حال دلمان خوب شده است


گزارش |

زهرا پایین محلی   _   شاد بانو نام گروهی است که پروانه آژیر آن را بنیان گذاشته است. زنان  و مادرانی که عموما خانه دار بوده، با هم زیر یک سقف جمع می شوند و آواز می خوانند. در کنار خواندن کم کم دف نوازی کرده اند و اندک اندک به فکر بازیگری و نمایش و ... افتادند. انرژی مثبت و کمک به همدیگر را جدی گرفته اند و با دلهایشان با یکدیگر ارتباط برقرار کرده اند. گفتگوی ما با اعضای گروه را می خوانید.  

 

■ از بنیانگزار گروه می خواهم خود را معرفی کند و درباره انگیزه هایش صحبت کند ؟پروانه آژیر هستم و شانزده سال فعالیت اجتماعی دارم. در زمینه ی هنر بیشتر فعالیت داشتم و در تئاتر و موسیقی مدتی درنهاد مدنی جهان دیدگان که بودم گروه موسیقی ای را تشکیل دادم. علت آن هم این بود که موسیقی روی خانم ها تاثیر مثبت دارد و هم چنین یک زمانی خیلی دلم می خواست که در جامعه فعال باشم  و از اینکه  هیچ کاری نمی توانستم برای جامعه  بکنم خیلی ناراحت بودم. یک روز که به دلیل فشار بالا پیش پزشک رفته بودم،  دکتر علت را جویا شد. دکتر گفت چرا فشارت اینقدر بالاست، گفتم واقعیت این است که احساس بیهودگی و پوچی می کنم. از اینکه نمی توانم برای جانعه مفید باشم احساس بدی دارم. گفت دوس داری که چه کاری انجام بدهی؟ گفتم: دوس دارم که اینقدر سرمایه داشتم که می شد به همه نیازمندان کمک بکنم. گفت فکر می کنی فقط با سرمایه است که می توانی کمک کنی؟ گفتم که فکر نمی کنم از راه غیر از این بشود. گفت این لامپ بالای سر من را می بینی؟ این چه کار می کند؟ گفتم: نور می دهد. گفت: من دارم چه کار می کنم؟ گفتم: شما هم داری به مردم خدمت می کنی. جالب بود که گفت: شما نور باش. حتی با یک لبخند می توانی مردم را خوشحال کنی. این حرف دکتر با اینکه الان بیست سال گذشته هنوز در ذهنم هست. فهمیدم من حتی اگر بتوانم مثبت باشم، می توانم به جامعه خودم کمک بکنم. این بود که سعی کردم نیکی کنم، نگرشم را نسبت به آدمها عوض کنم، با آدمها طوری رفتار کنم که تاثیر مثبت خودم را بر رویشان بگذارم نه اینکه ازآنها انتظار داشته باشم. یاد گرفتم خوب باشم بدون اینکه انتظار جبران داشته باشم. من در زندگی دنبال این اهداف بودم من هیچ کاره ام و خداوند این راه را جلوی پای من باز می کند.

 

■ چگونه به این گروه رسیدید؟از جهان دیدگان، گروه را تشکیل دادم. شصت نفر بودند و جهان دیدگان موسسه آموزش سالمندی پویا بود. در آنجا من فعالیت های اجتماعی داشتم. در روزهای یکشنبه و سه شنبه که برنامه های عمومی داشتیم، مجری بودم و جشنی می گرفتیم. خانم ها را به نوعی سرگرم می کردیم. حدود 120 نفر سالمند و میان سال عضو بودند و بیشترین کارم از آنجا شروع شد. آنجا بود که فهمیدم از طریق ارتباط قلبی می توانیم برای هم دوستان خوبی باشیم. همیشه میگویم که اینها فرشته هستند که خداوند سر راه من قرار داده است. 

 

■ شادبانو چگونه تشکیل شد؟از جهان دیدگان به دلایلی بیرون آمدم. آنجا بود که دنبال مجوز کارم بودم و اولین مجوز گروه کر استان را گرفتم و این گروهی که با من بودند از جهان دیدگان همراه من آمدند. همان ۶۰ نفر که رفته رفته زیاد تر شدند. به دلیل ایجاد نشاط اجتماعی که هدف ما بود، کلاس های مختلفی در کانون فرهنگ پرسش و کلاس های خودمان که در خانه ی جوانان استان بود، رفتم.  الان  هم درحال مجوز گرفتن از اداره ی ورزش و جوانان  هستیم که انشالا نهایی بشود. 

