کرونا و زندگی


یادداشت |

 

زهرا سعادتی_روز به روز شاهد دامنگیر‌ شدن آشنایان و دوستان خود توسط کرونا ویروس هستیم. مرگ را می بینیم که در کمین نه تنها کشور بلکه تمام دنیا نشسته است. ویروسی که به اندازه هر دم و باز دم با همان سرعت در حال گسترش یافتن است. آنقدر خبر های ناگوار شنیده ایم که این هم برایمان عادی شده است. خبرها برای کسانی که رعایت نمی کنند گویا فقط خبر از یک کهکشان دیگر است. انگار نه انگار که در همان شهر و کشور اتفاق افتاده است. فکر می کنند دیوار ضد ویروس به دور خود کشیده اند و مرگ و مریضی مال دیگران است نه خودشان!

از تفریح نمی گذرند و بر دهان خود ماسکی زده اند و با آن ماسک تمام شهر را دور می زنند. فکر‌می کنند با ماسک، رعایت نکردن فاصله اجتماعی عیبی ندارد! هنگامی که تمام مشاغل به ظاهر ‌بسته و شهر در قرنطینه است هوس پیاده روی و ورزش به سرشان می زند، لباس به تن می کنند و به پارک جنگلی النگدره برای راهپیمایی میروند...زن، مرد‌، پیر، جوان و بچه همه برای ورزش، تفریح و... در هر ساعتی از روز به این منطقه می آیند. غلغله ای عظیم در این مکان وجود دارد! آیا بهتر نیست ورود عابر پیاده در این مکان ممنوع شود؟

تمام پرستاران سخت در حال مبارزه اند. مردم به سختی در خانه می مانند. آیا با ماسک زدن تا به امروز توانستیم جلوگیری کنیم؟ بهتر نیست تصمیم جدی تری گرفته شود؟ اگر کسب کارها بسته است چرا کرکره ی مغازه ها پایین است؟ اما از زیر کرکره مشتری را به مغازه راه میدهند؟اگر ساندویچی ها فقط بیرون بر هستند، چرا صندلی آنها پر از آدم است؟ اگر ساعت ۹ تردد ممنوع است، چرا خیابان هایی که دوربین ندارد پر از ماشین است! کاش تکلیف را یک سره کنید. یا قرنطینه یا آزاد!

اینجا نمیتوان گفت مقصر ۱۰۰ مسئولین هستند. ما مردم هم مقصر هستیم که فکر می کنیم زرنگی به خرج‌ داده ایم و نمی دانیم با رعایت نکردن و‌شوخی گرفتن نوبت به ما هم می رسد!