اعتیاد و زندگی هایی که تباه می شود


گزارش |

زهرا سعادتی- وابستگی به هرچیزی خطر آفرین است و وای بر آن روزی که مانند هر فرد معتاد فکر‌کنیم ما با دیگری فرق داریم و با یک بار، اتفاقی برایمان نمی افتد! ما تافته ی جدا بافته ای هستیم که نیاز به نصیحت و تجربه ی دیگری نداریم. متاسفانه در جامعه ما مصرف مواد مخدر از قبیل ماری جاوانا وال.اس.دی هرویین، کوکائین، حشیش و... روز به روز درحال افزایش است و تعداد بی شماری از جوانان و نوجوانان را در دام خود انداخته است. جوانانی که برای فرار از مشکلات یا تفریح به این سم مخرب روی می آورند. عوامل مختلفی وجود‌ دارد که احتمال مصرف مواد مخدر را در فرد تشدید میکند. در این رابطه میتوان به عواملی مثل ژنتیک، والدین معتاد، در دسترس بودن‌مواد مخدر، دوستان و آشنایان ناباب، فقر‌اقتصادی و نداشتن تسلط برخود در مواقع شکست و ..اشاره کرد. مواد مخدر میتواند کانون خانواده را سست و یا باعث فروپاشی آن‌شود. لذت گذرای آن باعث میشود از جهان فارغ شوی اما به مرور زمان باعث میشود در منجلابی فرو روی که هم خودت و هم اطرافیانت در آن غرق شده و اگر زود متوجه نشوی تو را میبلعد و تمام و کمال تورا به تسلط خود در می آورد! مواد مخدر چگونه بر زندگی‌ شخص سوار میشود و او را به مقصدی که خودش میخواهد میبرد؟

 

■ تجربه رهایی

رضا ف از سن ۱۷سالگی به ‌مصرف مواد مخدر پناه برده بود. ۴ ساله بود مادرش او را به پرورشگاه برد تا ازدواج کند. رضا میگوید هیچ پشت پناهی نداشتم و علت اصلی این که معتاد شدم فقر بود و خستگی از تلاش هایی که میکردم و مزد کارهایم را خانواده ام‌ از چنگم درمی آوردند. او ادامه میدهد: کم کم پایم به سمت رفیق های ناباب که‌خود آلوده بودند و‌میخواستند من هم مانند آنها شوم کشیده شد. همه جور مواد را امتحان کردم اما هیچکدام به قاطعیت میتوانم بگویم مرا آرام نکرد و نتوانست لذت روز اول را به من دهد. آن لذت اولین بار گویا چیزی بود که همه را گول میزند بعد از آن هیچ لذتی جز عذاب نصیبم نشد!۴۰سالم بود که ترک کردم. رضا که اینک 58 ساله است ادامه می دهد: یک تلنگر به من خورد که باعث شد خودم را تغییر دهم. این زندگی یک بار است و ارزش این را ندارد خود را آلوده به چیزی کنیم که همه چیز را از تو‌میگیرد و هیچ به تو اضافه نمیکند. من خودم ترک کردم و خودم خواستم در جلسه های  ترک اعتیاد شرکت کنم و خداوند را شاکرم که این وابستگی را قیچی کردم تا سالم زندگی کنم.

 

■  تفریح اعتیاد

امیر هجده ساله می گوید: در پارک با دوستانم نشسته بودیم. دوستم سیگاری به سمتم گرفت اما بوی سیگار را به خوبی تشخیص میدادم. این بو بوی عدس سوخته میداد. من هم  با کمال میل گرفتم. پک زدم اما بخاطر بوی تندش گلویم اذیت شد و ‌به سرفه افتادم. اما باز ادامه دادم کم کم سرفه از یادم رفت و فقط می خندیدم او اضافه میکند؛ این تجربه مال اولین روزهایم بود اما بعدا اتفاق دیگری برایم افتاد! احساس  میکردم وسایل خانه از سر جایش بلند میشود. دوستانم را شبیه حیوان میدیدم. تسلط بر هیچ چیز نداشتم. رفته رفته از حشیش و گراس به گل روی آوردم. این ماده  از نظر روانی ۱۰۰برابر حشیش و گراس عمل میکرد بعضی مواقع افراطی غذا میخوردم. بعضی مواقع هم خبری از آن نبود. روز به روز با مصرف زیاد گل وزنم پایین تر می آمد تا جایی که خودم را خیلی حقیر و کوچک دیدم! حتی  به خودکشی فکرمیکردم. بعد از مدتی به دلیل ضعفی که داشتم به پزشک مراجعه کردم. فهمیدم سرطان ریه دارم. دکتر گفت: به دلیل مصرف حشیش و گراس است. از آن روز دیگر لب به این ماده نزدم اما نوشدارو  بعداز مرگ ‌سهراب؟!  به کمپ رفتم و درحال حاضر تحت شیمی درمانی ام. فکرش را هم‌نمی کردم در این سن کم یک تفریح  باعث به وجو‌د آمدن چنین فاجعه ای در بدن من شود.