 

■ گروه شاد بانو چه کاری انجام میدهد؟ هدف گروه شاد بانو  ایجاد نشاط اجتماعی است.  به دلیل اینکه مادران و کسانی که هم سن و سال بنده بودند خیلی از نظر روانی آسیب دیده بودند و من خودم وقتی پای صحبت آنها  مینشستم متوجه شدم و اسم خودمان را گذاشتیم زنان‌سوخته. بانوان سوخته ای که شاید خیلی استعداد داشتند، البته میدانید در نسل ما مرد سالاری بیشتر بود و زنان از خواسته های خودشان و چیزهایی که میخواستند، گذشتند ویا به اجبار یا به خاطر خانواده به آن تن دادند و گذشتند و در این دوره که سن آنها بیشتر شده به نوعی افسردگی و حسرت و به نوعی دچار مشکلات جسمانی شده اند. وقتی ما در گروه موسیقی سنتی، می گذاشتیم، دست جمعی میخواندیم. کار خود را با موسیقی شروع کردیم و بنده میدیدم که برخی دارند در میانه ی موسیقی گریه میکنند. به‌ نوعی تخلیه ی روانی برای آرامش بود. یادم هست یکی از خانوم ها همیشه با آهنگی یک هفته گریه میکرد و بعد از آن خودش به من گفت وقتی این آهنگ را گذاشتید من یاد خاطرات اول زندگیم افتاد. آن خانم گفت: من این آهنگ را  دوست داشتم بخوانم و شوهرم اصلا دوست نداشت. وقتی یک بار شنید من دارم این آهنگ را میخوانم، رادیو را  بلند کرد  و زد به زمین و از آن به بعد یک ناراحتی و عقده ای  بزرگ در دلم جایگزین شد.  این آهنگ را برای اولین بار بعد سالها  وقتی در اینجا شنیدم احساس کردم دارم تخلیه میشوم. بعد از مدت ها شد لالایی شبم و آنجا متوجه شدیم موسیقی درمانی واقعا وجود دارد . نکته دیگر آنکه  در گروه متوجه شدیم خانوم های بسیار توانمندی وجود دارند به همین خاطر ما آنها را تشویق به نوشتن داستان زندگی‌خودشان کردیم و اکنون 6یا ۷ نفر آنها در حال  بازی در سریال هستند و به  نوعی خودشان را پیدا کرده اند.

 

■ از فعالیتهای گروه بگویید؟تقریبا دوسال ونیم است که  کلاس برگزار کرده ایم. آموزش موسیقی سنتی و مهارت های زندگی.  به جایی رسیده ایم که در برنامه های مختلف ما را دعوت میکنند و اجرا داریم. مثلا سال گذشته ۱۰روز در مناطق سیل زده اجرا داشتیم. آهنگ های اشک من هویدا شد، گل آمد بهار آمد، ای ایران، میگذرد و ...آهنگ های محلی رعنا. ما حدودا  نزدیک به سی اجرا داشته ایم.

 

■ مشکل خاصی هم دارید؟مشکلات اصلی ما نداشتن مکان است. فعلا در ارشاد هستیم.  مکانی نداریم.  اما با ما همکاری بسیار شده است. ما نمیخواهیم خانه به دوش باشیم، مکان ثابت میخواهیم، ارشاد مکان در اختیار ما میگذارد، اما میخواهند اجاره بگیرند. ما خیریه ایم و واقعا برای درآمد کار نمی کنیم که بخواهیم هزینه هم پرداخت کنیم.

