رنسانس فرهنگی■ با مسوولیت سردبیر .یادداشت اول




در دو قبیله از قبایل سودان 8 تا از دندان های جلویی دائمی افراد را می کشند. بررسی ها نشان داد این عمل در گذشته های دور برای این منظور انجام می شده که اگر کسی  احیانا کزاز گرفت که البته در آن دوران شایع بود و دهانش قفل شد بتوانند او را نجات بدهند. امروزه با پیشرفت علم پزشکی و تزریق واکسن کزاز و عدم نیاز به کشیدن دندانها باز هم سران قبیله ها کوتاه نمی آیند و می گویند این رسم آبا و اجدادی ماست و همچنان  افراد این دو قبیله دندانهای جلویی را می کشند. در واقع پارادایم ها به این صورت شکل می گیرند و مثال هایی از این دست نیز فراوان است نمونه های بسیاری که در زندگی به آنها بر می خوریم. پارادايم ها انديشه و باورهاي انسان هاست و تشکیل شده از تصویرهای ذهنی و رفتاری و بایدها و نباید ها. اگر پارادايم ها  نوسازي  و بازسازی نشوند، ما در گذشته می مانیم  و افكار  و باورها و اندیشه های ما تجدید نخواهد شد. پارادایم ها به قدری در جامعه تکرار شده اند که بدیهی به نظر می رسند، تبدیل به عادت می شوند و ساختار ذهنی را می سازند بنابراین افراد برای تغییر آن از خود مقاومت نشان می دهند. مساله اینجاست که در بسیاری از اوقات انسان ها بر پارادايم های خود پافشاری می کنند و چیزی جز باور خود را نمی پذیرند و با هرچه خلاقیت و نو آوری است جدل می کنند. در واقع پارادایم‌ ها به راحتی در ذهن انسان شکل نمی گیرند اما وقتی جاگیر شدند نیز به راحتی از میان نخواهند رفت. با این حال اگر با تمرین بتوانیم قدرت و توانایی  قبول اندیشه ها و  افكار نو را  در خودمان بالا ببریم به  نوباوري و نوانديشي خواهیم رسید. کوتاه سخن اینکه به نظر می رسد امروز ضرورت دارد بسیاری از پارادایم ها را دور بریزیم و در برخی دیدگاه های فرهنگی نیازمند بازنگری و تزریق باور و اندیشه های نو و خلاقانه هستیم که برای نسل امروز جذاب و خواستنی باشد در هر حال تردید نکنیم که برای حصول توسعه  فرهنگي  باید به  رنسانس  فرهنگي بیندیشیم.