■ مرهم روح

مریم. د مادر ۷۰ساله ای که ۲۵سال آلوده به مواد مخدر بود در رابطه با علت معتاد شدن خود میگوید: همسرم تریاک‌ میکشید و از همان اول اصرار میکرد من برای پا درد و مریضی ام تریاک بکشم. راضی نبودم اما هرروز به زور متوسل میشد تا وقتی که به این مواد عادت کردم. میترسیدم، چون وقتی خمار میشد آنقدر کتکم میزد که هنوز هم از فکر کردن به آن روزها چهار ستون بدنم میلرزد!! کم کم موادمان را عوض کردیم. به دلیل اینکه تریاک گران‌بود و در آن زمان هرویین تازه به میان آمده بود و خیلی ارزان تر و برای دو نفرمان کفاف میداد. تمام طلاهایم را فروخت،کتکم میزد، تحقیرم میکرد. ۲۵سال شوهرم بود، سر جمع ۲۰ساعت‌خوشی ندیدم البته خودم هم مقصر بودم.  مریم ادامه می دهد: جانم برایتان بگویید که طلاق گرفتم اما پشتوانه ای نداشتم. برادرم به بهانه ی دکتر مرا به‌زندان فرستاد برای ترک! ۲۵روز در زندان شهربانی بودم  وقتی که این دوره تمام شد به خانه دخترهایم رفتم، اما با زبان تند وتیزشان باعث لغزشم شدند. مواد شده بود مرحم روحم. او ادامه می دهد: در حال حاضر ۷سال است در کمپ آفتاب زندگی می کنم و با کمک این خانواده جدیدم پاک شده ام و از خانم کابلی مسوول کمپ بانوان تشکر میکنم و زندگی الانم را مدیون ایشانم.

■  ازدواج اجباری

زینب ۴سال است که پاکی دارد. میگوید: از ۱۱ سالگی به زور‌شوهرم دادند. خیلی بچه بودم. شوهرم هم یک معتاد تمام عیار بود. خودش  معتادم کرد و بد من را طلاق داد! زینب با تاسف ادامه می دهد: آواره ی کوچه و خیابان‌ شدم. کارتون‌خواب شدم. برای پول موادم‌ گدایی کردم. وقتایی هم که نمیتوانستم گدایی کنم، ضایعات جمع میکردم و میفروختم. حتی حیفم می آمد پول موادم را به خوراکی و غذا بدهم. از سطل آشغال کثیفی ها را میخوردم. حاضر‌بودم گرسنگی بکشم اما مواد به من برسد. همه جور ‌مواد را استفاده کردم. وابستگی وحشتناکی داشتم. نمیخواستم ترک کنم. به زور مرا به کمپ می آوردند، اما باز به پله اول بر میگشتم. خاطره ی تلخی که از مواد مخدر دارم تعرضی است که چند مرد شیطان صفت به سرم آوردند و ای کاش قدر پاکی ام را میدانستم تا این بلا ها به سرم نیاید. بلاهایی که فقط مقصرش مواد بود و خودم و بخت سیاهم!