 

دف نوازی هم داریم   

■ از خانم آژیر می پرسم جز خواننده، شما نوازنده هم دارید؟ می گوید: بله دف نواز هم داریم. کار ما فقط صدا نیست. دف هم کار میکنند. بچه های گروه دف، هشت نفر هستند. خانم گلیان هم هست. خانم مردانی هم دف یاد گرفت. تصمیم داشتیم که یک گروه کامل سازنده و نوازنده بانوان را داشته باشیم. گروه تئاتر هم داریم. خانم آژیر ادامه می دهد: شاید باورتان نشود چقدر زیبا اجرا کرده اند. از سن بالا گرفته تا میانسال بانوان ما خیلی توانمندند و من افتخار میکنم که در کنارشان  هستم. مرتبه استادی و شاگردی نیست ما همه کنار همیم و رسالتمان همان ایجاد نشاط است. من برای بچه های گروه از جان مایه میگذارم و عاشقانه دوستشان دارم. به آنها عشق میدهم و از آنها عشق می گیرم. آژیر ادامه می دهد: حس و حال خوبی داریم که بارها و بارها در جشن ها همیشه تشویق و تایید شدیم. تعجب همه این است که ما چطوری آهنگ های قدیمی را میخوانیم.  او ادامه می دهد: ما دنبال شهرت یا کسب مقام و اینها نیستیم. خداوند آرامش را به همه ما داده و همه ما دنبال منفعتی هستیم که آرامش به دست بیاوریم در حالی که خداوند در این کار، ارامش  را دو دستی در دامن من انداخته است.

■ حال دلم خوب شده است  

در ادامه با چند تن از اعضای گروه به گفتگو نشستیم.  معصومه رسولی یکی از این زنان فعال است و می گوید: از زمانی که شادبانو فعال شده است، ما آنجا میخوانیم و فعال هستیم. زمانی که من کلاس میروم خوشحالم و این شادی را  به خانواده ام انتقال میدهم. تاثیر این گروه در من این است که حالم خوب است و شاد هستیم و روز به روز حالم بهتر میشود. از خانم آژیر هم تشکر می کنم اگر ایشان نبودند، گروه کری هم وجود نداشت. وی در مورد اینکه چه تفاوتی با گذشته کرده اید، می گوید: از وقتی  به این گروه آمده ام فکر میکنم آگاه تر شده ام  و دیگران و همسرم و فرزندان حس میکنند برخوردم واقعا با همه خوب شده و همچنین حال دلم‌خوب شده است. خواهر معصومه خانم نیز در این گروه فعال است. شیرین رسولی می گوید: خیلی خوشحالم که با این گروه  آشنا شده ام. اولین باری که از من تست گرفتند وقتی خواندم حس پرواز  داشتم، حس فوق العاده ای  بود. من حدود چند سال است که کلاس های مدیتیشن میروم  و حالا در تالار به آنها تمرین مدیتیشن میدهم. کمک مربی هستم. این حس عالی است. حسی که  من در لحظه زندگی کنم.  حس کردم اینجا همان جایی است که میتوانم خودم را کامل کنم اینجا پیری برای ما معنا ندارد. شیرین رسولی  ادامه می دهد: تا بحال ۳۳ اجرا داشته ایم و جزو گروه اصلی هستیم. 

 

■ با موسیقی حال بسیار خوبی دارم

مهشید گلیان یکی دیگر از اعضای گروه است و می گوید: خوشحالم که در خدمت  گروه هستیم و مشغول خدمت رسانی به بانوان عزیز. من از بدو تولد این گروه  با آنها هستم.  ما خانم ها مشتاق شادی هستیم و در این گروه همدل هستیم و در شادبانو ایده هایی که از سال های قبل در ذهنم بود مثل مثبت اندیشی، شادی و... محقق شد، تصمیم گرفتیم کمک کنیم ‌تا هرجایی که ‌میتوانیم تاثیر مثبت داشته باشیم. من قبلا بدخوابی داشتم، اما ریشه آن پیدا نمیشد. اما از وقتی با شادبانو هستم، با موسیقی حال بسیار خوبی دارم چون کار ما دلی است، مادرانی که۸۰ ساله اند با عصا پیش ما می آیند و میخوانند. ما زمانی که خانه جوانان می رفتیم  بعضیها که می دیدند کلاسها چقدر شلوغ است و خانمها با عصا می آیند می گفتند اینجا خانه جوانان است یا سالمندان اما بعد مدتی همین خانمهای سالمند با روحیه و شاداب به زندگی بر می گشتند. دخترهای خیلی خوبی داریم که در گروه دف، حامی ما هستند مسوولین زیادی هم داریم در ارشاد که همراهی می کنند. 

