انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و 10 آموزه سیاسی


تحلیل |

■  حسین  دوست محمدی

4 – آموزه دیگر در انتخابات آمریکا بی طرفی و استقلال قوه قضائیه است. در کشورهای اقتدارگرا معمولاً زمامداران از قانون و قضا به عنوان شمشیر داموکلس استفاده می کنند تا نتایج دلخواه آنها از صندوقهای نمایشی انتخابات خارج شودیا در صورت ناکامی در انتخابات نتیجه انتخابات را به انحراف می کشانند و آن را به نفع خود مصادره می کنند. اما در آمریکا اینگونه نیست و قوه قضائیه از قوه مجریه علیرغم ارتباط حقوقی استقلال ماهوی دارد به نحوی که حتی یک قاضی گمنام در یک شهر دور افتاده هم می تواند بدون ترس از عواقب تصمیم خود تقاضای غیرقانونی شخص اول مملکتبرای اعمال نفوذ در فرآیند انتخابات از طریق توقف شمارش آراء را به سادگی رد نماید.

5–آموزه دیگر انتخابات آمریکا عدم دخالت قوه مقننه در این فرآیند است. یعنی مجالس سنا و نمایندگان و کنگره که از ترکیب این دو مجلس اخیرالذکر تشکیل می شود تحت هیچ عنوانی مثلاً تأیید صلاحیت نامزدها یا نظارت بر حسن اجرا، و... در فرآیند انتخابات مداخله نمی کنند و از آن مهمتر آنکه برای مصادره نتایج انتخابات همسو با منافع خودبه صورت مداوم و سیستماتیک زیرساختهای قانونی برگزاری انتخابات را به رعشه نمی اندازند. لذا این مجالس تا روشن شدن نتایج نهایی، موضع رسمی نخواهند گرفت و موضعگیری شخصی نمایندگان این مجالس نیز هیچگاه موضع رسمی قوه مقننه به حساب نمی آید. 

6–آموزه دیگر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا این است که پس از اعلام نتایج غیر رسمیِ اولیه در رسانه ها، طرفداران دو رقیب به کامیابی یا به ناکامی در موافقت یا مخالفت با این نتایج تجمعاتی برگزار کردند حتی شعارهایی نیز له و علیه دو نامزد که یکی از آنها فرد اول کشور است سر داده شداما تلقی هیچکس از این تجمعات زیر سؤال رفتن اصل دموکراسی یا قدرت نمایی خیابانی نبود لذا کماکان این تجمعات احتمالاً تا اعلام رسمی نتایج انتخابات به صورت کجدار و مریز ادامه خواهند یافت. توماس جفرسون می گوید: «من عقیده دارم یک شورش کوچک گاه و بیگاه چیز خوبی است......و همچون دارو برای سلامتی حکومت لازم است».

7– آموزه دیگر انتخابات آمریکا این است که مردم در آمریکا بین دموکراسی و زمامدار برآمده از آن تفاوت قائلند. دموکراسی روش زندگی مردم آمریکاست و قائم به فرد نیست که با آمدن یکی و رفتن دیگری دچار خدشه شود.از نظر مردم آمریکا کلینتون، اوباما، ترامپ یا بایدن نماد دموکراسی نیستند، دموکراسی با رفتار آنها تبیین و تفسیر نمی شود لذا در آمریکا نقد عملکرد زمامدار نه تنها به معنی تهدید و توهین به دموکراسی نیست که از قضا مقوم و مؤیّد دموکراسی است. نهاد دموکراسی سرمایه همه مردم آمریکاست و یک فرد هرچندبه فرض فردی ارزشمند باشد حق ندارد دموکراسی را فدای ادامه زمامداری خود نماید. لذا مردم هر جا بر سر دوراهی زمامدار یا دموکراسی قرارگیرند بی تردید دموکراسی را برخواهند گزید زیرا قاعده در آنجا این است کهزمامدار فدای نظام سیاسی شود نه نظام سیاسی فدای زمامدار.

