رویا پردازی های یک دیکتاتور


یادداشت |

 

■ ایرج رمضانی

 

 

بر رُخَت با دیدهِ باطن، نگاهی کرده ام

یاوه گو را بین که می گوید، گناهی کرده ام

می شود حالت دگرگون تا به رویت بنگرم

عین این حالت که در آیینه آهی کرده ام

 

کشور بزرگ و پرافتخار ایران در طول تاریخ همواره مورد آماج و حملات دشمنان با هدف متلاشی کردن این سرزمین بوده است. اما تاریخ نشان داده است کسانی که چشم به خاک این کشور دوخته اند هر بار با اراده سربازان میهن به خاک ذلت نشسته اند. اخیرا یکی از بازماندگان امپراطوری عثمانی هنگام مراسم رژه در یکی از  شهرهای آذربایجان که در زمان شاهان بی کفایت قاجار از ایران جدا شد، هنگام رجزخوانی و با تحریف تاریخ ، حرفهایی بر زبان رانده که بسیار بزرگتر از حد و اندازه او است. اگر به تاریخ رجوع نماییم و پیشینه کشور کنونی تحت حاکمیت را به وی یادآوری کنیم همین بس که ولایات کنونی کشورش مستعمره یونان بودند و هیچ گونه استقلالی نداشتند تا اینکه پادشاهی از ایران، نه تنها شهرهای مستعمره، که جزایر متعلق به مادر آنها یونان را هم بر امپراطوری پارس افزود و سالها بخشی از امپراطوری قدرتمند پارس بودند تا اینکه بعدها رومیان برا آنجا مسلط شدند و آرزوی داشتن یک کشور مستقل تا صدها سال بعد را بر دل آنان گذاشت.تاریخ عثمانی، الگوی خلیفه پوشالی کنونی که دیر زمانی حیات خلوت اروپا لقب داشت ، مملوء از دو رویی و خیانت هایی است که به مردم و تمامیت ارضی ایران کرده اند .  از هنگامی که مردم در روزگار قاجار به زیارت اماکن متبرکه در عراق می رفتند و " مخالفت و ستمکاری حکام و دست نشاندگان متعصب و خشک مغز امپراطوری عثمانی نسبت به زوار ایرانی " تا دورویی و نفاق و سیاست مآبی حکام بغداد و سلیمانیه " که از پاشاهای عثمانی بودند و مدام آتش نفاق و کینه را بین دو کشور دامن می زدند تا هم اکنون که دیکتاتوری جاه طلب از همان تبار به قدرت رسیده و با توهمات خود دو رویی و دوگانگی را به حد اعلی رسانده است می توان حماسه ها سرود.ادعاها و رویاپردازی های این سلطان کوچک عثمانی به حدی مضحک است که گویا در زندگانی خویش هیچ کتابی را ورق نزده و یا باور تاریخ برایش دشوار است.بر ماست که برای ساختن آینده، تاریخ را مطالعه کنیم و ضروری است گاهی قدرت و صلابتمان را به رخ همسایگان بکشیم، بلکه حد و اندازه خود را به خاطر آورندو بدانند نباید پا را ازگلیمشان فراتر نهند. لازم است تاریخ را برای متوهمانی که چنین گستاخ و بی محابا با گزافه گویی به تاریخ این سرزمین می تازند و نیز فرجام کسانی را که با تصور تجاوز به این سرزمین رویای کشور گشایی داشتند را برایشان یادآوری کنیم، تا مانند والیان ولایات عربی، این غلامان حلقه به گوش آمریکا و اسراییل که از شجاعت و شرافت و غیرت فقط رنگ سیم و زر می شناسند و خواستار جعل نام خلیج فارس چندهزارساله هستند ، قلمرو هزاران ساله ایران را به نام خود سند نزنند.حسن پیرنیا مورخ مشهور پارسی در تاریخ ایران باستان روایتی نقل کرده است که؛ کورش قبل از سقوط سارد ( شهری در ترکیه کنونی ) به یونانی ها تکلیف کرده بود که با او متحد شوند و آنها این تکلیف را رد کرده بودند.حالا آنها فرستادگانی نزد کورش فرستاده تقاضا کردند که قرارداد پادشاه لیدیه را با آنها تجدید کند. کورش جوابی به آنها نداد و این مثل را آورد:

" نی زنی به لب دریا نزدیک شد و پیش خود گفت: اگر نی بزنم بی شک این ماهیها خواهند رقصید. پس از آن نشست و چندان نی زد و دید اثری از  رقص آنها نیست. پس توری برداشت و بیفکند و وقتی که ماهیها در تور می جستند و می افتادند گفت: اکنون بیهوده می رقصید می بایست وقتی که من نی میزدم به رقص آمده باشید"آری،گوینده مهملات مداخله جویانه علیه ایران گویا نمی داند اگر  قرار بر کشورگشایی باشد بدون تردید این ایران است که باید مدعی باشد تا شعاع صدها کیلومتری را به کشور خود ضمیمه کند چرا که بیشتر این ممالک بر اساس قراردادهای ننگین و بی اساس در زمان شاهان ضعیف و بی مقدار شکل گرفته و با کوچکترین اراده ای اوضاع آنچنان که باید تغییر می کند  و دیری نخواهد پایید فرزندانی که جدا شده اند به قلمرو خود بازگشته و مادرشان ایران را به آغوش خواهند کشید. جا دارد امثال اردوغان و نیز کلیه همسایگان و حاکمانشان مصلحت اندیشی ایرانیان را به پای نجابت و خویشتن داری بدانند ،که در غیر این صورت زمانی به خود خواهند آمد که یا چون رومانوس امپراطور روم در چنگال آلب ارسلان گرفتار می شوند و یا مانند بایزید، یکی از قدرتمندترین سلاطین عثمانی مشهور به ایلدریم یا "صاعقه" خود را در قفسآهنین امیر تیمور گورکانی در اسارت می ببیند.

 

■ کارشناس مطبوعات