بلشویک ها به پیش


یادداشت |

 

■  دکتر حسین میقانی                                            

به جرات میتوان ادعا کرد که انقلاب اسلامی ایران در کنار دو انقلاب دیگر یعنی انقلاب کبیر فرانسه ( 1789 - 1799 ) و انقلاب اکتبر روسیه ( 1917 - 1923 ) یکی از سه انقلاب عظیم در قرون اخیر بوده است. انقلاب اسلامی از جهاتی شبیه انقلاب اکتبر بوده که رهبر آن انقلاب ( ولادیمیر ایلیچ لنین ) با قطار از تبعید به وطن مراجعه نموده و مورد استقبال بی نظیر قرار گرفت و امام خمینی کبیر هم با هواپیما از تبعید به وطن اسلامی برگشت و مردم ایران یکی از با شکوهترین استقبالهای تاریخ را رقم زدند و از فرودگاه تا بهشت زهرا با دسته های گل از رهبرشان استقبال کردند. در ابتدای انقلاب که تمامی گروههای شرکت کننده در انقلاب برای یک هدف گرد هم آمده و آن هدف سرنگونی رزیم سفاک پهلوی بود که بعد از پیروزی انقلاب صف بندیها بین گروههای انقلابی ایجاد شده و حتی کار به جایی رسید که بعضی از این گروهها در برابر حکومت تازه تشکیل شده اعلام جنگ مسلحانه نمودند که باز خوانی این ماجراها مورد نظر نگارنده نبوده بلکه قرار است که ماجرا از دیدگاهی دیگر مورد بررسی و توضیح و تفسیر قرار گیرد و آن همانا مورد سوال و جوابگویی قرار دادن یکی از تفکرات حاصل از انقلاب و نهایتا در صورت امکان به ارائه راهکار پرداخته شود. در ابتدا باید توضیحی در مورد دو نحله فکری در انقلاب اکتبر داده شود تا خوانندگان هم با این ظرز تفکرات در یک قرن قبل آشنا شده و سپس به نحله فکری اصلاح طلبان و تشابه فکری آنها با بلشویکها نظری افکنده شود.

 

بلشويسم

نظريه و عمل سياسي حزب بلشويك كه تحت رهبري لنين در جريان انقلاب اكتبر 1917 به قدرت رسيد، بلشويك به معني اکثریت جناح كمونيستي راديكال بود كه درون حزب كارگر سوسيال دموكرات روسيه، در جريان كنگره 1903 حزب و به دنبال انشعاب از حزب منشويك هاي (به معناي اقليت) ميانه روتر به وجود آمد. پس از يك دوره همكاري گسيخته و جدايي از منشويك ها، حزب بلشويك رسماً در 1912 تأسيس شد.لنين به عدم حمايت از دولت موقت با عبور انقلاب از مرحله دموكراتيك به مرحله سوسياليستي و لزوم به دست گرفتن قدرت دولت از سوي شوراها به رهبري اكثريت بلشويكي اعتقاد داشت.طرفداران بلشويسم، بلشويسم را يك موضع متعهدانه انقلابي همساز با بخش هاي پيشرفته طبقه كارگر و منتقدان آن را يك گرايش ديكتاتوري تعريف كرده‌ اند. سازمان قوي، تعهد به انقلاب جهاني و عمل سياسي هدايت شده و به گفته لنين سنتراليسم (مركز گرايي) دمكراتيك از ويژگي هاي اصلي آن است.

بلشويسم داراي سه جنبه متمايز است:

1. يك شبه دين دنيايي كه به جاي خداي فوق مادي نظام سياسي و اجتماعي، جامعه بي طبقه را مي نشاند.

2. واقعيت روسي بولشويسم، قاعده و رفتار آن، خط مشي هاي نوعي و روش هاي بنيادي رژيم شوروي؛ كه موفقيت هايش را نه تنها به عوامل مادي همچون نيرومندي امپراطوري تحت كنترل خود، بلكه به بهره گيري از بحران هاي اجتماعي و رواني منطقي موجود در جامعه غرب قرن بيستم نيز مديون است.

3. مختصات بولشويسم از نظر خود بولشويك ها، هواداري از ماركسيسم ارتودوكس در مقابل تجديد نظر طلبي و سازمان متمركز حزبي با سلسله مراتب منظم و هسته اي از انقلابي هاي حرفه اي به عنوان عنصر رهبري كننده، در مقابل احزاب وسيع با سازمان نا متشكل و تاكتيك هاي انقلابي در مقابل رفورميزم احزاب ديگر است.

 

منشويك ها

جناح معتدل تر درون حزب كارگر سوسيال دمكراتيك روسيه به رهبري مارتوف، ران و اكسلرود كه از اصلاح تدريجي منشويك كه بيانگر اقليت بود طي كنگره دوم در سال 1903 و به دنبال  انشعاب از بلشويك هاي راديكال‌ تر و انقلابي لنين ظهور كرد و بعد ها در چهره افرادی چون پلخانف نمایان گشت.