8 – سیستم انتخاباتی Electoral Collegeیا مجمع گزینندگان از ویژگیهای منحصر به فرد انتخابات آمریکاست. در این رویکرد گاه سرنوشت آراء الکترال یک ایالت که مآلاً بر سرنوشت کل انتخابات این کشور نیز اثر خواهد گذاشت با تفاوت چند برگ رأی مشخص می شود و این حالت به فرد فردِ مردم آمریکا این پیام راهبردی را خواهد فرستاد که بطور واقعی و نه نمایشی رأی هر آمریکایی در تعیین نتیجه انتخابات و در عرصه ای فراختر بر روش مدیریت کشور مؤثر خواهد بود. این حس که نام آن شاید «اعتماد به نفس شهروندی» باشد سرمایه پایان ناپذیر دموکراسی در آمریکاست. 

9– آموزه دیگر انتخابات آمریکا عدم ورود و دخالت نیروهای مسلح در انتخابات است. تردیدی نیست که ارتش آمریکا قدرتمندترین نیروی مسلح جهان است و اُمرای این ارتش نفوذ بسیار بالایی در سیستم مدیریتی کشور دارند. در تأیید این دیدگاه می توان به اندیشه های میلز استناد جُست. سی رایت میلز اندیشمند نخبه گرای آمریکایی مدعی است ایالات متحده آمریکا توسط سه لایه از نخبگان سیاسی، اقتصادی و نظامی اداره می شود که نظامیان در آن جایگاه برجسته ای دارند. با این همه نیروهای مسلح آمریکا به جای آنکه خود را سرباز ترامپ یا بایدن و حافظ منافع زمامدار بدانند خود را سرباز دموکراسی، حافظ منافع و مدافع مرزها و مردم آمریکا می بینند و با این منطق خود را تابع تصمیم اراده ملی می نمایند زیرا باور دارند تصمیمات در سازوکار دموکراسی با کمترین خطای ممکن صورت می پذیرد و ارتش نیزخود بخشی از این دموکراسی است.

10–دیگر آموزه انتخابات آمریکا استقلال و حرفه ای بودن آن است. به این مفهوم که این انتخابات در محیطی کاملاً سیاسی و مستقل از عوامل دیگری مانند فرهنگ، ایدئولوژی، اقتصاد و.... با رویکردی حرفه ای برگزار می شود. حرفه ای بودن انتخابات در آمریکا نیز مرهون نظام حزبی دیرپا، پویا و فعال آن است. در چنین فضایی رؤسای جمهور منتخب عموماً افرادی هستند که در کوره سیاست آبدیده شده اند و اگر در غفلتی سیاسی که جزو ذات دموکراسی است فردی نامتجانس نیز به این منصب دست یافت اولاً در نخستین دور انتخابات که 4 سال بعد برگزار می شود با رأی همان مردمی که او را برگزیده اند کنار گذاشته می شودو در فرض ابقاء نیز بیش از 8 سال فرصت زمامداری نخواهد داشت. مخلص کلام آنکه پایه گذاران دموکراسی آمریکایی که اصطلاحاً آنها را پدران بنیانگذار یاFounding Fathersمی خوانند با طراحی هوشمندانه سازوکار انتخاباتی موجود فضا را برای جوانه زدن، ریشه دوانیدن، رشد و بالندگی و تناور شدن درخت استبداد چنان تنگ و نامطلوب کرده اند کهاز سال 1789 سال تأسیس کشور ایالات متحده آمریکا تا کنون 45 رئیس جمهور بر مسند رهبری این کشور تکیه زده اند بی آنکه نام یک تن از ایشان در لیست دیکتاتورهای تاریخ معاصر ثبت و ضبط شده باشد و این هنر دموکراسی است با این همه فضا برای نقد دموکراسی کماکان باز است.

 

■ مدرس دانشگاه و 

پژوهشگر علوم سیاسی