 

■ مادران گروه خیلی حالشان خوب شده است

فاطمه مردانی یکی دیگر از اعضای گروه نیز می گوید: من هم از اول با گروه شاد بانو بوده ام. پیش از آن در گروههای دیگر هم بودم ولی همدلی که گروه شاد بانو ایجاد کرده خیلی عالی است. یعنی اولین گروه مادران و مادربزرگان در سطح کشور. وقتی میرفتیم گنبد، گمیشان، مناطق سیل زده، یازده شب برمیگشتیم. برای شاد کردن سیل زده ها اصلا بحث پول نبود از ساعت چهار حرکت می کردیم، یازده برمیگشتیم. مادران گروه خیلی حالشان خوب شده است.  همه به این نتیجه رسیدیم که این کلاس برای ما، جدای از دور همی، یک درمان بود. موسیقی واقعا برای همه ما خیلی عالی بود. در خانه خیلی شادیم یعنی اگر بخواهیم یک ذره ناراحت باشیم، آهنگ هایی که یاد گرفتیم، زمزمه میکنیم. مثل امروز آهنگ افتخاری که گوش میکردیم، چند بار گوش کردم! گفتم چقدر قشنگ، چقدر به دل میشینه. آهنگ هوای گریه دارم خیلی قشنگ است. تمرین میکنیم که انشالا اجرا کنیم. حالا کرونا باعث شده دورهمی ما محدود شود، ولی فعلا در کلاس های مجازی خانوم آژیر شرکت کردیم. خیلی عالی بود. بچه ها مثل خانواده شده اند. از همه شهرهای استان می آمدند و پرس و جو می کردند و پاسخ میدادیم بله ما خانوم هایی هستیم که میخوانیم و دف می زنیم. او ادامه می دهد: خودمان خودمان را ارتقا میدهیم که  نوازنده هم داشته باشیم. آهنگ خالی بی کلام را اکتفا نکنیم. من مطمئنم گروه شاد بانو گروه بزرگی می شود. می پرسم  الان چند خواننده دارید. مردانی می گوید: بیست و چهار یا  بیست و پنج نفر هستیم و احتمالا بعد از کرونا تا صد نفر هم اضافه شوند.طوری زندگی کن که اطرافیانت از رفتارت آرامش بگیرندشیرین جبلی از اعضای گروه می گوید: گروه شادبانو هدفش فقط خواندن نیست یا اینکه فقط برنامه اجرا کند. بیشتر هدف ایجاد نشاط اجتماعی است. ایجاد زندگی شاد، تبدیل زندگی از روزمرگی به زندگی شاد، به زندگی با معنا، اینکه کسی را که  میبینیم با یک لبخند خوشحالش کنیم. طوری زندگی کنیم که اطرافیان از رفتارمان آرامش بگیرند. طوری زندگی کنیم که باعث آسودگی بشویم. شادبانوها باهم همبستگی دارند. در زندگیهایشان تاثیرگذارند، چون یک زن شصت ساله یا پنجاه ساله وقتی میخواند یا اجرا میکند، بازیافت فرسودگی های او به چیزهای نو است. همین لبخندی که شما میزنید برای ما دنیای استشادی مردم، شادی سیل زده ها و بچه ها برای ما کافی است.

 

■ زندگی دوباره 

خانم پیلتن هم می گوید: بعد از سی سال از فوت همسرم، زندگی را از زمانی آغاز کردم که با شاد بانوآشنا شدم.. واقعا همه غم ها را فراموش کردم. در اینجا من خواننده شدم، بازیگر شدم و حس زندگی کردن دارم و بابت اینها بسیار شادمان هستم. انرژی مثبت گروه شاد بانو؛ حسی است که هر مخاطب را به خود جذب می کند. آرامش، صداقت، یکرنگی و همراهی این بانوان دانا و فهمیده نشانگر آن است که زنان جامعه ی ما نیازمند همراهی وتوجه بیشتری هستند؛ مادران جامعه ای که شاد و پویا هستند می توانند جامعه ای شاد و سر بلند بسازند و آینده را معماری نمایند به این خاطر باید به توانمندسازی زنان  توجه بیشتری داشته باشیم.