انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و 10 آموزه سیاسی


یادداشت |

■  حسین  دوستمحمدی

آبراهام لینکلن شانزدهمین رئیس جمهور آمریکاست، او در سال1860به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا رسید. در دوران ریاست جمهوری او تحولات عمیقی در آمریکا بوقوع پیوست که شاید بزرگترین آنها صدور فرمان لغو قانون بردهداری باشد. بسیاری او را از بانیان و حامیان اصلی دموکراسی آمریکایی می دانند. اگرچه دموکراسی دارای قدمتی چندهزارساله است و توسط اندیشمندان بی شماری و عمدتاً با محوریت اصل حکومت مردم بر مردم تعریف و تبیین شده است اما هیچ تعریفی جامعیت تعریف آبراهام لینکلن را ندارد. او در تعریف دموکراسی می گوید«دموکراسی یعنی حکومت مردم بر مردم، توسط مردم، برای مردم».آبراهام لینکلن در این تعریف «محتوا»، «هدف» و «ابزار» اعمال دموکراسی را در کنار هم آورده است تا مسیر بروز هرگونه دیکتاتوری یا تفسیر چندپهلو از دموکراسی را مسدود نماید. این تعریف اگرچه جامع و مانع به نظر می رسد اما باز هم یارای مقابله با پیچیدگیهای استبداد و خودکامه گی را ندارد از این روست که الکسی دو توکویل اندیشمند فرانسوی که از قضا معروفترین اثر او نیز کتاب تحلیل دموکراسی درآمریکاست ضمن اینکه مدعی است «گردش فکر در تمدن بشری مانند گردش خون در کالبد انسان است» و با این تعریف مؤید دموکراسی آمریکایی استبنای دموکراسی را خالی از خلل نمی بیند و می گوید: «از دموکراسی چه امیدها و چه بیمهایی می توان انتظار داشت» و در کنار ذکر امیدهای دموکراسی از یادآوری بیمهای آن نیز غفلت نمی ورزد.از نظر توکویل حفظ حرمت و حقوق اقلیت بویژه اقشار پیرامونی همانند بومیان، سیاهان، مهاجران، زنان و....پرابلماتیک اصلی در دموکراسی آمریکاست لذااز احتمال بروز استبداد اکثریت بیمناک است. با این وصف او گرچه دلنگران آینده دموکراسی در آمریکاست اما آنرا می ستاید زیرا مبنای نظری آنرا که ارتباط وثیقی با برابری اجتماعی می یابد مثبت ارزیابی می کند.در مجموع پایبندی بشر به اصول دموکراسی را باید نتیجه هزاره ها و سده ها آزمون و خطا و تست انواع و اقسام مدلهای حکومتی دانست. فرایندی تاریخی که انسان را واداشت تا با تن دادن به واقعیتهای میدانی تسلیم منطق واقع گرایانه دموکراسی شود. در مکتب رئالیسم سیاسی نگاه به ذات انسان بدبینانه است. در این مکتب جنگ بر سر منافع امری طبیعی و غریزی است و نه تنها امری مضموم نیست که گاه به امری ضروری تبدیل می شود. بر اساس این منطق دموکراسی نیز با همه معایبی که به صورت آشکار و پنهان دارد امروزه از یک آرمان به واقعیتی گریزناپذیر و نیازی ضروری تغییر موضع و ماهیت داده است و اگر با عینک بی طرفیِ علمی به آن بنگریم چاره ای نداریم جز آنکه به این واقعیت مسلّم اذعان نماییم که دموکراسی مستند به تجربیات تاریخی کم خطرترین و کم هزینه ترین ژانر زمامداری است. وینستون چرچیل در تایید این ادعا که مؤید برتری دموکراسی بر سایر اشکال حکومت است می گوید:«در این دنیای آکنده از گناه و اندوه، شکل‌های مختلفی از دولت آزموده شده‌اند و خواهند شد. هیچ کس ادعا نمی‌کند که دمو‌کراسی بی‌نقص یا کاملا خرد‌مندانه است. به واقع گفته شده که اگر تمام اشکالی از دولت را که گهگاه آزمون شده‌اند کنار بگذاریم، دموکراسی بد‌ترین شکل دولت است»چرچیل در این فقره در بیانی شاعرانه دموکراسی را در مقایسه با همه اشکال حکومت که بشر در تاریخ خود آزموده است بهترین شیوه حکومتداری می داند]. به عنوان تکمله باید افزود که اگر دموکراسی 1000 عیب داشته باشد مطابق اندیشه کارل پوپر تنها با داشتن یک حُسن همچنان بر سایر انواع مدلهای زمامداری رجحان و برتری دارد و آن دادن «فرصت تصحیح حرکت اشتباه» است. به این مفهوم که دموکراسی به مردم این امکان را می دهد تا همانگونه که خود به شکلی مسالمت آمیز زمامدار را برای مدتی معیّن بر می گزینند پس از دوره ای کوتاه خود نیز به شکلی مسالمت آمیز او را از زمامداری عزل نمایند ظرفیتی که در هیچکدام از قالبهای حکومتی گذشته مشاهده نشده است. انتخابات 2020 ریاست جمهوری آمریکا نمونه مطلوبی برای ارزیابی معایب و محاسن دموکراسی است. اگرچه هنوز نتایج رسمی این انتخابات توسط مراجع قانونی اعلام نشده است اما شواهد و قراین موجود مؤید پیروزی جو بایدن و شکست دونالد ترامپ است. اما صرفنظر از نتیجه انتخابات، نکته ای که به این انتخابات چهره ای متفاوت از انتخابات دوره های گذشته بخشیده مجادله های سیاسی، حزبی، حقوقی شکل گرفته حول محور شیوه برگزاری آن یا صحت و سقم برگزاری این انتخابات است. به هر روی همین کشمکش بر سر اینکه آیا در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اصول و قواعد دموکراسی به تمامی اجرا شده یا ناقص و جانبدارانه، آموزه های بسیاری دارد که می توان آنها را چنین برشمرد:

