مهندس آنه محمد نیازی در دوره اول شورا آشنا شده بودم.  و از 7 - 8 سال قبل نیز هر از چند گاهی به دفتر شرکت بانیار در بلوار امامزاده به دیدارش می رفتم. میخواستم با ایشان مصاحبه تصویری انجام بدهم. به عنوان چهره ماندگار،  چهره اقتصادی،  اولین شهردار،  کارآفرین،  معمار و طراح. چندین بار پیشنهاد دادم اما قبول نمی کردند. ولی خیلی چیزها گفتند از آغاز کارشان قبل از انقلاب تا به امروز.  ولی هیچ کدام از حرفهایش با دوربین ثبت و ضبط  نشد. در باورم نمی گنجد کوچ نا به هنگامش.  شاید همین دو هفته پیش بود. به من زنگ زد.  داشت موضوعی را مطرح می کرد. از موضوع سر در نیاوردم.  اصلا به من ارتباطی نداشت.  فهمیدم شماره را اشتباه گرفته است حرفش را قطع کردم و گفتم : مهندس نیازی؟!   قدیم تانیش.  من خلیل یزدانی.  شماره منو با شماره یزدانی دیگر اشتباه کرده بود. از این بابت خنده ای کرد.  سرحال و سرزنده به نظر می رسید. لحظاتی تلفنی خوش و بشی کردیم با هم.  مهندس نیازی از دوران جوانی رسیدن به پیشرفتها را با دستان خالی آغاز کرده بودند. اولین اقداماتش ( قبل از انقلاب ) پیمانکاری تولید تیرهای برق استان مازندران بود که به تنهایی در منافصه برنده شده بود.   مهندس نیازی سراسر وجودش اراده،  پشتکار،  اعتماد بنفس و هدف بود. چهره ماندگار ترکمن صحرا هرگز فراموش نخواهد شد .

روحش شاد،  جایی جنت بولسون.

■ عکاس و فعال رسانه