 

■  کارشناسان چه می گویند

عین العلی کیا، کارشناس مسئول پیشگیری و درمان اعتیاد، در مورد عوامل موثر بر مصرف مواد مخدر می گوید: موضوع اعتیاد یکی از معضلات کنونی جامعه بشر است که گریبان گیر بسیاری از گروه های سنی از جمله نوجوانان، جوانان و بزرگسالان شده است. متاسفانه در سال های اخیر، بنا به دلایلی افراد به سمت مصرف مواد مخدر اعم از صنعتی و سنتی وغیره گرایش پیدا کرده‌اند. یکی از این دلایل باورهای غلطی است که در جامعه وجود دارد و کسی که تحت فشار زندگیست و یا تحت فشار روانی قرار دارد، فکر می کند که مصرف مواد مخدر می تواند تسکین دهنده باشد و یا مشکلات روحی او را حل کند. وی ادامه میدهد: این مشکلات برمی‌گردد به فشارهای روانی که بر یک جوان یا نوجوان وارد شده است و یا آشفتگی در زندگی دارند که باعث تنش های عصبی میشود و مشکلات روحی به وجود می آورد. متاسفانه بر اساس همان باورهای غلط فکر می کنند که با مصرف مواد یا الکل می توانند خود را از این تنش ها و مشکلات روحی آزاد کنند در حالی که اینطور نیست و بعد از مدتی این مواد عوارض جسمی شدید و افسردگی های خطرناکی را برای آنها به وجود می آورد که گاها باعث اختلالات روانی میشود. کیا در ادامه افزود: در ماه های اخیر باورهای غلطی مبنی براین که با مصرف مواد مخدر از بیماری کرونا در امان خواهند بود، تعدادی به سمت مصرف مواد مخدر روی آوردند، ولی با گرایش این افراد به مواد مخدر نه‌تنها در درمان کرونا به آنها کمکی نکرد بلکه آنها به بیماری دیگری به نام اعتیاد دچار شدند.

 

■  تاثیرات مواد مخدر

عین العلی کیا می گوید: مواد مخدر به محض ورود در جریان خون اولین جایی را که آسیب می زند سیستم مرکزی مغز و اعصاب است. این مواد اوایل با تحریک بخشی از مغز سبب سرخوشی، لذت و آرامش در فرد می شود که متاسفانه همین حس خوب، فرد را وادار به تجربه مجدد می کند و میل به مصرف دوباره را در وی تشدید می‌کند، تا جایی که در فرد وابستگی ایجاد میکند و هر روز دوز مصرفی خود را بالا و بالاتر می‌برد که این امر باعث اوردوز کردن شخص میشود و حتی ترک مواد مخدر برای آنها بسیار دشوار است و دچار مشکل میشوند.

 

■  عواملی که از اعتیاد جلوگیری میکند

عین العلی کیا خاطر نشان کرد: داشتن مهارت گفتن نه، برای جلوگیری از اعتیاد در افراد بسیار موثر است. همچنین بحث اشتغال جوانان نیز موضوع مهمی در این زمینه است و حتی تامین شغل برای بهبود یافتگان از اعتیاد، عامل موثری می تواند باشد که دوباره به آن سمت گرایش پیدا نکنند بحث مواد مخدر به گونه ای نیست که فقط یک دستگاه یا دستگاه خاصی بخواهد، فعالیت کند، بلکه همه مردم و مسئولین باید دست به دست هم دهند، که خوشبختانه ما در استان گلستان با ارگانهای مختلف توانستیم تعداد زیادی را تحت پوشش قرار دهیم. وی در پایان اضافه کرد: وقتی همه دستگاه‌ها وظایف خود را به درستی انجام دهند شاهد کمتر شدن ورودی مواد مخدر به جامعه می شویم که باعث می‌شود مواد مخدر به سهولت به دست نوجوانان و جوانان نرسد و این امر باعث کاهش اعتیاد در جامعه خواهد شد. اینک ما باید بدانیم معتاد قبل از اينكه يك مجرم باشد يك بيمار است و اين رفتارهاي غلط اجتماعي و عملكرد نادرست ديگران است كه به جاي تلاش براي رفع درد، او را به  سوی خلاف سوق مي دهد! باورهاي اجتماعي فرقي نكرده و در زمينه آموزش اجتماعي و بخصوص خانواده ها تلاش چنداني صورت نگرفته است اما باید آگاه باشیم که فرد معتاد خودش قربانی مواد مخدر است. ما به جای نگاه بد و توهین سعی کنیم انسان دوستانه تر رفتار کنیم و این را بدانیم که شخص‌معتاد باید خودش بخواهد که ترک‌کند. روش ترک‌دادن با بستن و زندانی کردن جوابگو ‌نیست. زیرا شخص بعد از مدتی اگر امکان استفاده از مواد را داشته باشد به آن بازمیگردد. باید خودش بخواهد!