چای داغ یلدا




 

آمدیم از راه برای شبی طولانی آیا قبول می کنید ما را؟ ما همان مهمان های سال پیش هستیم. همان انار، همان هنداونه و آجیل. ما آمدیم که مهمان لحظاتتان شویم، مهمان شبی پر از خنده و پر از مهربانی  همان لبخند هایی که از رخسار دل نشینتان یک لحظه هم محو نمی شود. ننه سرما ما را برای پذیرایی ازشما آماده می کند که مهمان لب هایتان شویم. قاچ های هنداونه را در سینی زیبا می نشاند و شما ازشیرینی اش ذوق زده می شوید. و اناری را درون کاسه ای می نهاند ومی گوید همه یاقوت های سرخش را میل کنید که دانه بهشتی است. ننه سرما کنار سماور می نشیند وچای برایتان می ریزد. از برخورد چای داغ با دستان شما، گرما بر وجودتان می نشیند. برایتان فال حافظ می گیرد و با لهجه زیبای خود گوش جانتان را می نوازد.

 

■ زهرا سرگزی. یازدهم تجربی