خطبه فدکیه سرشار از شاخص های زیبایی شناسی
گفت وگو |
■ خطبه فدکیه در نگاه شما به عنوان یک استاد زبان و ادبیات عرب چگونه است؟ اگر طبق مکتب فرمالیسم به این اهمیت ندهیم که متن را چه کسی نوشته یا خطبه را چه کسی ایراد کرده است، باز هم با خوانش و تحلیل خطبه مشخص می شود حضرت فاطمه با اهمیت دادن به شکل، توانسته سخنان زیبا و اثرگذار با فرمی جذاب بر زبان جاری نماید و با استفاده هنرمندانه از انواع شگردهای ادبی، به ویژه آشنازدایی، مخاطب را وادار کرده برای درک سخن وی به تعمق و تفکر بپردازد. حضرت همچنین با استناد به آیات قرآن و استفاده از انواع روابط بینامتن، ضمن تقدس بخشیدن به کلام خویش، تلاش کرده به مخاطبان تفهیم کند آنچه که میگوید به طور دقیق منطبق بر کلام الهی است.
■ به نظر شما چرا این متن را برای بررسی فرمالیستی مناسب است؟ فرمالیست ها زیبایی یک متن را در فرم و ساختار زبان جستجو میکنند. بنابراین هر متنی شایسته نقد فرمالیستی نیست. بلکه به اثری میتوان از این دیدگاه نگریست که در اوج زیبایی باشد. از بین متون نثری، خطبه یا خطابه را میتوان دارای چنین ویژگیهایی دانست. چرا که خطبه برای اثرگذاری بر مخاطب بیان میشود و خطیب تلاش میکند آن را هرچه زیباتر و ادبیتر ارائه کند تا قدرت نفوذش در اقناع مخاطب بیشتر شود. و دراینمیان یکی از زیباترین ها را می توان خطبه معروف به فدکیه نامید. چون متنی سرشار از معیارها و شاخصهای زیباییشناسی و برخوردار از انواع فنون فصاحت و بلاغت است که در فرمی جذاب و اسلوبی زیبا و گوشنواز ایراد گردیده است. بیان شیوای حضرت در ارائه این خطبه مبین این حقیقت است که ایشان با بهرهگیری از تمام توانمندیهای زبان ادبی خویش، سخن را در نهایت زیبایی و مزین به انواع آرایشها و صنایع لفظی و معنوی ارائه نموده اند. حضرت زهرا (س) در این خطبه از انواع توازن واژگانی و شیوههای گوناگون تکرار و نیز انواع صنایع معنوی مثل استعاره و کنایه و... بهعنوان شگردهایی بهره میگیرد که هم ساختار موسیقایی کلام را افزون میگرداند، هم سخن را زیبا میسازد و هم با جلب توجه مخاطب، به هدف اصلی خود که اثرگذاری هرچه بیشتر بر مخاطب است، دست می یابد.
■ جایی از سخنانتان به آشنایی زدایی خطبه فدکیه به طور ویژه اشاره کردید. کمی بیشتر توضیح می دهید؟ آشناییزدایی مهمترین مفهوم فرمالیستی است. یعنی آنچه که آشنا، عادی و تکراری شده با هنرمندی به شیوهای متفاوت نسبت به گذشته و یا نگاهی نو و تازه ارائه شود. به گونهای که زمینه جلب توجه مخاطب را فراهم کند. باتوجه به اینکه باید آشنا زدایی را در حوزه بدیع جست، می توان گفت شماری از مهمترین شگردهای زبانی که از نظر فرمالیست ها منجر به آشنایی زدایی می شود عبارت است از: نظم و همنشینی واژگان، مجازهای بیان شاعرانه همچون استعاره و انواع مجاز، کنایه، تشبیه، کاربرد واژگان کهن و... که تمام اینها در خطبه فدکیه وجود دارد.
■ اگر می شود نمونه هایی از متن ذکر کنید ؟ از تعریف این که استعاره تشبیه و کنایه چیست میگذریم و همانطور که خواستید به نمونههایی از بعضی شگردها در خطبه فدکیه اشاره میکنیم.