1 – انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا طراحی دقیق، مسیری پرپیچ و خم، پر اُفت و خیز و زمانبر دارد تا سطح اشتباهکنشگران سیاسی شامل مردم، احزاب و نخبگان در گزینش نامزدها و نتیجه نهایی انتخابات به حداقل ممکن برسد. لذا این فرآیند مهم را در سه مرحله انجام می دهند. اولاً رقابت درون حزبی شکل می گیرد، اجرای این روند در50 ایالت آمریکا حدود یکسال به درازا می کشد. ثانیاً پس از مشخص شدن نامزدهای اصلی، رقابت حزبی آغاز می شود، این مرحله هم حدود 6 ماه طول می کشد و در پایان این مرحله مردم پای صندوقهای رأی می روند. در مرحله سوم مجمع گزینندگان یا کالج الکترال که شامل نخبگان جامعه آمریکا هستند با در نظر گرفتن رأی مستقیم مردم رئیس جمهور کشور را انتخاب و منصوب می نمایند. 

2–نهاد دموکراسی در آمریکا بویژه بخش برگزارکننده انتخابات از سرمایه اجتماعی بسیار بالایی برخوردار است و اگر از مورد استثنایی اخیر بگذریم مردم آمریکا علی الاطلاق به آن اعتماد داشته و دارند. یکی از دلائل عمده این اعتماد، عدم تمرکز در برگزاری انتخابات است. تمرکز انتخابات در دست فرد یا نهادی خاص زمینه بروز انواع فساد را فراهم می نماید عاملی که زمینه اُفت سرمایه اجتماعی را رقم می زند. در آمریکا انتخابات ریاست جمهوری توسط دولتهای 50 گانه ایالتی برگزار می شود. همین پراکندگی مجریان انتخابات در50 ایالت احتمال بروز فساد را به نزدیک صفر می رساند. دریافت و شمارش صد میلیون رأی پستی که حتی هفته ها پیش از روز برگزاری انتخابات ارسال شده اند نشانه اعتماد مردم به ساز و کار صیانت از آراء ملت است.

3–نهاد دموکراسی و برگزاری انتخابات در آمریکا اگرچه به نسبت تا کنون موفق بوده اما خالی از نقد نیست و همه افراد و شخصیتها، تحت عنوان برخورداری از حق شهروندی می توانند آنرا نقد کنند. بستر نقد در چنین مواقعی استقلال رسانه ها از دولت و شخص زمامدار است.در آمریکا همه راهها به رُم ختم نمی شود و سیستم تکصدایی حاکم نیست. در فضای چندصدایی،استقلال رسانه ها و دسترسی آزادانه به اطلاعات و اخبار، همانگونه که ترامپ رئیس جمهور مستقر در کاخ سفید حق نقد انتخابات را دارد فرد گمنامی در هاوایی یا آلاسکا نیز حق نقد و رد دیدگاه او را دارد. همانقدر که یک شهروند گمنام بدون ارائه مستندات قانونی و محکمه پسند حق زیرسؤال بردن سلامت انتخابات را ندارد شخص اول مملکت هم بدون ارائه مستندات قانونی و محکمه پسند  چنین حقی ندارد.

 

 

کارشناس ارشد علوم سیاسی