافته وجود دارد مدیون مطالعه است. مطالعه ای که پایه و اساس آن را از کتب حکمای یونان و دانشمندان مسلمان اخذ کردند و این فرهنگ مطالعه را نسل به نسل به فرزندان خویش آموزش دادند همان فرهنگی که ما پیرو آن نشدیم و راه سعادت در پیش نگرفتیم و به قول سقراط، جامعه وقتی فرزانگی و سعادت می یابد که مطالعه، کار روزانه اش باشد. پایین بودن سطح مطالعه می تواند با توجه به فرهنگ جامعه در کشورهای مختلف متفاوت باشد اما در ایران به مواردی می توان اشاره داشت که قابل تامل است؛

-ما یاد گرفتیم که خود را در همه زمینه ها صاحب نظر بدانیم و بی نیاز از خواندن کتاب و این به سادگی از رفتار اجتماعی و پرستیژ کاذب ما در جامعه مشخص است. اینکه در هرموضوعی به ما ربطی داشته باشد یا خیر اظهار نظر کنیم و با یک ژست روشنفکرانه تاکید هم داشته باشیم نسخه ای که ما پیچیده ایم بهترین است.

-واقعیت این است که ما نباید خود را فریب دهیم این که بیشتر مردمان جامعه ما با گوشی بیدار می شوند و با گوشی می خوابند، حتی اگر از آنها بپرسید در طول مدت شبانه روزی که اوقات خود را صرف این مطالب و محتوای شبکه های اجتماعی کرده چه نکته ای به دانسته های آنها اضافه شده، به جرات می توان گفت که نمی توانند یک دقیقه در مورد آن صحبت کنند.

- پدران و مادران به عنوان الگوی رفتاری برای فرزندان این مقوله را به خاطر فقدان آن در وجود خودشان منتقل نکرده اند و به سودای دکتر و مهندس شدن فرزندان از کودکستان تا دانشگاه نسخه ای بجز کتب درسی و کمک آموزشی تجویز نمی کنند و متولیان آموزش هم آنچنان که باید انگیزه لازم را برای تحقیق و پژوهش در دانش آموزان و دانشجویان ایجاد نمی کنند.

-وضعیت مدرک گرایی و این نکته که در کشور به سهولت هر مدرک تحصیلی با هر مقطع دلخواه را که اراده کنی در دسترس است و تا هنگامی که دانشگاه به  چشم مشتری به دانشجو می نگرد و علم و دانش با پول قابل معامله است، اگر به عقب تر بر نگردیم شاهکار کرده ایم، اما بدون تردید همچنان باید سالیان متمادی درجا بزنیم.

-وضعیت از هم گسیخته اقتصادی کشور که ما را در میان همه کشورها متمایز کرده و افرادی کم سواد و کم سن و سال از بحرانهای بوجود آمده سواستفاده کرده و یک شبه به درآمدهای سرشار می رسند و متاسفانه الگوسازی غیر متعارفی در جامعه شکل می گیرد. در این گونه شرایط حرف زدن از درس و کتاب بیشتر به طنز می ماند تا تشویق برای فراگیری علم و دانش.

-دلیل دیگری که برخی مطرح می کنند این است که کتاب یا روزنامه قیمت بالایی دارد. حقیقت این است یارانه هایی که دولت برای بخش نشر اعم از کتاب و مطبوعات اختصاص می دهد رقم چشمگیری است و مبلغ کتاب در مقابل برخی مخارج غیر ضرور که به وفور در خانوارهای ایرانی هزینه می شود بسیار ناچیز است و برای نخواندن کتاب بهانه خوبی نیست.

-مورد دیگرگسترش فضای مجازی است. هرچند نیک می دانیم که درصد بسیار کمی از عدم مطالعه کتاب به رشد این شبکه های اجتماعی برمی گردد اما با وجود مطالب بی حد و حصر، این فضا بدون تردید از اعتماد و اعتباری که کتاب دارد برخوردار نیست و برای یک تحقیق یا پژوهش علمی ناگزیریم از کتابهای مرجع و مکتوب استفاده کنیم.

-و سرانجام اینکه همزمان که در دنیا با سرعتی شگفت به کسب علم و دانش می پردازند ما همچنان در گذشته مانده ایم و حتی گاهی به عقب بر می گردیم و اینجاست که برای ما نسخه می پیچند و از ناآگاهی مان برای اهداف خود  بهره می برند. یکی از دلایلی که مردم هر جامعه با کوچکترین حرف یا جمله سوار موجی شوند و با جمله ای دیگر مسیر عکس می پیمایند، قطعا ناشی از بحران بی هویتی و ناآگاهی مردمان است. دموکراسی و آزادی زمانی معنا و مفهوم خود را پیدا می کند که در ضمیر جامعه، اندیشه و خرد باشد و گرنه آزادی که از آگاهی و دانش تهی باشد نتیجه ای جز بی بند و باری و هرج و مرج به دنبال نخواهد داشت.

■ کارشناس مطبوعات