استعاره : در بخشی از خطبه که به ظهور اسلام و رهایی مردم از کفر و الحاد اشاره می شود، آمدهاست: «و بامداد اسلام، از افق تاریک شرک به در آمد و چهره تابناک حق جلوهگر شده و زعیم دین لب به سخن گشود و آوای شیاطین خاموش و گروهک نفاق هلاک و همبستگی کفر و نفاق از هم متلاشی گشت.» حضرت زهرا در جمله «و بامداد اسلام از افق تاریک شرک به درآمد» از یک سو واژه لیل به معنی شب را جایگزین شرک و بتپرستی قرار داده و از سوی دیگر واژه صبح را جانشین اسلام نموده است و با این شیوه بیان زیبا و تصویرسازی ماهرانه که انجام داده، بر این نکته تاکید میکند: «همچنان که با دمیدن صبح، شب با تمام تاریکیهایش از میان میرود و روشنایی جایگزین آن میشود، با طلوع اسلام و آغاز بعثت پیامبر نیز، شب سیاه و ظلمانی جاهلیت محو شد و جای خویش را به نور اسلام و آیین روشنیبخش آن داد.»
در ادامه همان اسلام به چهره تشبیه شده که مخفی و ناپیدا است و کفر و الحاد نیز به پردهای مانند گشته که حق را پوشانده و از انظار مخفی نگه داشته است. در این عبارت واژه حق جانشین چهره یا هر چیز پوشیده قرارداده شده و با استفاده از عبارت «پرده برداشتند» به این امر اشاره میکند که با طلوع اسلام پرده جهل و ظلمت کنار رفته و حق آشکار شده است. در اینجا تشابه معنایی که میان ظهور اسلام و برداشتن نقاب از چهره وجود دارد باعث شده که حضرت زهرا از این پدیده جانشینی کمک بگیرد و معنای موردنظر خویش را بخوبی به تصویر بکشد. در ادامه هم آیین پوچ و بیارزش و درعینحال گمراهکننده جاهلی به شیطان یا به انسانی شیطان صفت تشبیه شده که با بعثت پیامبر و نزول قرآن لال گشت و توان سخن گفتن را از دست داد.ذدر این عبارت تشابه معنایی که میان انسان لال و آئین مطرود جاهلی وجود دارد آن است که همان گونه که فرد لال نمیتواند ایدههایش را بیان کند، با نزول قرآن هم گویندگان کفر قدرت سخنوری خود را از دست دادند. حضرت زهرا در این فراز از سخن با بهره بردن از استعاره بهعنوان یک ابزار زیبایی بیانی، هم ادبیت کلام خویش را بالا برده و هم با تصویرسازی زیبا که از خصوصیات نقد فرمالیستی است زمینه جلب توجه مخاطب را فراهم ساخته است.
کنایه: در فرازی از خطبه که حضرت زهرا به توصیف پیامبر و ذکر تلاشها و مجاهدتهای وی در راه گسترش دین اسلام و نیز بیان ناتوانی و زبونی مردم در عصر جاهلیت میفرماید: « بتها را میخشکانید، سرهای مشرکان را به زمین میانداخت. سرانجام سپاه گردآمده دشمن شکست خورد و عقب نشینی کرد. شما پیش از رسالت پیامبر در نزدیکی آتش سهمناک نابودی قرار داشتید. و در حقارت به مانند آبکی در دهان و لقمهای روی زبان که هضم و بلعیدن آن بسیار آسان است، پاره آتشی که شتابزدهای آن را برباید و زورمندان آن را در زیر پایشان لگدمال کنند بودید. از گندابی مینوشیدید، از گوشت مردار خشکیده تغذیه میکردید و در ذلت به سر میبردید.» حضرت برای توصیف شجاعت پیامبر و ترسیم نبرد وی با سران کفر از عبارت «ینکث الهامّه» استفاده می کند. «هام» به معنی سر هر چیزی و به معنای مهم و ارزشمند است. که در هر دو حالت، کنایه از اشراف و بزرگان قوم می باشد. در این ترکیب نیز حضرت زهرا با استفاده از محور جانشینی به جای استفاده از کلمه بزرگان از واژه «هام» استفاده می کند و بر این نکته تاکید دارد که بزرگان هر قوم به منزله سر برای قوم خود هستند. سر مهمترین قسمت بدن است و با از بین بردنش بدن نیز از بین می رود. شکی نیست بهترین راه از بین بردن یک گروه از میان بردن سران آن گروه است. از طرف دیگر کنایه از قدرت طرف پیروز، یعنی پیامبر است که از همان ابتدا به سراغ بزرگان و اشراف می رود و با آنان به نبرد می ایستد نه با افراد ضعیف و ناتوان. در ادامه همین جمله نیز حضرت از کنایات و عباراتی لطیف و تحسین برانگیز بهره برده اند. مثل استفاده از عبارت شعله کوچک آتش به جای کفر که بسیار هنرمندانه و پر معناست.
تسجیع: در لغت به معنای همصدایی و شباهت صداست.