مشاجره بر محورهاي سازمان حزبي دور مي زد. تضاد ميان منشويك ها و بلشويك ها به سه مسئله باز مي گشت:

1. مفهوم حزب: منشويك ها معتقد به باز بودن حزب به روي اعضاي فعال و هواداران ساده بودند اما بلشويك ها مي گفتند حزب بايد ستيزه جو و با انضباطي سخت باشد كه انقلابيون حرفه اي به بيدار كردن مردم و رهبري آن ها بپردازند.

2. مفهوم انقلاب: منشويك ها معتقد بودند بايد به حركت خود به خودي توده ها اعتماد كرد كه به تدريج خود جزب انديشه انقلاب پرولتري مي شوند. ولي بلشويك ها معتقد بودند جريان آگاهي انقلابي بايد از خارج به كمك حزبي روشن بينتر تشريع شود.

3. تاكتيك در قبال جنگ: منشويك ها طرفدار استقرار حكومتي ائتلافي و پيگيري جنگ ميهني عليه آلمان اشغالگر بودند، اما لنين سرسختانه با سياست آشتي جوياني منشويك ها مخالفت مي كرد.

حال بلشویکها و منشویکها را به حال خود رها کرده و به بلشویکهای وطنی بپردازیم. آنچه که در مقام مقایسه میتوان گفت و این مقایسه افکار، با توجه به موضع گیریهای افراد و جریانات و گروهها و بعد از  چهل سال که از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد و گروهها و جناحها دچار تغییرات فکری شده اند و تا حدودی مواضع اکثر آنها روشن و شفاف شده است، باید اصلاح طلبان را در مقام مقایسه همان بلشویکها محسوب کرد. به عنوان یک سرباز ساده در میدان سیاست بلشویکهای وطنی باید و باید همان راه بلشویکهای انقلاب اکتبر را رفته و از تاریخ درسها بگیرند. با توجه به اینکه هوای سیاستهای موجود کماکان غبار آلود بوده و تا حدودی مشخص است که اگر قرار باشد انتخاباتی برگزار گردد کماکان نظارت استصوابی برقرار است، اگر بلشویکهای وطنی به فکر تغییرات بنیادی در شیوه و عمل شورای نگهبان در انتخابات بعدی هستند واقعا باید گفت که درک درستی از حوزه سیاست ندارند پس فرض را باید بر این گرفت که در کمامان بر همان پاشنه خواهد چرخید و به نظر بنده باید راه و روش زیر را در چند بند در پیش گرفت.

1 - ایجاد مرکزیتی قوی و به عبارتی یک سانترالیسم دموکراتیک قوی با رهبری بلا منازع که همه رهبری ایشون را قبول داشته و برایش احترام قائل بوده و با کوچکترین حرکتی به دنبال عبور از ایشون نباشند.

2 - اصلاحات با داشتن افرادی چون عمالدین باغی، علوی تبار، حجاریان، قوچانی، شمس الواعظین، شکوری، آرمین، نبوی، نوری و ... باید یک گروه بالنده بوده چرا که این تعداد افراد با فکر و دارای ایده باید بتوانند در حول چند محور اصلی با هم به توافق رسیده و بتوانند جامعه را به طرف ایده آلهای اصلاحات به پیش ببرند.

3 – چنین به نظر میرسد که ما کماکان با تئوری های حزبی آنچنان آشنایی نداشته و برگزاری کنگره های حزبی و بحثهای درون حزبی را یاد نگرفته و نتوانسته ایم با بحثهای درون حزبی و انتقاد از خود راه آینده را شفاف و روشن نموده تا بدنه اصلاحات و پیروان اصلاحات راستین تکلیف خود را یافته و از بد بینی بیشتر نسبت به اصلاحات جلو گیری کنیم.

4 – اصلاحات و اصلاحات چیها نباید فقط و فقط در دوره کوتاه انتخاباتی وارد صحنه شده و به تبلیغ کاندیدای احیانا مورد تایید واقع شده خود و یا از سر ناچاری به یک کاندیدای که تا حدودی به مواضع آنها نزدیک است بپردازند، بلکه واجب و لازم و ضروری است که در طول سالها به بررسی مسائل جامعه پرداخته و برای معضلات پیش آمده راه حل ارائه داده و اگر احتمالا در موضعی تصمیم گیرنده قرار گرفتند تصمیمات جمعی و با مطالعه را مورد ازمایش و عمل قرار دهند.

5 -  بلشویکهای وطنی به پا خیزید و به پیش حرکت کنید و از حالت انفعال کنونی خارج شده و با تشکیل گروهی یکپارچه و قوی و نهایتا تشکیل جلسات بحث و بررسی و یافتن راه حل برای مشکلات کشور و بر اساس رعایت اصولی منافع ملی، خود و ما و همه را به طرف بیرون رفت از وضع فعلی هدایت نمایید.

■ عضوهیات علمی

دانشگاه جامع گلستان