بهترین داستان مثنوی کدام است؟


یاددداشت اول |

■  با مسوولیت سردبیر

 

 

آیا تا به حال به این فکر کرده اید که بهترین داستان مثنوی کدام است؟

مولانا در مثنوی معنوی سرگذشت اجتماعی و تاریخی و اندیشه و روش زندگی  مردم عصر خویش را  به بهترین وجهی به تصویر کشیده شده است.از دفتر اول تا  دفتر ششم مثنوی یعنی از داستان پادشاه و کنیزک  تا  داستان طوطی و بازرگان و ...... چندین حکایت زیبا و پند آموز می خوانیم   اما  جمع زیادی از مثنوی خوانان و مثنوی دانان ، داستان طوطی و بازرگان را بهترین داستان حضرت مولانا در مثنوی می دانند. داستانی خواندنی و شنیدنی که در آن طوطی نماد روح و قفس نماد جسم است. حضرت  مولانا  در این داستان به زیبایی و شیوایی  یکی از مهم‌ترین آموزه‌های عرفانی را بیان می کند و می گوید تا  وقتی در قید و بند تعلقات دنیایی و جسمانی باشی، اسیری و آزادی و رهایی نخواهی یافت.

اندیشه‌های مولانا انسان ساز است او به تمامی و کمال یک عارف و اما در درجه ی نخست همان طور که از افکار و اندیشه هایش در می یابیم، یک انسان اخلاق مدار است. برخی  داستان موسی و شبان  را به دلیل نگاه انسان مدارانه و والای او می ستایند و این حکایت دلنشین را بهترین داستان مثنوی می دانند.مولانا در این داستان شیرین به ما می آموزد که هیچ کس را نباید  پست‌تر و حقیرتر از خود بدانیم. چه بسا  ممکن است که او در مرتبه عالی‌تر از ما قرار داشته باشد. مثنوی  اثری تعليمی و پند آموز و عرفانی است.  حضرت مولانا در مثنوی   در قالب داستانها، حكايتها و تمثيلها پند و اندرز می دهد و به صورتی دلنشین مسایل اخلاقی را به ما  گوشزد می کند. 

از آنجا که  داستانها، حكايتها و تمثيلهای مثنوی متنوع و بسیارند در این نوشتار تنها به چند نمونه ی معروف اکتفا کردیم امیدواریم بهانه و انگیزه ای باشد برای خواندن این حکایات ارزشمند که معانی بسیار دارند چنان که خود مولوی می‌گوید:

ای برادر قصه چون پیمانه‌ای است

معنی اندر وی، مثال دانه‌ای است

در جهان امروز که سختی و مهجوری و بی پناهی کام انسان را بیش از هر زمان دیگری تلخ کرده است، بیش از پیش به مولانا که آفتابی در میان سایه هاست و به آموزه های ارزشمندش نیازمندیم.