درواقع سجع در نثر مثل قافیه در شعر است. در بخشی از خطبه فدکیه، حضرت زهرا به معرفی شخصیت بزرگ پیامبر اسلام میپردازد و در کلامی سرشار از موسیقی لفظی میفرماید: «اِصطفاهُ قبلَ اَنِ ابْتَعَثَهُ اِذِ الخلائقُ بالغیبِ مکنونةٌ و بِسَترِ الْاَهاویلِ مَصونَةٌ و بِنَهایتةِ العَدَمِ مَقرونَةٌ» یعنی: «او را بیش از بعثتش برگزید. هنگامی که هنوز همه موجودات در پرده غیب مستور و حوادث هولناک در حجاب و در کتم عدم مخفی بودند.» حضرت با استفاده از کلمات مکنونه و مصونه و مقرونه سخن خویش را به سجع متوازی مزین نموده است. این هماهنگی و آرایش زیبای کلام تأکیدی بر این نکته است که پیامبر بزرگ و بزرگوار اسلام، نهتنها قبل از بعثت، بلکه پیش از آن از طرف خداوند برگزیده شده بودند.
تکرار: یکی از محسنات لفظی است که به جنبه موسیقایی سخن جلوهای خاص میبخشد. در واقع تکرار تأکید می آورد و این همان هدف صاحب سخن است. یکی از انواع تکرار که در این خطبه مشاهده می شود، تکرار در ساختار نحوی جملات است. برای نمونه در بخش نخست خطبه که با ستایش الهی آغاز میشود و با درود بر پیامبر بزرگوار به پایان میرسد از حدود چهل و پنج فعل استفاده شده که از این تعداد چهل و سه فعل به شکل ماضی به کار رفته است. زیرا در این بخش از آفرینش و بعثت پیامبر و توصیف وضعیت مردمان به هنگام بعثت و تلاشهای طاقتفرسای آن حضرت برای رهایی ساکنان دوره جاهلی سخن گفته می شود که همه این موارد در گذشته اتفاق افتاده. بنابر این این نوع تکرار در ساختار نحوی جملات باعث نظم و موسیقایی شدن سخن و تاکید بر وقوع همه اینها در زمان گذشته است.
اما تاکید فرمالیست ها بر توازن آوایی بیش از دیگر صنایع ادبی ست. زیرا این تکرار ها زبان ادبی متن را برجسته کرده و به زبان شعر نزدیک می کند. این مورد نیز در پایان بخش اول خطبه فدکیه، آنجا که از رحلت پیامبر سخن به میان می آید، یافت می شود. تکرار زیبا و لطیف صامت (ر) و مصوت کوتاه -ِ باعث لطافت و زیبایی این بخش شده و مخاطب آنچه درون دل حضرت موج می زند و آرامشی که پیامبر در جوار حق تعالی دارد و رضایت خداوند از او را احساس می کند.
■ جایگاه بینامتنیت که مورد توجه فرمالیسم است در این خطبه کجاست؟
بینامتنیت به این معناست که آثار هنری دارای تعامل و ارتباط با یکدیگر بوده و هر متنی شکل دگرگون شده متنی دیگر است. این نوع تعامل بیشتر میان آثاری که موضوع واحد دارند اتفاق می افتد. در خطبه فدکیه نیز کمتر عباراتی را می توان یافت که مضمون آن، ما را به آیه ای از آیات قرآن نرساند و یک نمونه از روابط بینامتنی در آن یافت نشود. زهرای اطهر به این وسیله می کوشد به مخاطب تفهیم کند آنچه می گوید صرفا دیدگاه های شخصی نیست. بلکه سخنی در راستای کلام خداوند است. این وام گیری از قرآن تنها مهر تاکید و تایید بر گفتار او می باشد.
و سخن آخر
خطبه فدکیه با اینکه در اوج فصاحت و بلاغت ایراد گردیده و سرشار از زیبایی های ادبی است، اما این فرم و شکل ظاهری سخن و تمام شگردهای ادبی به کار رفته در آن به طور کامل در خدمت معنا و همانگ با محتوای مورد نظر حضرت زهرا (س) است.
دکتر علی خضری دارای مدرک دکتری زبان و ادبیات عربی از دانشگاه شهید چمران اهواز و عضو هیأت علمی دانشگاه خلیج فارس بوشهر می باشد که در سال های اخیر مقاله ای با موضوع زیبایی شناسی خطبه فدکیه بر اساس نقد فرمالیستی نوشته است.در گفتگوی زیر به خواندن صحبت های ایشان پیرامون جایگاه ادبی خطبه ی فدک می نشینیم.